تاریخ انتشار: شنبه 28 آبان 1401
تعداد بازدید: 87

یاد خدا 19 تیر 1401

قواعد قرآنی با حضور حجت الاسلام و المسلمین عظیمی (متن و صوت برنامه یاد خدا 19 تیر 1401)

بسم الله الرحمن الرحیم

صیرفی:الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله بذکرالی بذکر الله تطمئن القلوب

در خانه ای که نور ولا موج می زنند

آرامش و امید و صفا موج می زند

در زندگی به سبک ائمه یقین بدان

دارد همیشه یاد خدا موج می زند

سلام خدا بر پیامبر رحمت و خاندان مطهر و پاکشان اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و سلام خدا بر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و سلام خدا برشما اهالی محترم یاد خدا وقت شما بخیر خیلی خوش آمدید تبریک عرض می کنیم عید سعید قربان را و دهه کرامت را این روزها و شبها سراسر نور هست و خدا را شاکریم که سر سفره امیرالمومنین علیه السلام همه ما مهمان هستیم الحمدالله الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین به ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام با افتخار سفره پر رزق قرآن کریم امروز اینجا در شبکه قرآن در برنامه یاد خدا پهن خواهد شد و با افتخار محضر استاد دانشمند معلم تفسیر قرآن کریم استاد سید محمد حسین عظیمی عزیز هستیم آقا سلام علیکم و اسعدالله ایامکم

استاد عظیمی :علیه السلام خدمت شما و بینندگان عزیز تبریک عرض میکنیم

صیرفی :بر شما هم مبارک باشد ممنونم از قبول زحمت و دعوت فرمودید و تشریف فرما شدید قواعد قرآنی عنوان بحث و درسی است که خدمت استاد عزیز حاج آقا عظیمی بزرگوار هستیم و قرار هست که قاعده تغفیر وتکفیر را بشنویم و استفاده کنیم با افتخار خدمت حضرتعالی هستیم

استاد عظیمی: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین...

