تاریخ انتشار خبر:
یک شنبه 26 تیر 1401
تعداد بازدید:68
درس های ماندگار از نهج البلاغه با حضور دکتر اسماعیلی (متن و صوت برنامه یاد خدا 2 خرداد 1401)
بسم الله الرحمن الرحيم
صیرفی:الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن قلوب
ای نور جلیل ذکر خفی ادرکنی ای دست خدای ازلی ادرکنی دستم تهی و لطف تو بی پایان است یا حضرت مرتضی علی ادرکنی
سلام خدا بر پیامبر رحمت و خاندان مطهر و پاکشان اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم سلام خدا بر امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف و سلام خدا به شما اهالی ارجمند یاد خدا وقتتان بخیر خیلی خوش آمدید خداراشکر می کنم باز هم توفیق شد با یاد خدا همنشین شما سروران عزیز و ارجمند هستیم و خاصه اینکه سرور ارجمندم استاد محترم و عضو هیات علمی دانشگاه و استاد حوزه و عضو محترم مجلس خبرگان رهبری جناب آقای دکتر محسن اسماعیلی عزیز قدم بر چشم ما گذاشتند آقای دکتر سلام علیکم ورحمت الله
استاد اسماعیلی: سلام علیکم ورحمت الله هم به شما هم به دوستان حاضر در استدیو و هم به یکایک کسانی که این گفتگو را تماشا خواهند کرد سلام عرض می کنم عرض ادب دارم و امیدوارم که عمری پر برکت و عاقبتی خوش در انتظار همه آنها باشد
صیرفی: خدا حفظتان کند یک دنیا ممنون و متشکر هستیم از لطف و بزرگواری حضرت عالی و تشریف فرمایی تان با افتخار خدمت آقای دکتر اسماعیلی هستیم و دست ما را میگیرند سر سفره نهج البلاغه انشاءالله از هدایای بینظیر حضرت امیر علیه السلام مارا بهرهمند میکنند یکی از ویژگی های جلسه های آقای دکتر این هست که در همان جلسه کل مطلب راجع به سوال ما بیان میشود نظر قرآن کریم نظر حضرت امیر علیه سلام در همین حدود بیست دقیقه ای که با هم هستیم کلی بهره برداری میتوانیم داشته باشیم با ما همراه باشید اول خلاصه ای ببینیم از جلسه قبل که خیلی مهم بود درباره نقل قول از دیگران صحبت کردیم امروز هم سوالی از حضور محترمشان خواهیم داشت
خلاصه جلسه قبل:
هیچ حرفی نیست که از دهان انسان خارج میشود مگر اینکه مسئولیت آور است و باید پاسخگو باشد از جمله حرف های که به نقل از دیگران میزنند همانطور که نقل قول سخنان صحیح و درست و حکمت آمیز پاداش دارد؟ انسان لازم نیست حرف خوب همیشه از خودش باشد حرف خوب دیگران هم که باز نشر میکند در پاداش پخش آن سخنان خوب شریک است
نقل دروغ ترویج خلاف گویی است و هر چیزی که ما راجع به زشتی دروغ و سرزنش دروغگویان ما شنیده ایم شامل چنین کسانی هم میشود که میدانند یک مطلبی دروغ است باز نقل میکنند البته نقل میکنند بدون اینکه بگویند دروغ هست یک موقع ما دروغ را نقل میکنیم که بگوییم دروغ است بدانید دروغ است این تکلیفش معلوم است اشکال ندارد ولی خبر دروغ را پخش کردن حرف دروغ را تکرار کردن بدون اینکه انسان اعلام کند که آقا این دروغ است من نمیدانم
....
