تاریخ انتشار: چهارشنبه 7 اردیبهشت 1401
تعداد بازدید: 82

یاد خدا 10 فروردین 1401

تاریخ انسان در قرآن با حضور دکتر محسن میرباقری (متن برنامه یاد خدا 10 فروردین 1401)

بسم الله الرحمن الرحیم

الذین امنوا وتطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب

اللهم ان لم تکن غفرت لنا فیما مضی من شعبان فاغفرلنا فیما بقی منه

یامقلب القلوب والابصار

یامدبر الیل والنهار

یا محول الحول والاحوال

حول حالنا الی احسن الحال

سلام خدا بر پیامبر رحمت و خواندن پاک مطهر ایشان اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سلام خدا بر امام خدا بر حضرت مهدی (عج)سلام خدا به شما اهالی ارجمند یاد خدا وقت شما بخیر خیلی خوش آمدید خدارا شکر می کنیم توفیق دارم با یاد خدا همنشین شما سروران ارجمند باشیم 0

با افتخار محضر استاد محترم سروربزرگوار جناب آقای دکتر سید محسن میر باقری عرض ادب واردات واحترام داریم ، آقای دکتر سلام علیکم ورحمه الله علیکم و رحمه الله

استاد میرباقری :علیکم السلام ورحمه الله ؛خیلی ممنونیم ان شاءالله که درپناه خدا وامام عصر محفوظ باشید .

بسم الله الرحمن الرحیم

هوالله الذی لااله الا هم عالم الغیب والشهاده هو الرحمن الرحیم

با صلوات وسلام بر محمد وآل محمد وحضرت بقیه الله المهدی ارواحنا له الفداء

حضور یکایک شما عزیزان سلام وعرض ادب داریم عنایات ویژه پروردگار را دراین لحظات که درخدمت شما هستیم وهمگی در محضر قرآن کریم خاضعانه

از درگاه با عظمت او درخواست می کنیم .در محضر آقای صیر فی هستیم

صیرفی :ممنونیم از تشریف فرمایی حضرتعالی وقبول دعوتی که فرمودید .ما آقا ی دکتر را که می بینیم استاد تفسیر قرآن هستند یک عمری است که خیلی ها ایشان را به جلسات وسخنرانی ها وبه سلسه مباحث تفسیر قرآن در دانشگاه ها وحوزه ها در جلسات خانگی و روضه ها ومجالس می شناسند ،الحمدلله .

قرار است بر سر سفره پر رزق قرآن کریم مهمان باشیم خلاصه ای از جلسه قبل راباهم ببینیم برمی گردیم بر سر کلاس درس قرآن امروز را با حضور سرور ارجمند آغاز می کنیم .

استاد میر باقری :خدایا من نمی دانستم ،مثل اینکه خود حضرت موسی هم توجه نداشته که با یک شمت او یک انسان جنایتکاری کشته شد 0می گوید :خدایا حالا که این

قدرت را به من داد ی من هم سعی می کنم وقول می دهم که پشتیبان مجرمین نباشم ،خیلی مهم است که نعمتهایی که خدا به ما می دهد در راه بندگان خدا بکار بگیریم

به نفع کسانی که احیانا زور می گویند به نفع کسانی که می خواهند خیانت کنند به نفع اینها کار نکنیم به نفع راه خدا کار کنیم مثلا رزمندگان ما درجبهه قوت خودشان

را در راه دفاع از اسلام بکار گرفتند .

از شهر رفتند بیرون ترسان ومراقب حواسشان به این طرف آن طرف بود در آنجا دارد * فاصبح فی المدینه خائفا یترقب *وقتی خبر را به او دادند از شهر زدند بیرون * خائفا یترقب *

فخرج منها خائفا یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین * گفت خدایا مرا از قوم ظالم نجات بده چون درمعرض خطر بودند هر لحظه ممکن بود ماموران دربار بیایند واورا به قتل برسانند یا دستگیرش بکنند.

