تاریخ انتشار: شنبه 7 اسفند 1400
تعداد بازدید: 95

یاد خدا 14 آذر 1400

قواعد قرآنی با حضور حجت الاسلام و المسلمین عظیمی (متن برنامه 14 آذر 1400)

صیرفی: الذین آمنو و تطمئن قلوبهم الی بذکرالله تطمئن قلوب بذکرالله

برخیز برات عاشقی داده خدا *احسان قدیم را فرستاده خدا*

درکوچه روزگارغم هست *ولی آرام کند دل مرا یاد خدا*

سلام خدا بر پیامبر رحمت و خاندان مطهر و پاکش *اللهم صل علی محمد وال محمد *وعجل فرجهم سلام خدا بر امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف) سلام خدا بر امام مهدی (عج )وسلام خدا به شما اهالی ارجمند یادخدا وقتتون بخیر خیلی خوش آمدید خدارو شکر میکنیم که همنشین شما عزیزان باشم الحمد الله رب العالمین که این لحظات به یاد خدا هستیم وذکرالله در برناممون انشاالله جاری خواهد شد امیدداریم این چنددقیقه شروعی باشه برای یک عمر.شروع یک روز پر از ذکرالله محضر سرور ارجمندم استادمحترم تفسیرقرآن استاد سیدمحمد حسین عظیمی عزیز، قدم برچشمان ما گذاشتند.

آقا سلام علیکم و رحمت الله

استادعظیمی: سلام علیکم ورحمه الله خدمت، بینندگان عزیز هم سلام عرض می کنم درخدمتتون هستم.

صیرفی:خوش آمدید خوشحالیم که باز هم خدمت شما هستیم وحضورتان را درک میکنیم .خلاصه ای از قسمت قبل میبینیم ومیشنویم ودر خدمتتون هستیم.

خلاصه قسمت قبل:چیزهای دیگری در عالم هست دیدنی های دیگری هم هست که باید بریم اونها را ببینیم با اون چیزی که ما الان داریم میبینیم خیلی فرق میکنه اگر شما تونستی اون دیدنی ها رو ببینی که ما بهش میگیم فضل الله

*وجه خدا اگر شودت منظر نظر *زین پس شکی نماند که صاحب نظر شوی *

آن وقت یک چیزهایی میفهمی ،تازه چشم ها باز میشه،درک شروع به کارکردن، صاحب نظرمیشی ،تازه میفهمی آن چیزی نیست که ما تا به حال فکر میکردیم ما داریم برای چی تلاش میکنیم برای چی داریم زندگی میکنیم.

غیراز اینکه زندگی ما شبیه یک زندگی حیوانیه اما مدرن تر و زیباتروقشنگ تر،ما قدرت استخداممون بیشتر ازسایرحیوانات هست بیشتر داریم ؟ازدنیای طبیعت استفاده میکنیم؟ نه خیلی بیشتر ازاین حرف هاست.مشکل ما اینست که به خدا نگاه نمیکنیم خدا ما رو برده در اتاق آیینه ،یعنی کل این عالم عکس خداست ،کل این عالم وجه الله است *کل شی هالک الا وجه*هیچ چیزنیست جز (وجه الله )هیچی نیست اتاق اتاقه آیینه هست ولی ما انسانها نگاه نمیکنیم.*بکه عین به آیه سماوات والارض* چقدرآیه درآسمان ها وزمین مردم از کنارشون عبورمیکنند با اون همه آرزومیکنند ونگاه نمیکنند خدا میگه یک بار سر بلند کنید من وببینید یک بار ببینی وابسته ای ،تمام دلت رفته فقط به شرط اینکه این اتفاق بیفتد وجه خدا اگرشود منظر نظر.

صیرفی:ما این چند هفته اخیربا استاد عظیمی درباره قاعده سوال در قرآن چند هفته که چند ماه صحبت کردیم وفکر میکنم آخرین هفته باشه داریم درباره قاعده سوال در قرآن کریم از سلسله مباحث قرآنی یاد میگیریم، آقا با افتخار خدمت شما هستیم.

*بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین وصل الله علی سیدنا محمد و آل طاهرین

لا سیما بقیه الله اعظم فی ارضین روحی و ارواح العالمین له الفداء

ابتدا تشکرمیکنم از بینندگان عزیزکه نسبت به این برنامه ابراز محبت میکنند.

صیرفی :حاج آقا بطور ویژه شما را دوست دارند

استاد :پیام ها باعث دلگرمی واحساس میکنیم جلسات موثربوده .این آخرین جلسه است که راجع به سوال درقرآن صحبت میکنیم.