صیرفی: ۳۰۰۰۰۷۲۰ مسیر ارتباط پیامکی برنامه یاد خدا با شما است شما اتاق فکر برنامه را مزین میکنید با فرمایشاتتان میتوانید با شماره تلفن ۱۶۲ هم تماس بگیرید نظراتتون بفرمایید همینطور در فضای مجازی به آدرس
@yadekhoda_qtv
صفحه برنامه خودتان را بزرگواری کنید دنبال کنید با افتخار محضر شریفتان هستیم، آقای دکتر جلسه ای که گذشت راجع به نقل قول برای ما فرمودید و یکی از نکات مهم این بود که گاهی ما به موضوع علم نداریم* لا تقف ما لک به علم* در حالی که امروز در جامعه ما شاید آمار مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا و موازی هایش در دوره های مختلف آموزشی خیلی فراوان شده و آیا این نشانه این نیست که ما دیگر* لا تقف ما لک به علم* راجع به جامعه ما نیست ما کلی دانشگاه هایمان الان پر از دانشجو است و این وضعیتی که داریم همه دانشمند هستیم
استاد اسماعیلی: خیلی نکته زیبایی است و هم به درد این بحث میخورد هم به درد بقیه مباحثی که در طول روز با آنها سرکار داریم خوب است این نکته را ما مستقلا در این جلسه مورد بحث قرار بدهیم که علم و جهل در روایات و آیات فرقی نمیکند در کتاب و سنت هر دو یک تفاوتی دارند در معنا با آنچه که ما فکر میکنیم ما فکر میکنیم جاهل یعنی کسی که سواد ندارد ما فکر میکنیم به بی سواد ها فقط میگویند جاهل در حالب که اینطور نیست باید با دقت بیشتری از کلمه جهل و جاهل استفاده کنیم ما وقتی قرآن شریف را تلاوت میکنیم یا روایات متعددی را که در این زمینه وارد شده است مورد توجه قرار میدهیم میبینیم کلمه جهل به دو معنا به کار رفته است گاهی جهل به معنای بی سوادی است آدمی که مثلا سواد خواندن و نوشتن ندارد مدرکی ندارد دانشگاه نرفته است حوزه نرفته است این را بهش میگویند جاهل خیلی کم اتفاقا کلمه جهل به این معنا به کار رفته است میدانید چرا ؟چون جهل به معنای نا آگاهی و ندانستن گاهی اصلا عیب هم نیست خب یک کسی امکانات نداشته است که دنبال تحصیلات برود یک کسی شرایطش به گونه ای نبوده است که حتی سواد خواندن و نوشتن فرا بگیرد یک کسی یک جای بوده است که امکان مطالعه برایش فراهم نبوده است این قابل سرزنش نیست این قابل سرزنش نیست چنین جاهلی که اصطلاحا به آن میگوییم جهل قصوری اصلا عذر هم دارد در پیشگاه پروردگار عذابی ندارد،نمیدانسته ولی اگر مقصر باشد چرا آن هم ایراد است جهل تقصیری و مقصر بودن در جهل به معنای این است که امکانات هست وسایل فراهم است باز کسی نمیرود یاد بگیرد این دیگر عذر نیست و لذا ما در فقه مان و در کلام مان میگوییم جاهل قاصر معذور است ولی جاهل مقصر معذور نیست خیلی ها روز قیامت در روایات دارد به او میگویند چرا این کار را کردی میگويد نمیدانستم به او میگویند حلا علمت بیخود کردی که نمیدانستی چرا نمیدانستی تو که زمینه برایت فراهم بود که بروی و بدانی چرا یاد نگرفتی این ها آن جاهلان مقصر هستند ابزار برایشان هست زمینه و امکانات هست ولی، برای بعضی ها هم نیست آن کسانی که نا آگاه هستند کسانی که سواد ندارند دانش ندارند بخاطر اینکه دسترسی نداشته اند اینها نه تنها قابل سرزنش نیستند بلکه عذر آنها موجه است ما مقصر هستیم که امکانات را برای آنها فراهم نکردیم ما باید پاسخگو باشیم که زمینه را برایشان مساعد نکردیم این برای جهل به معنای نداشتن علم و نا آگاهی است اما جهل معنای واقعی اش نا آگاهی