صیرفی :ممنون الطاف شما هستیم که چه عزیزانی که بیننده برنامه هستند چه عزیزانی که بیشتر از فقط بیننده بودن با ارتباطی که دارند بصورت پیامکی به 30000720 عزیزانی که با شماره 162 روابط عومی سازمان تماس گرفته بودند ابراز لطف به برنامه خودشان داشتند حالا خاصه در فضای مجازی @yadekhoda-qTV را دنبال می کنند واتفاقا درانتشار پیام هایی که هرکدامشان یک یا دو دقیقه است اما نکات بسیار مفیدی وسازنده ای از کارشناسان عزیزمان با خوش سلیقگی آقای حسین زاده وهمکاران محترمشان انتخاب می کنند شما هم با اشتراک گذاشتنشان بهترین عیدی است بهترین هدیه است درآستانه ماه مبارک حتما

این اتفاق را همه باهم رقم بزنیم .

حاج آقا با افتخار تاریخ انسان درقران کریم محضر شما داریم یاد می گیریم .

استاد میرباقری : تاریخ انسان را از آدم ابو البشر در قران کریم مورد دقت قرار دادیم فعلا به حضرت موسی بن عمران سلام الله علیه رسیدیم ان شاءالله همینطور مقاطع را نه کل تاریخ را پنج پیامبر صاحب شریعت را مورد دقت قرار می دهیم تا برسیم به رسول اکرم بعد از ایشان به ماجراهای بعد از پیغمبر اکرم با نگاه تاریخی در قرآن وتا آخر الزمان وتا ظهور امام زمان امام مهدی عجل الله تعالی علیه السلام ان شاءالله تعالی والان در تاریخ زندگی موسی بن عمران بودیم

پیامبران صاحب شریعت در قرآن به تفسیر دربارشان بحث دارد خود قرآن هم فرموده * لقد کان فی قصصهم عبره لاولی الباب *در بیان این حقایق داستانی

درس آموزی برای خردمندان وجود دارد یعنی خردمندان در س می گیرند . ما همینطور که این آیات مربوط به تاریخ حضرت موسی را می خوانیم باید یک سری

درس بگیریم درسهای معرفتی وهم درسهای رفتاری واخلاقی عملی که ان شاء الله .

حضرت موسی بن عمران چند مقطع تاریخی در زندگیشان بود اولین مقطع قبل از تولد وآن ماجراهای ذبح پسران بنی اسرائیل توسط فرعونیان وبعد تولد حضرت موسی وبه آب انداختن او ، ورود به دربار فرعون ، برگردانده شدن به دامان مادر که این بحث ها همگی عرض شد ،

در دربار فرعون حضرت بزرگ شدند بعض ها گفتند تا سی سالگی تا سی سال ، در یکی از تواریخ می خواندم که ظاهرا ازناسخ التواریخ نقل کرده بودند تا چهل سال در دربار فرعون بودند اگرتا چهل سال باشند رفتند مدین وده سال بعد برگشتند رسالتشان می شود 50سالگی اگر سی سال باشد می شود 40 سالگی حالا در این حدود سنی بعد از سی یا چهل سال مقطع دوم زندگی حضرت موسی شروع می شود گویا خداوند برنامه ای را پیش می آورد که حضرت موسی مجبور به فرار شود و

بعد برود ده سال در سرزمین مدین که گفتند در شمال عربستان ودر جنوب شام بوده که شام در ان زمان ها در زماند گذشته به کل منطقه گفته می شده است که اگر امروز بخواهیم ارزیابی کنیم سوریه واردن ولبنان وفلسطین اشغالی مجموعا می شود شام ومدین می شود در اردن بوده الان هم می گویند جز استانهای اردن است

مقطع دوم زندگی حضرت موسی در کنار شعیب پیامبرالهی در شهر مدین بد ،با یک ماجرایی این داستان آغاز می شود که در پایان مرحله قبل گفته شد .

حضرت موسی در ماموریتی که خداوند بهشان داده بود در سن اشد *اتیناه حکما وعلما *اولیاء خدا اینچنین هستند هیچگاه اینها را بدون ماموریت وبدن فایده نمی گذارد .

در دردبار فرعون بود خداوند به اومامورریت داد به که به ضعفای بنی اسرائیل رسیدگی کند ومعلوم است یک کارهایی می کردند که مورد تردید وشک واقع می شدند تا اینکه یک روزمی آیند داخل شهر می شوند .