چه حرفمون تمام بشه چه نشه جلسه آینده قاعده جدیدی آغازمیکنیم.

در قاعده سوال ما به این نتیجه رسیدیم که همه انسان ها همیشه وجودشان لبریزازپرسش درخواست وهیچ انسانی هیچ گاه گریزی ازدعا کردن ،درخواست کردن تمنا کردن پرسش کردن ندارد.

حتی اگر ادعا هم بکند آقا من هیچ سوالی از هیچ کس ندارم من هیچی از کسی نمیخوام متوجه نیست دارد چه میگوید اگر متوجه ویژگی های ذاتش باشه که فقیراست مبلغ علمش اندک وناچیزاست وناتوان است می فهمد که حاجت و سوال و پرسش ودرخواست یک حقیقت گریزناپذیراست در مورد همه انسان ها بلا استثنا. ما حرف هایمان را درباره سوال گفتیم همیشه درهرقاعده ای ما چهار مطلب را بیان میکردیم.

یکی بیان قاعده میکردیم. دوم مدرک قاعده را بیان میکنیم. سوم آسیب ها وشبهات بیان میکنیم. چهارم آثاروبرکات آن قاعده را بیان میکنیم.

که در زندگی ما چه تاثیری دارد. یک نکته باقی مانده است واجازه بدید من این یک نکته را در موردش صحبت کنیم.واگر قبول کردیم آیات قرآن را که پرسش، یک حقیقت وجود دارد و نمی شود پرسش را از مردم گرفت و متولیان جامعه مدیران جامعه بخصوص آموزش و پرورش درهر جامعه ای فرصت برای پرسش برای متعلمان ودانش آموزان قرار بدهند. نباید طوری برنامه نویسی شود جلوی پرسش جلوی درخواست گرفته بشود. این یک حقیقت است که وجود دارد .شما چه بخواهی چه نخواهی

مردم سوال دارند بلاخره من یک کارشناسم مذهبیم من نمیتونم یک جوری برخورد بکنم که مردم از من سوال نکنند بعد فکر کنم که همه مسائل حل شده کسی هم سوال نداره نه

من باید اجازه بدم که مردم از من سوال بپرسند. ببینید در جامعه ای که پرسش وجود ندارد، تفکر نیست درجامعه ای که پرسش وجود ندارد تولید علم ودانش نیست حرکت وپیشرفت نیست. جامعه ای که در آن پرسش وجود ندارد عالم پرورنیست.

مجتهد پرور نیست مجتهد یعنی مولد علم. چه چیزی باعث میشه منه کارشناس برم بشینم فکر بکنم وعلم را تولید بکنم.(پرسش) اگر پرسش نباشه آن جامعه دانشمند پرورش نمیدهد. جامعه ای که در آن پرسش نیست دیکتاتوری است.

علم و دانش دانشمند درخطراست اگر پرسش نباشد در جامعه ای که پرسش وجود ندارد

یعنی رفتید جایی مردم سوال نکردند یعنی فکر نکردند که سوال بکنند خیلی چیزها براشون مسئله نیست .

درآن جامعه عالم و دانشمند تحقیر میشود. به تمسخر گرفته میشه ومتهم میشه تا حال به این فکر کرده بودید اصلا چرا یک دانشمند در جامعه ارزشمند میشود این ارزش ازچیست. چون شما یک سوالی دارید به پاسخ سوالتون نمیرسید.

نمی توانید پاسخ سوالتون پیدا بکنید. مجبور میشوید بروید درب خانه دانشمند.

آن وقت آن دانشمند برای شما ارزشمند میشود.ولی اگر پرسش در وجودتون تجلی نکنه باور نشه سوالتون مطرح نکنید. آن وقت حرف های آن دانشمند برای شما اضافی است مسخرش می کنید تحقیرش میکنید.

می گویید این حرفها را از خودش درآورده چون شما اصلا فکر نکردید به این قضایا

شما بعضا درفضای مجازی یک حرف هایی را زده اند دررشته های مختلف همیشه هم مسائل مذهبی نیست.

و یک عده ای میبینید دارند این ها را تحقیرمیکنن.عالم را داره تحقیرمیکنه دانشمند را داره تحقیرمی کنه.چرا چون تفکر درآن جامعه نیست. چون پرسش نیست.ما یک کاری کرده ایم طرف نمی تواند سوال بکند.