نیست نفهمیدن است بی عقلی است بی خردی است این را بهش میگویند جاهل حالا من یک مثالی از قرآن بزنم وارد نهج البلاغه بشوم قرآن میفرماید فقرا دو دسته هستند کسانی که ندارند،بعضی ها رویشان میشود میایند و از شما درخواست کمک میکنند آن فقیری را که میآید درخواست کمک میکند قرآن به آن میگوید سائل آدم میفهمد ندارد باید به آن کمک کند یک عده ای نه ندارند دچار مشکل هستند ولی به روی خودشان نمیآورند مناعت طبعشان اجازه نمیدهد دستشان را به سمت من و شما دراز کنند به اصطلاح با سیلی صورت خودشان را سرخ نگه میدارند قرآن راجع به این گروه سفارش میکند میگوید مخصوصا مراقب آن نیازمندانی باشید که ندارند و ابراز فقر هم نمی کنند دستشان را هم دراز نمی کنند و چون دستشان را دراز نمیکنند *یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف* آدم های جاهل و نا آگاه که علم ندارند این جا جاهل به معنای اول است نمیدانند اطلاع ندارند من چون اطلاع ندارم خیال میکنم نه این که دارد میرود میآید زندگی اش میزان است مشکلی ندارد قرآن میفرماید مراقب این ها باشید اما برادران یوسف دانسته روی لجبازی برادرشان را میاندازند در چاه آن مشکلات را به وجود میآورند دانسته و عمدی برادر دومشان را بعدا در مصر تهمت دزدی میزنند بعد از اینکه آن جریانات اتفاق می افتد و در لحظه آخر میفهمند که آن آقایی که رو به رویشان نشسته است عزیز مصر برادرشان یوسف است از او میپرسند که تو یوسف هستی حضرت یوسف میگوید بله من یوسف هستم بعد میگوید* هل علمتم ما فعلتم بیوسف به اخیه اذ انتم جاهلون* هیچ فهمیدید با یوسف و برادرش بنیامین چه کار زشتی کردید؟ نادانسته؟ در حالی که جاهل بودید اینجا جاهل بودید و نادانسته نفهمیدید و نمیدانستید چکار کنید چرا میفهمیدند میدانستند دارند چکار میکنند دانسته این کار را کردند اینجا جهل به معنای نا آگاهی نیست آگاهانه اتفاقا این کار را کرده است به معنای بی عقلی است به انصافی است بنابراین جهل دو معنا دارد یک معنای آن نا آگاهی است بی سوادی است عیبی ندارد اگر از روی قصور باشد و نبودن امکانات اما جهل که از روی نفهمی است از روی عمد است یعنی انسان میداند و در عین حال بر خلاف دانسته خودش عمل میکند این هم یک نوع جهل است که اتفاقا در قرآن و نهج البلاغه راجع به این خیلی توضیح داده شده و به ما سفارش شده است مراقب باشید دچار چنین جهلی نشوید این هم جاهل است شما فرمودید که خیلی ها مدارک تحصیلی بالا دارند آیا این ها هم جاهل هستند؟ بله ممکن است، ممکن است انسان در رده های بالای حوزوی و دانشگاهی تحصیل کرده باشد کتاب هم نوشته باشد عالم هم باشد ولی جاهل باشد عالم جاهل میشود؟ بله میشود علی علیهالسلام در حکمت ۱۰۷ نهج البلاغه میفرماید *رب عالم قد قتله* جهل خیلی هستند کسانی که دانشمند هستند ولی کشته جهل خودشان هستند این جهل به معنای نفهمی و بی عقلی است عالم هستند ولی جهلشان آن هارا به هلاکت میاندازد *و علمه معه لا ینفع* سواد هم دارند دانش هم دارند کتاب هم نوشتند ولی سودی به حالشان ندارد پس میشود انسان عالم باشد اما کشته ی جهل خودش هم باشد خدا به ما رحم کند
صیرفی: خداراشکر که در این برنامه حرف های را میشنویم که شاید این روز ها کم تر زده میشود برویم محضر قرآن کریم با افتخار برمی گردیم بخش پایانی را از کلاس درس آقای دکتر استفاده خواهیم کرد
......