که درآیه 15 می فرماید * ودخل المدینه علی حین غفله من اهلها *مخفیانه وارد شهر می شود چون بلاخره پسر خوانده فرعون بود حتما مامور محافظ برایش می گذاشتند زیر نظر هم بوده مخفیانه می آید که کارهایی انجام دهد که درگیری یک بنی اسرائیلی را بایک قبطی فرعونی می بیند که او آشپزدربار فرعون بوده طبق نقلی

که شده است ،به شدت اورا می زد به قصد کشت حضرت موسی می رود جدا کند نمی شود مشتی می زند واومی میرد.که اینها بحثش گذشت .روز دوم این ماجرا با نفر دیگری تکرار می شود قضیه لو می رود این آیه بود که آن دفعه عرض شد .

*وجاء رجل من اقصا المدینه یسعی *یعنی یک فردی بود که بعدها به عنوان مومن آل فرعون قلمداد شد همیشه همینطور بوده در دستگاه کفرهم یک اهل خدا پیدا می شده است در دستگاه پیامبران هم منافقین بودند این اختلاف وجود داشت گفتند حذقیل بوده است که در دربار راه داشت .

*وجائ رجل من اقصا المدینه یسعی ( دوان دوان آمد ) قال یاموسی ان الملاء (سران قوم ) یاتمرون بک لیقتلوک ( اینها هم رای شدند که توباید به قتل برسید )

فخرج انی لک من الناصحین ( برو بیرون )

*فخرج منها خائفا یترقب * حضرت موسی از شهر فرار کردند ترسان وباحالت مراقبت *قال رب نجنی من القوم الظالمین *خدایا مرا ازدست این قوم ظالم

نجات بدهید ،خدا نیز دعای حضرت موسی را اجابت کرد وحضرت موسی به سلامت عبور کردند .

درتواریخ نوشتند هفت روز در راه بودند تا به شهر مدین رسیدند د رحدیثی از امام باقر علیه السلام فرمودند : وکان بینه وبین مدین مسیره ثلاثه ایام

این حداقلی است که در این حدیث گفته شده که سه روز راه رفتند 0

*ولما توجه تلقاء مدین * تلقاء یعنی مواجه شدن با روبروی کسی نشستن ، آنجایی که دیگر روبروی شهر مدین شد ودیواره های شهرمدین پیدا شد به یک آبادی ر سیدند شاید هم نمی دانستند کجاست .

ادامه آیه : قال عسی ربی ان یهدینی سواء السبیل * گفتند که ان شاءالله ، عسی امیدواری درش است شاید درش نیست بالاتر ازشاید است امید است ، خداوند مرا به یک راه مستقورد یمی هدایت کند یعنی وارد این شهر می شوم جای امنی باشد .

* ولمّا ورد ماءَ مدین * ماء مدین یعنی منطقه ی آب خیز مدین که یک چاه ابی بود وآنجا استفاده می کردند از آن * وجد علیه امهً من الناس یسقون * جمعی از مردم را یافت که آنها دارند سقایت می کنند آبدهی می کنند به احشام وگوسفندانشان به چهارپایانشان ،همینطور که اینها را نظاره می کرد رفتند به گوشه ای نشستند

دید که * وجد من دونهم امراتین تذودان * دوتا دختر خانم را دید که دور از جمعیت مانع می شوند که گوسفندانشان بیایند به برکه آب راه پیدا بکنند چون برکه را ادمهای توانمندی پر می کردند گوسفندانشان می خوردند اینها منتظر می ماندند که همه رفتند بیایند از ته مانده آن آب استفاده کنند حضرت موسی نگران شدند که این دوزن چطور تنها کسی یاریشان نمی کند رفتند جلو ) قال ما خطبکما (شما کارتان چیست چرا نمی گذارید گوسفندانتان آب بخورند *قالتا لا نسقی حتی یصدر الرعاء *

ما نمی توانیم گوسفندانمان را آب بدهیم این کار را نمی کنیم مواظب می شویم تا نرند سربرکه تا اینکه چوپانها برگردند ، صدور به معنای خارج شدن است *

وابونا شیخ کبیر * علت اینکه ما ابیاری می کنیم پدرمان مردی است پیر اوتوان این کار را ندارد برعهده ی ماقرار گرفته . تا آیات بعد .....