فکرنمیکند بر عکس ما باید کاری می کردیم این فکرمیکرد. آیات قرآن را ببنید می آمدند می گفتند پیغمبر شاعره، پیغمبرمجنونه، کذاب ،ساحره ، چرا این حرفها را میزدند .حرف هایی پیغمبر اسلام *صلی الله علیه و آله وسلم زدند که هنوز موقعی که مطرح میکنی حرفای تازه و نو هست میشه روش حرف زد یعنی موقعی که میری در یک دانشگاهی در اون ور دنیا حرف های پیغمبر اسلام را میزنی میگویند این حرف ها را از کجا آوردی کدام فیلسوف این حرف ها رو زده ،کدام دانشمند این حرف ها رو زده خیلی براشون این حرفها عمیق و شنیدنی است ولی یک روزی اون مردم همین پیغمبر که حرف میزد میگفتن شاعرن کذابن ساحرن مجنونن چرا پیغمبر رو تمسخر میکردند چرا به پیغمبر تهمت میزدند چون فکر نمیکردند این آیه در سوره مطففین ببینید *ان الذین اجرموا کانوا من الذین آمنو یضحکون * این قوت قلبیه برای مومنین و مومنات که بعضی وقت ها ما ها را مسخره میکنند این نفس قرآ ن هزار و چهارصد سال پیش* ان الذین اجرموا کانوا من الذین آمنو یضحکون * و تو کوچه و بازار از کنار اینا که رد میشوند غمزه میزنند متلک میگویند و مسخره میکنند اشاره میکنند*واذ انقلبوا الی اهلهم انقلبوا فکهین *موقع ای که میرن تو جلسات خصوصی مینشینند جوک درست میکنند میگویند یک مومنی یک مسجدی اینطوری میگفت میخندن و هم موقع ای که میان تو جامعه مومنین و و مومنات را میبیند* قالو انها هولاء الضالون *میگویند اینها گمراه هستند چرا یک عده ای مومنین را یعنی کسانی که ره یافته اند اهل اهتدا را ضالون میدانند گمراه میدانند چون فکر نمیکنند جامعه ای که در آن فکر نباشد در آن جامعه سوال نباشد درمومن خطر است دانش در خطر است دانشمند در خطر است مدارس در جامعه تعطیل است متاسفانه در دنیای امروز چه سایت هایی چه انقلابی در این قضیه شده یک عده شغلشون این هست که دانشمندان و بزرگان در هر رشته ای را مسخره کنند شوخی کنند با اینها بخندن اینها دارن نمایش میدهند مرگ اندیشه و مرگ سوال رو

صیرفی:اضمحلال انسان رو

استادعظیمی :لذا پرسش ببینید پرسش موقعی که وجود داره دانشمندان و علما را مشغول میکند مدارس و دانشگاه ها را آباد میکنه و باعث تولید علم میشود پس ما نباید جلوی پرسش را بگیریم بلکه برعکس باید پرسش را جواب بدیم پرسش نگاه کنید این عقیده شخصی ام را عرض میکنم شما موقعی که پرسش را پاسخ نمیدهید پرسش تبدیل به اعتراض میشه تبدیل به فریاد میشه تبدیل به فحاشی و بی ادبی میشه من به عنوان یک کارشناس نباید از سوال بترسم و فرار کنم باید بگذارم سوال کنند نهایتا من میگم آقا من جواب سوال شما را بلد نیستم باید فکر کنم باید اندیشه کنم نباید بگم سوال نکن سوال شما غلطه حتی اگر سوال غلط هم میکنه باید برای او توضیح بدهم که شما میتونی این سوال رو اینطوری بپرسی ولی نباید جلوی سوال کردن را بگیریم باید جواب بدی اگر میخواهی طرف را آرامش کنید باید سوالش را از بین ببرید نه اینکه جلوی سوال کردنش را بگیرید چطور میشه سوال رو از بین برد سوال کی از بین میره وقتی که جواب بیاد ،چون جواب آید فنا گردد سوال اندر جواب لذا میخواهم این توصیه رو داشته باشم این فضای مجازی که الان همه ما به اون درگیر هستیم ما دو جور میتونیم به این قضیه نگاه کنیم یکی این که فقط جهات منفیشو ببینیم بله خب بلاخره امواج ضاله شده محل تاخت و تاز شیطان و اصلا شیطان تو این فضای مجازی حیات پیدا کرده و مسلما کسانی که دارند از این فضای مجازی استفاده های غیر اخلاقی ،غیر قانونی غیر شرعی میکنند مقصر هستند من میگم اونا کار خوبی میکنند قطعا مقصر هستند بی ادبی میکنند بی اخلاقی میکنند بی دینی میکنند بی عفتی میکنند . من به عنوان یک کارشناس میتونم یک نگاه مثبت هم به این فضا داشته باشم این انتقاد ها و حتی این بی ادبی ها بعضا این فحاشی ها که دیده میشه من میتونم به عنوان یک سوال ترجمش کنم یعنی بگم این یک سوالیست که وجود داره بعضی ها عناد دارند دشمنی دارند آنها هیچی ولی بسیاری از اینها که مطالب رو مطرح میکنند سوال دارند و به پاسخ سوالشون نرسیدند اعتراض میکنند