بعضی اوقات ما یک کلماتی را خیلی مورد استفاده قرار می دهیم ما هیچ وقت فرصت این شده است به معنای آن کلمه دقت کنیم و بتوانیم بیشتر از آن مطلب و از آن جریان استفاده کنیم به طوری که آن کلمه مظلوم واقع شده است در حقیقت استفاده می شود و بر زبان جاری می شود ولی صحیح نه کامل یکی از آن کلمات و درست استفاده نشده و همه با آن درگیر هستند و به کار می برند این کلمه استغفار است کمتر وقت گذاشتیم روی این کلمه بر روی آن فکر کرده ایم ما سعی کردیم در این جلسات گذشته بیشتر به این کلمات بپردازیم به نتایج خوبی هم رسیده ایم یعنی این تحقیقی که ارائه شد نتایج بسیار خوب و جالبی داشت من جمله اینکه ببینید اصل استغفار کردن طلب آمرزش نیست بلکه طلب استتار است و استتار یک ضرورت است و انسان چون انسان است باید ستار بکند و آن نفسی که اژدر است در درون او خفته است و اگر آفتابی پیدا شود و او زنده شود حتماً انسان را نابود می کند باید آن نفس پوشیده بماند و مستتر بماند این انسان را ندرد پس انسان نه به خاطر اینکه گونه کار است استغفار می کند بلکه به خاطر اینکه انسان است استغفار می کند و گفتیم که انسان هرچه آگاه تر باشد هرچه انسان شناس تر باشد و خودشناس تر باشد بیشتر احساس نیاز به استغفار می کند و بیشتر هم استغفار میکند با توجه به مطالبی که گفتیم معلوم میشود استغفار یک الفاظی نیست که بر زبان جاری میشود استغفار یک عملیات است تلاش است یک طلب است که در جان آدمی محقق می شود و انسان را می برد در خانه غفار غفور غافر و درخواست می‌کند که پوششی مرجان انسان بی اندازه است بحث اینجا رسید که خداوند سه پوشش برای انسان قرار داد ۱:همسر۲: شب۳:تقوا سوال کردیم که تقوا چگونه پوششی است؟ چه مکانیزمی؟ تقوا انسان را می پوشاند برای اینکه به مطلب برسیم پاسخ صحیحی پیدا کنیم گفتیم قبل از هر چیزی باید تقوا را معنا کنیم تقوایی که ما معنا کردیم و ارائه کردیم اینکه تقوا یک معنای و مفهوم عدمی نیست تقوا به معنای انجام ندادن نیست مخصوصا آیاتی آوردیم در جلسه قبل که تقوا کسوت انجام ندادن و گاهی هم در کسوت انجام دادن جلوه می کند شما اگر فرض بفرمایید که نماز نمی خوانید روزه نمی‌گیرید اما از همه محرمات اجتناب کردید می گوید آقا ما شراب نمیخوریم گناه نمی کنیم دروغ هم می گوییم ربا هم نمیگیریم این کارهای حرام را انجام نمی دهیم اما کارهای واجب را هم انجام نمی دهیم این شما با تقوا نیستید اگر تقوا و فقط مفهوم عدمی داشت خوب کسی که گناه نمی کرد با تقوا ها بود گرچه واجبش را انجام میداد خیر تقوا به معنای پایبند بودن به مجموعه قوانین است تقوا یعنی این که شما آنچه را لازم است انجام ندهیم و آنچه را لازم است انجام دهیم انجام دهیم تقوا محافظت کردن است رعایت کردن است تقوا مراقبت کردن است نگهبانی است نگهداری است پایبند بودن به قانون اما شاید کسی سوال کند محافظت از چه مراقبت از چه ؟ما دقیقاً از چه باید محافظت کنیم؟ در نگاه ابتدایی مراعات کردن جانب خدا "اتقوا الله" یعنی مراقب باش خدا شما را می بیند می داند شما چه می کنید مراقب این جهت باشید یک نگاه است بعضی ها هم ممکن است بگویند تقوا یک نوع محافظت از کردار و و گفتار است مراقب باشید چه می گویید چه می پوشید چه می کنید چه کجا می روید مراقب باشید چه می خورید مراقب باشید چه می شنوید مراقبت در عمل اینها درست است ما نمی گوییم غلط است ولی تقوا را قرآن لباس معرفی کرده است لباس برای چه برای عمل قرار است که لباس را بپوشد این آیه از سوره اعراف که خوانده شد "یا بنی آدم قد انزلنا علیکم لباسا خطاب آدم است یا بنی آدم* قد انزلنا علیکم لباسا یواری وریشا ولباس تقوا ذلک خیر*آن لباس ظاهرا قرار است بنی آدم بپوشد حافظت شود تا گرما و سرما او را اذیت نکند تا ضربه های شمشیر او را در جنگ اذیت نکند زشتی هایش پوشیده شود تا جمال یابد تقوا را هم انسان قرار است بپوشد اگر تقوا رعایت کردن است تقوا و محافظت کردن است تقوا مراعات کردن است تقوا را ما می پوشیم پس تقوا رعایت خود ما است یعنی آن کسی که با تقوا است نه ،یعنی رعایت جانبه خدا را می کند رعایت خودش را می کند خودش لباس را می پوشد از خودش محافظت می کند خودش را می پوشاند و به خودش جمال و زیبایی می دهد برای خودش یک کار او کاری می کند که گرم و او را اذیت نکند سرما او را خشک نکند پس در واقع تقوا محافظت از خود و این کلمه که می فرماید: لباس و تقوا ذلک خیر تلک الامثال ونضربها للناس للعلهم یتفکرون* خداوند می فرماید فکر کنید من مثال زدم شما فکر کنید .ماهم فکر می کنیم لباس را ما می پوشیم پس لباس قرار است از ما محافظت کند تقوا و قرار است ما را حفظ کند. * فاتقوالله *قرار نیست ما خدارا حفظ کنیم ما نمی‌توانیم خدا را حفظ کنیم شما خودتان را حفظ کنید برای خدا رعایت خودتان را کنید تا به خدا برسید .متوجه شدید چه فرقی کرد ،چه معنای ظریف وزیبایی دارد .تقوا یعنی رعایت جانب خویشتن یعنی مراقب خویش بودن یعنی ای انسان چرا مراقب خودت نیستید حیف است دارید از دست می روید نابود می شوید خودتان را حفظ کنید.

صیرفی:خیلی ممنون و متشکریم با افتخار خدمتشان خواهیم بود با افتخار مشرف محضر قرآن کریم خواهیم بود ادامه کلاس درس امروز را مستفیض خواهیم شد بفرمایید خواهش می کنم

بسم الله الرحمن الرحیم...