صیرفی : متشکرم ،بریم محضر قرآن کریم مشرف شویم بشنویم این چند آیه را باهم وبرگردیم تفسیر شیرین اقا ی دکتر را بشنویم .

با افتخار محضر سوره مبارکه قصص هستیم وداریم از این عبرت هایی که خدای متعال رقم زده استفاده می کنیم خداکند که ما جزء عبرت گیرندگان باشیم .

استاد میرباقری : ان شاء الله

* فسقی لهما ثم تولی الی الظل *حضرت موسی سقایت کرد برای گوسفندان این دوخانم ، در داستانها نوشتند در حدیث هم اشاره شد یک دلوی بود که خیلی

بزرگ بود که ده نفره این دلو را از چاه می کشیدند بیرون حضرت موسی رفتند جلو وگفتند اجازه می دهید من هم دلوی بکشم وخلاصه راضیشان کرد ودلو را کشیدند ویک تنه اب کشیدند وبرکه را پر آب کردند وگفتند که درقبال این دوتا خانم بیایند وگوسفندانشان را آب دهند معطل نشوند اینها زن هستند درست نیست شما باید این کارها را انجام بدهید نوشتند یک مقدار نصیحت هم انها را کردند بلاخره این دوخانم آمدند سریع گوسفندان را آب دادند ورفتند

*فسقی لهما ثم تولی الی الظل *حضرت برگشتند از اینجا سایه ی درختی بود رفتند کمی استراحت کنند حداقل سه روز پیگیر راه می رفتند خیلی فرصت استراحت نداشتند باید ازمنطقه خطر دور میشدند در داستانها نوشتند که اینها بسیج کردند لشگری به دنبال حضرت موسی که پیدایش بکنند ونیافتند اورا می گویند با فرار بوده

با آرامش هم نبوده * خائفا یترقب * خسته وگرسنه که درهمین حدیث امام باقر علیه السلام نوشتند که سه روز هیچ چیز نخوردند گاهی از علوفه ی بیابان چیزی ارتزاق می کردند خسته وگرسنه دست به دعا بلند کردند

* فقال رب انّی لما انزلت الیَّ من خیرٍ فقیر*بسیار دعای زیبایی است که درس باید بگیریم حضرت موسی گرسنگی خودش را عرضه می کند خدایا پروردگار من ،من نسبت به آنچه که نازل کنی ازخیر،خیر به نعیمم دنیا اطلاق شده است مثلا درموردوصیت می فرماید :خداوند سفارش می کند به شما اگرکسی

*ان ترک خیرا الوصیه *اگر خیری ازخودش به جا گذاشت وصیت کند خیر یعنی مال دنیا درتعابیر یا *فانه لحب الخیر لشدید *انسان نسبت به خیرنسبت به اموال وامکانات دنیا به غذای دنیا خیلی با شدت محبت دارد ودوست می دارد می گوید خیر نمی گوید چه غذایی چی هرچی * انی لما انزلت الی من خیر فقیر *

خدایا من بر آنچه که از خیر بر من نازل کنی نیازمندم حالا هرچبز که خودش می داند خداوند ،هیچ خط مشیء تعیین نمی کند اصلاا توع حاجت خواهی هم خودش خیلی مهم است خیلی برای خدا تعیین تکلیف نکند که حتما از فلان راه باشد نیاز خودش را عرضه می کند حضرت ایوب می فرماید :رب انی مسنی الضروانت الرحم الراحمین خدایا ما پدر ما درآمده وتوهم ارحم الراحمین هستید بقیه را برعهده خدا می گذارد .

*رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر * درنهج البلاغه است که خطبه 159:که امیرالمومنین علیه السلام درباره حضرت موسی فرمودند :قسم می خورند که فقط یک قطعه نانی در دلشان بود که خداوند برایش برساند اما وقتی واگذار کرد به خدا خیلی بالاتر وبرتر شد * قال رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر *

دودختر حضرت شعیب امروز زود رسیدند به منزل شعیب سلام الله علیه از اینها سوال کرد چه شده است امروز زود آمده اید ماجرا را گفتند که یک آقای بزرگواری بود آمد به ما کمک کرد مسافر هم بودما اورا نشناختیمش غریب بود حضرت شعیب گفتند برید اورا دعوت کنید بیاید منزل .