صیرفی: این انگار مثلا خاکستریه ولی سیاه نیست

استاد عظیمی :وظیفه ما در مقابل اینها این هست که پاسخ پیدا بکنند و به تعبیر دیگه این فضای مجازی و این حجم عظیم سوالی که الان داره مطرح میشه معلوم میشه که عالم و علم چقدر مورد نیاز جامعه هست و ما باید تلاش بکنیم وظیفه ما رو سنگین تر و حساس تر کرده

صیرفی: محضر قرآن کریم مشرف میشیم و با افتخار خدمت استاد عظیمی خواهیم بود در بخش پایانی

....

صیرفی: خیلی نگاه قشنگیست خیلی جالب است شنیدیم که فضای مجازی خب رهبر انقلاب فرمودند تهدید و فرصت هست و این تکه از فرمایش شما که دارید واکاوی میکنید علت خیلی از اختلالاتی است که وجود داره تو فضای مختلف که یکی از آنها فضای مجازی هست الان در فضای حقیقی ام ،ما جوانها که میشینیم تو مدارس و دانشگاه و محیط های اجتماعی انگار مثلا ژست اعتراض گرفتن براشون شده یک کلاسی گیرکار همینجا است اینها سوال داشتند روزی از معلمشون پاسخ درست داده نشده بهشون یا این ها را سرکوب کردیم یا جواب غلط دادیم یا بلد نبودیم

استاد عظیمی: سوال موقعی که جواب پیدا نکند تبدیل به اعتراض میشه

صیرفی: ما هم تو رسانه مقصر بودیم این را یادم رفت بگم

استاد عظیمی: همین را عرض خواهم کرد و اگر این بی جوابی ادامه پیدا بکنه اون سوالی که اعتراض شده بود تبدیل به فحاشی و بی اخلاقی میشه