محضر سوره مبارکه زمر رسیدیم

صفحه مجازی را خواهش میکنیم دنبال بفرمایید و این خلاصه ها ناب از فرمایشات حاج آقا و سایر بزرگواران و ویدیو کلیپ های کوچک به اشتراک بگذارید هدیه بسیار قابل ای است برای ارسال به عزیزانتان

yadekhoda_qtv @

آقا با افتخار بفرمایید.

استادعظیمی :مقداری لغت تقوا را بررسی کردیم و یک معنای خوبی را از آن استخراج کردیم که تقوا در واقع رعایت خویشتن مراقبت کردن از خویشتن است وقتی شما با تقوا می شوید خودتان را محافظت می کنید خودتان را نجات می دهید به هست بحث من و شماست و تقوا لباس برای ما است اما به قرآن که مراجعه می کنید در دو جا مطالبی را مطرح کرده است افرادی را معرفی کرده و بعد فرموده *اولئک هم المتقون *اینها با تقوا هستند این به بحث ما کمک می کند و دو آیه هم بیشتر نیست یک در سوره بقره ۱۷۷ آیه بلندی هست و بعضی را ترجمه نمی کنیم خودتان مراجعه بفرمایید*لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق ولکن البر* کار خوب فقط این نیست که شما دنبال قبله بگردیدوروی ومشرق ومغرب قرار بگیرید واما کار خوب این است* من امن بالله والیوم الاخر والملائکه والکتاب ونبیین*اول باید ایمان داشته باشیم به مجموعه ی آنچه که باید ایمان داشته باشیم.به خداوند متعال به روز قیامت به ملائکه به کتاب وبه انبیاء داشته باشیم دوم عمل به شود ایمان تنها کافی نیست مکتب ما مکتب عمل است باید عمل داشته باشیم.*واتی المال علی حبه ذوی القربی والیتمی والمساکین واین السبیل والسائلین وفی الرقاب*باید اهل زکات وخمس باشیم باید مال بدهید ،همیشه درکنار اقامه نماز بحث انفاق آمده است ،شما نمی توانید انفاق نباشید وبه مردم نرسید *واقام الصلوة واتوا الزکات والموفون بالعهدهم اذاعاهدوا:به عهدی که بستید باید پایبند باشید *والصابرین فی البئساء والضراءوحین البائس* باید اهل صبر باشید *اولئک الذین صدقوا واولئک هم المتقون *اینها اهل تقوا هستند چه کسی هستند ؟اینها کسانی بودند ۱- ایمان آوردند ۲-زکات دادند مال بخشیدند ۳-اقامه ی نماز کردند ۴- وفای به عهد کردند ۵-صبرکردند ۶- اهل صداقت وراستی بودند .همه ی این ها عمل است، ما گفتیم تقوا انجام ندادن نیست فقط تقوا گاهی وقت ها در کسوت یک فعل کاری که شما باید انجام بدهید بروز می کند.درسوره ی زمر آیه ۳۳ می فرماید: *والذی جاء بالصدق وصدق به اولئک هم المتقون *کسانی که راستی آورد یعنی به زبان راست گفت وآن را به زبان تصدیق کردیعنی ایمان آورد او از متقین است .برای اینکه بفهمیم مکانیزم تقوا چطور عمل می کند وچطور انسان را می پوشاند باید اول مفهوم تقوا را می فهمیدیم این که چطور انسان را می پوشاند باید اول مفهوم تقوا را می‌فهمیدیم که تا اندازه ای بیان شد .تقوا دریک کلمه یعنی رعایت تعهدات ورعایت قانون ،رعایت آنچه که باید انجام داد وترک آنچه که باید ترک کرد.البته خمیرمایه ی تقوا در جان انسان محقق می شود .بحث ما بحث تقوا درقرآن نیست بحث ما این است که چطور تقوا می‌تواند لباس شود لباس چکار می کرد؟ بحث لباس رامطرح کردیم گفتیم لباس باعث آرامش انسان است باعث سکنی انسان است لباس باعث می شود ظرفیت واستعداد انسان بالا رود وانسان بهره مند وبرخوردار شود .ببینید قرآن چطور تقوا را دستمایه ی آرامش وظرفیت واستعداد بیان می کند اول بحث امنیت می گوید آنهایی که تقوا دارند در امنیت هستند میدانید امنیت از چیست؟ انسان سه ویژگی ذاتی دارد ۱ جهل ۲ ترس ۳ ضعف وترس انسان،انسان نمی داند ، ندارد، نمی تواند،این سه ویژگی را همه انسانها دارند که یک عوارض بدی داشت که باید جلوی عوارض بد گرفته شود که ۷ عارضه بد داشت انسانی که ندارد و نمی تواند و نمی داند می‌ترسد محزون است مایوس می شود متعدد می شود متزلزل می شود مضطرب و افسرده می شود. این ها سیئات آن سه ویژگی ذاتی بود .این ها خطر است .ترس خطر است ترس باعث می شود شما تصمیم غلط بگیرید انسانی که می ترسد دیگر در امنیت نیست ،انسان نا امید دیگر درامنیت نیست دید یک تیم فوتبال هشت گل می خورد دو دقیقه هم بیشتر وقت ندارد آنی هم که گل زده کاملا به فوتبال مسلط است موقعی که توپ می رسد به تیم شکست خورده با پاسکاری نمی کنند همینطور می زنند زیر توپ چرا؟ چون کاری نمیتوانند بکنند نومید هستند حتی در آن تلاش نمیکند ترس یاس وحزن، تردید وتزلزل وافسردگی یعنی نا امنی ،بهم ریختگی ،تقوا وقتی بیاید باعث می شود آن سه ویژگی ذاتی این محصولات را نداشته باشد یعنی باعث می شود انسان نترسد مایوس نشود مردد متزلزل نشود، لذا قرآن می فرماید* ان المتقین فی مقام امین* یعنی کسی که متقی است می رسد به امنیت می رسد به جایی که هیچ جهت بدی که اورا بهم بریزد نیست*فی جنات والعیون ویلبسون من سندس واستبرق متقابلین*بهترین لباس را می پوشند وروبری همدیگر دربهشت می نشینند دربهشت گعده دارند می آیند بر ارائک می نشینند ولذت می برند از بهشت لذت دسته جمع وخانوادگی،این لذت برای وقتی است که امنیت است این محصول امنیت تقوا است .ما یک قانونی داریم درقرآن که برخلاف آنچه که در ذهن بسیاری رفته است که فکر می کنند دنیا برعکس آخرت وآخرت برعکس دنیا است که می گویند هر کس در دنیا خوش بود درآخرت ناخوش است قرآن می فرماید برعکس هر کس اینجا خوش است در آخرت نیز خوش است هرکس اینجا ناخوش است آنجا نیز ناخوش است *من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخره اعمی واذا*هر کس اینجا کور است آنجا کور تر است. این یعنی آخرت برعکس دنیا نیست. بلکه دنیا جلوه ای وعکسی از آخرت است ،برعکس نیست عکس است جلوه است لذا می فرمایند قرآن می فرمايد*کلما رزقوا منها من ثمره رزقا قالوا هذاالذی رزقا من قبل* ،وقتی میوه ی بهشتی به او می دهند می گوید این میوه را قبلا در دنیا خورده بودم یعنی خداوند لذت های بهشتی را درجاهای مختلف دنیا جاسازی کرده است شما اگر در دنیا میوه های بهشتی را پیدا نکنید آخرت هم خبری نیست بهشتیان شما متوجه می شوید وظاهرش را می بینید می گویند امام حسین علیه السلام رفت زیر تیغ سربریده شد این ظاهر قضیه است باطن قضیه این است .زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت "کان که شد کشته ی او نیک سرانجام افتاد .او دارد عشق می کند معاشقه می کند با معشوق خود لذت می برد ،حرف ما این است کسانی که تقوا دارند قیامت لباسی می پوشند و در مقابل هم می نشینند و لذت می برند طبق این قانون ای که در قرآن عرض کردیم دنیای جلوه ای از آخرت است معنی در دنیا هم همینطور هستند. در آخرت روبه روی یکدیگر نشسته اند و امنیت دارند و با برادران ایمانی خود لذت ها دارند که دیگران نمی فهمند که این ها چه لذتی می برند آن می‌دانند که در دنیا چه میکنند

صیرفی :خیلی ممنون هستیم و متشکر از لطف و همراهی تان سپاسگذاریم

الهی جانان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار


دسته بندی :

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها

2024-04-18 21:13:42