صیرفی: محضر قرآن کریم مشرف شدیم و خدمت آقای دکتر اسماعیلی عزیز هستیم *رب عالم قد قتله جهل*
استاد اسماعیلی: *و علمه معه لا ینفع* سواد هم تا دلتان بخواهد دارد اما سوادش سودی برایش ندارد بلکه به ضررش است حالا میخوانیم....چون حجت را برایش چکار میکند تمام میکند کسی که نمیداند عرض کردم جهل قصوری است جهل موجه است ولی کسی که میداند و به علم خود عمل نمیکند بلد است ولی یک جور دیگر عمل میکند یک جاهلی است که جهلش میکشدش یک جمله دیگری دارد علی علیه السلام میفرماید کفی بالعالم جهلا* چقدر قشنگ است این روایت اگر به آن دقت نکند ابتدا خیال میکند اشتباه شنیده است میفرماید *کفا بالعالم جهلا* برای اینکه یک عالمی جاهل نامیده بشود کفایت میکند که عالم جاهل بشود بله ممکن است که یک دانشمند نادان باشد منتها نادان به معنای دوم معنای دوم چه بود؟ آن که سوادش را دارد بلد است سخنرانی هم میکند کتاب هم مینویسد اما عملش مثل علمش نیست در عمل آنچه را که میداند استفاده نمیکند علی علیه السلام فرمود *کفی بالعالم جهلا ان ینافی علمه عمله* همین که یک کسی عملش با آن چیز هایی که خودش بلد است متفاوت است این کفایت میکند که ما او را جاهل بنامیم می خواستم بگویم بر خلاف چیزی که ما خیال میکنیم هر کسی یک مدرکی دستش بود پس دیگر این از جهل مبرا است اینطور نیست حالا تعبیر علی علیه السلام این بود *رب عالم قد قتله جهل* خیلی از کسانی که اسمشان دانشمند است القابی را هم با خود یدک می کشند همه خیال میکنند این ها دانا هستند نه از نظر علی علیه السلام از نظر قرآن اینها جاهل محسوب میشوند چه کسانی؟ کسانی که یقین دارند این کار غلط است ولی تکرار میکنند میدانند که این حرف نادرست است ولی باز هم میگویند این ها جاهل هستند در حکمت دویست و هفتاد و چهارم نهج البلاغه حضرت که دلش برای همه ما میسوزد پدر مهربان این امت دلسوزانه ما را نصیحت میکند میفرماید* لا تجعلوا علمکم جهلا *علم خودتان را به جهل تبدیل نکنید *و یقینکم شکا *یقین خودتان را به شک مبدل نسازید یعنی چه؟ علمتان را جهل قرار ندهید یقینتان را به شک تبدیل نکنید یعنی چه خود حضرت فرمود* اذا علمتم فاعملوا* اگر میخواهید علمتان تبدیل به جهل نشود به هر چیزی که میدانید عمل کنید اگر ما نسبت به همین چیز های که بلد هستیم عامل میبودیم این مشکلات هیچ کدام پدید نمیآمد نا خیلی هایمان فقط به دنبال یادگرفتن هستیم ولی عمل به آن چیزی که یاد گرفته ایم چه؟ فرمود *اذا عملتم فاعملوا واذاتیقنتم فاقدموا* چیزی را که یقین داری و شک نداری چرا اقدام نمیکنی؟ انسان تنبل انسانی که هی کار امروز را به فردا میاندازد همان کسی است که جاهل است در حالی که عالم است جاهل است در حالی که خیال میکند دانشمند است نادان است نادان واقعی است و این هم عرض بکنم آخرین نکته در این باره از علی علیه السلام که نگران کننده است حضرت میفرمایند این نوع جاهل ها یعنی بی عقل ها کسانی که میدانند ولی به دانسته خودشان عمل نمیکنند حضرت میفرمایند این ها وضعشان در دنیا و آخرت بد تر از کسانی است که جاهل به معنای اول هستند یعنی نادان هستند جاهل به معنای نادان و بیسواد یا کم سواد ، خوب نیست ولی کسی هم در جامعه آن هارا سرزنش نمیکند نبوده یاد نگرفته چکار کند امکاناتی که در اختیار من است در اختیار او بود بهتر از من یاد میگرفت سرزنش نمیشوند اما کسانی که میدانستند و به دانسته خودشان عمل نمیکردند عالمان جاهل اند عالمان جاهل هستند این ها در نگاه مردم خیلی بی ارزش هستند سرزنش میشوند نه فقط در نگاه مردم در نگاه خدا هم همینطور است در قیامت هم همین است یک خطبه ای هست در نهج البلاغه خطبه خیلی آموزنده ای است من یک جمله آن را انتخاب کرده ام بقیه را خوب بینندگان انشاءالله مطالعه میکنند خطبه ۱۱۰ نهج البلاغه حضرت فرمودند* ان العالم بغیر علمه کالجاهل الحائر* آن کسی که دانشمند هست جاهل به معنای اول نیست بی سواد نیست اما جاهل به معنای دوم هست دانشمندی است که رفتارش عاقلانه نیست دانشمند است که رفتارش طبق موازین شرع نیست به دانسته خودش عمل نمیکند حضرت فرمود یک همچین عالمی* کالجاهل الحائر *مثل یک نادان حیرت زده است ، نادان هم دو جور داریم بعضی نادان ها هستند با نادانی خودشان کنار آمده اند بعضی از نادان ها هستند سرگشته و حیران هستند نمیدانند چکار کنند حضرت فرمود آن عالمی که جاهل است و به علم خودش عمل نمیکند از نوع دوم است ، این هارا نمیشود از نادانی نجات داد این خیلی هشدار دهنده است انسانی که سواد ندارد نجات دادنش بسیار آسان است دو دقیقه برای او توضیح میدهد میگوید اینطوری است؟ درست را انتخاب میکند اما آن که بلد است میگوید و مینویسد دیگران را راهنمایی میکند بعد خودش برعکس عمل میکند حضرت می فرمایند این را نمیشود از جهل نجات داد خیلی سخت است ، این طور انسان ها پاسخی برای عذاب پروردگار و سوال قیامت ندارند حجتی ندارند ،بیشترین حسرت در قیامت برای اینطور نادان ها است روز قیامت همه حسرت میخورند یکی از اسامی قیامت یوم الحسرت است آن که خیلی خیلی انسان خوبی بوده باز حسرت میخورد میگوید چرا بهتر نبودم قیامت روز حسرت است اما حسرت کجا برای این که این ها میخورند کس دیگه در قیامت ندارد * و هو عندالله* در پیشگاه خدا هم بیشتر از هر کسی این ها سر افکنده تر هستند خداوند مارا از سر افکندگی قیامت و حسرت خوردن در آن نجات بدهد و آبرویمان را در دنیا و آخرت حفظ کند به برکت عمل به آنچه که یاد گرفته ایم پس امروز یادگرفتم که جهل فقط به معنای بی سوادی و نادانی نیست خیلی از باسواد ها و دانا ها هم جاهل هستند به معنای دوم
صیرفی: خیلی متشکر هستم از لطف و آقایی شما در آستانه و در شب سوم خرداد هستیم خدا را به وجاهت شهدای فتح خرمشهر خاصه شهید جهان آرا و امام شهدا قسم می دهیم و دعا می کنیم
الهی چنان کن سرانجام کار
تو خوشنود باشی وما رستگار