صیرفی: یک شکاف ایجاد میکنه

استاد عظیمی: باعث تفرقه میشه اما یک نکته عرض کنم ببینید تمام این مسائلی که در این فضا گسترده مجازی داره مطرح میشه و این حجم از سوال که داره میاد گرچه الان خیلیشون نگاه میکنید مثلا فرض کنید الان را با بیست سال پیش مقایسه میکنید یعنی جوان امروز انقدر سوال تو ذهنش هست که یک دهم این سوال ها در ذهن جوان بیست سال پیش نبوده اما یک نکته رو توجه داشته باشید ببینید امسال سال 1400 هست 1443 قمری هست یعنی تقریبا 14 قرن از تولد اسلام میگذرد یعنی از زمان هجرت پیغمبر 1400 میگذره 1400 سال انسان های خوش استعداد ، دقیق وباریک بین روی این اسلام فکر کردند کتاب نوشتند و بعضیا آمدند سوال کردند بعضی ها قصد تخریب داشتند تمام سوال هایی که در طول تاریخ مطرح شده پاسخ داده شده میخواهم این را بگویم اصلا ما سوال جدید نداریم بیان جدید داریم یعنی اگر کسی متخصص باشه در مسائل معنوی سوال ها را دسته بندی بکند سوالایی که الان تو فضای مجازی مطرح میشه با بیان های مختلف میبینه تمام این سوال ها وجود داشته قبلا و جالب اینه که تمامش پاسخ داده شده بارها روش فکر کردیم ما کسانی رو مامور کردیم که سوال ها را در بیارند و مجموعه ای از سوال ها درست کردیم و داریم روش کار میکنیم و جالب اینه تمام این سوال ها قبلا پاسخ داده شده منتهی هم سوالش با ادبیات قدیمی بوده هم جوابش با ادبیاتی که امروز قابل قبول نیست قبلا جواب داده شده مشکل ما اینه که ما امروزاین مقصر ماییم من کارشناس مذهبی تا یک اندازه ای مقصرم که ما قدرت بیان نداریم ببینید و کار نمیکنیم روی این قضیه متاسفانه قدرت رساندن جواب به ذهن پرسشگر مردم نداریم یعنی جالب اینه که اونا دارن از این فضای مجازی خوب استفاده میکنند و سوالشونو مطرح میکنند حالا به هر شکلی یکی مودبانه سوال رو مطرح میکنه یکی طعنه میزنه مسخره میکنه یکی فحش میده هر کسی داره یه جوری سوالش رو مطرح میکنه سوال داره میاد اما جواب نمیگیرند نمیتونیم جوابمون رو برسونیم به سوال ،این مقدار ضعف ماست باید روش کار کنیم باید روش هزینه کنیم شاید باید سالها فکر بکنیم که راهکاری پیدا بکنیم که بتونیم برسونیم مطلب رو. خلاصه اینکه ما قدرت تبلیغمون پایینه ما میخواهیم با همون شیوه های سنتی تبلیغ بکنیم، در دنیای مدرن پاسخ نمیده این قضیه ما نمیتونیم جواب بگیریم باید قبول بکنیم که وظیفه ما امروز که کارشناس مذهبی هستیم وظیفه حوزه های علمیه وظیفه کسایی که کار فرهنگی میکنند دغدغه دینی دارند خیلی سنگین تر و حساس تر از گذشته است بار ما امروز سنگین تر هست چون قدیم هم سوال مطرح نمیشد الان سوال ها داره بروز میکنه داره تجلی میکنه داره مطرح میکنه و ما نمیتونیم جوابمون رو به این سوال ها برسونیم یا حتی اگر جواب رو برسونیم انقدر ادبیاتمون ادبیات کهنه ای هست که اون نمیتونه جواب سوالش رو از کلام ما استخراج بکنه لذا باید یک مقدار فکر بکنیم من مطلب آخر را در قاعده سوال مطرح بکنم و تمام مطلب آخر ما تیمنا و تبرکا میریم سراغ این که فرمودند *العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء *و در ادامه هم فرمودند که *ما اخلص الله اربعین صباحا الا جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه* ببینید ما سوال داریم و باید سوالمون رو مطرح کنیم تا به جواب برسیم اما چند نکته رو باید دقت بفرماییم که عالم حقیقی خداست ما باید بریم در خانه خدا سوال کنیم ما که رفتیم و خواستیم به جواب سوال برسیم آقای صیرفی سوال کردن آسان است ولی شنیدن جواب سخت است بعضی مواقع جواب ها خیلی سنگین است شما گاهی یک سوالی میکنید گاهی بچه آدم سوالی میکنه جوابشو چی بده جوابشم ساده است اما اون طاقت شنیدنش رو نداره اصلا ظرفیت شنیدنشو نداره حالا هر پدر مادری با این سوال های بچه ها برخورد کردند ای انسان ای بشر تویی که دنبال جواب سوالی آیا ظرفیت شنیدن پاسخ را داری ببینید مهم ترین پاسخ سوال بشر قرآن است خود قرآن

قرآن میفرماید *لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون* آقا جواب تو این قرآن است تو طاقت شنیدن قرآن را داری ظرفیتشو ایجاد کردی و نکته ای که مهم است دقت کنند بینندگان عزیز این ایجاد ظرفیت برای رسیدن به پاسخ سوالات است چون سوال ها بعضا از حکمت خلقت بسیاری از موجودات در عالم است از رسیدن به معرفت است ما میخواهیم به معرفت برسیم فقط ایجاد ظرفیت به اینکه شما دانشگاه و حوزه علمیه برید و جزوه بنویسید به این ها نیست اینها هم است اینها یک کمی را انجام میده لذا باید شما برید پس سجاده بردارید نیمه شبی،سحری عبادت کنی خدا اون ظرفیت را بهت بده ظرفیت که آمد جواب میاد اصلا جواب هست میبینید شما یک رادیو ظبط دارید این نمیتونه امواج را بگیره صدا ها در آسمان هست این نمیتونه بگیره به محض این که آماده بشه شروع میکنه به گرفتن،صداش در میاد *ما اخلص الله اربعین صباحا الا جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه *و سوال و جواب همیشه اینطوری نیست که شما سوال کنی اون آقا هم بگه سوال شما داشتی این جواب سوال اولت این جواب سوال دومت این جواب سوال سومت نه گاهی مواقع به این است که یک نگاهی به یار کنی اگر تونستی وجهه خدا اگر شدت منظر نظر تو نگاهش که کردی چشمت که بچشمش افتاد تمام معانی به قلبت اشراف میشه که حالا این خودش فصلی هست که باید باز بشه ما دیگه قاعده سوال رو با اجازتون همینجا تمام میکنیم

صیرفی: الهی چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار یا علی مدد محتاج دعای خیرتون هستیم آقا خیلی متشکریم

پشت هر کوه بلند سبزه زاریست پر از یاد خدا


دسته بندی :

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها

2024-04-28 20:06:10