* فجاءته احداهما * یکی از دوتا برگشت آمد پهلوی حضرت موسی دید زیر همان دختری که بودند همچنان آنجا نشسته اند

* تمشی علی استحیاء * که با حجب وحیاء راه می رفت .خوب چرا این وصف را قرآن بیان می کند ؟

پس معلوم می شود برای بانوان یک فضیلت است که باحیاء راه بروند ، با حیاء راه رفتن خانمها به این است که خودشان را محفوظ بدارند مراقب هستند که جلوه گری نکنند وآنی که قرآن دستورمی دهد در سوره نور که به بانوان بگو که چشمشان را فرو بیاندازند دامنشان را حفظ کنند که این دو دستور برای آقایان هم هست (آیه 31نور) یک دستورسومی برای خانمها می دهد که * ولایبدین زینتهن * زینتشان را ابداء نکنند دربرابر نامحرم اشکار نکنند یعنی زینتشان را مخفی کنند یک تعبیر قرآن است و * تمشی علی استحیاء * مکمل آن است یعنی زینتش را نمایان نمی کند حالت راه رفتنش هم حیاء است یعنی اگر طبیعتا حیاء باشد ، حیاء درزن به این است که خودنمایی نکند جوری راه نمیرود که جلب توجه کند این ازمتن قرآن این مقدار فهمیده می شود که خداوند دوست ندارد که بانوان درجامعه جلوه گری کنند

این جلوه گری باید برای همسران باشد حس جلوه گری را خداوند دربانوان قرارداده اما جا ی مصرف آن منزل است وارتباط خانوادگی نه دراجتماعات نه در جامعه ونه در حضورنامحرم که گامهای بعدی آن زمینه های خدایی ناکرده سنگینی بوجود نیاید وگرنه چه دلیلی وجود داشت * فجاءته احداهما * همین قدر قرآن می گفت

*لقد کان فی قصصهم عبره لاولی الباب *

* فجاءته احداهما تمشی علی الاستحیاء * خاندان پیامبران اینگونه بودند با حجب وبا حیاء راه می رفتند

*قالت انّ ابی یدعوک لیجزیک اجرماسقیت لنا *پدر من شما را دعوت کرده است که به شما اجر آبیاری را بپردازد * لیجزیک * پاداشی به شما بدهد دربرابر آن ابیاری که برای ما کردید درقرآن در همین حد می فرماید ،در داستانها می گویند حضرت امتناع کردند گفتند من قصد دریافت اجرت نداشتم شمارا نمی شناختم این کار را برای خدا انجام دادم گفت پدر ما از پیامبران خداست اجابت کنید دعوت اورا حضرت موسی بلند می شوند دعوت را اجابت می کنند می گویند درراه که می رفتند

دراحادیث دارد در تاریخ هم دارد حضرت موسی پشت سر دختر شعیب می رفتند که نامشان هم صفورا بود او جلو می رود وحضرت موسی ازپشت سر کمی که رفتند بعضی تواریخ نوشتند که بادی وزید چادرکنار رفت وساق پای او برای یک لحظه نمایان شد، ولی شاید بهترش این باشد،حضرت موسی اورا صدا زد بایست ما خاندانی هستیم که بر اندام بانوان نامحرم نگاه نمی کنیم من از جلو می روم شما از پشت سر به من راهنمایی کنید بگوید سمت راست برو سمت چپ برو با این راهنمایی رسیدند به خانه ی حضرت شعیب * فلما جاءه وقص علیه قصص * داستان را برای او بیان کردند * قال لاتخف نجوت من القوم الظالمین * حضرت شعیب گفتند دیگر نترس از منطقه ی ظالمین خارج شده اید در امن خواهید بود .... تا ادامه داستان

صیرفی : خیلی ممنونیم

خداوند را به وجاهت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف قسم می دهیم ودعا می کنیم

خدایا چنان کن سرانجام کار

تو خوشنود باشی وما رستگار


دسته بندی :

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها

2024-05-02 09:38:54