تاریخ انتشار خبر:
یک شنبه 26 تیر 1401
تعداد بازدید:137
قواعد قرآنی با حضور حجت الاسلام و المسلمین عظیمی (متن و صوت برنامه یاد خدا 15 خرداد 1401)
بسم الله الرحمن الرحیم
صیرفی :الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکر الله الا بذکر الله تطمئن القلوب
روزها می گذرد حادثه ها می آید
انتظار فرج ازنیمه ی خرداد کشم
سلام خدا بر پیامبر رحمت و خاندان مطهروپاکشان اللهم صل محمد و آل محمد و عجل فرجهم سلام خدا بر امام خدا بر حضرت مهدی (عج) وسلام خدا برامام روح الله رضوان الله تعالی علیه وسلام خدا برهمه ی شهدای واقعه ی خونین پانزدهم خرداد خیلی خوش آمدید ، تسلیت عرض می کنیم نیمه ی خرداد را محضر شریف شما سروران عزیز وارجمند افتخار داریم با قواعد قرآنی وجلسه تفسیر قرآن توسط استاد سید محمد حسین عظیمی عزیز ،آقا سلام علیکم ورحمه الله خیلی خوش آمدید ....
استادعظیمی : سلام علیکم ورحمه الله خدمت بینندگان عزیز هم عرض ادب سلام داریم
صیرفی : خیلی ممنونیم از تشریف فرمایی شما وقبول دعوت ، سلام خدا به روی ماه اهالی ارجمند یاد خدا مباحث تفسیری استاد الحمدلله دراین حدود نه سالی که درخدمت تان هستیم دربرنامه ، به دل شما نشسته واین را درپیام ها انعکاس های فرمایشات دریافتیم تقاضا می کنیم ابتدای جلسه 3000720سیر ارتباط پیامکی ما وشما است منتظر الطافتان هستیم و شماره تلفن 162 شماره تلفن روابط عمومی سازمان است که می توانید تماس بگیرید ونظرتان را راجع به برنامه یادخدا وخاصه حضور استاد عظیمی اعلام بفرمائید در فضای مجازی به آدرس:
yadekhoda-qtv@
خیلی ازعزیزان دراین چند ماه اخیر به جمع ما پیوستند ، دنبال کننده ی صفحه هستند ودر باز نشر وبه اشتراک گذاشتن مطالب ارزشمند این برنامه الحمدلله رب العالمین سهیم هستند
آقا با افتخار درخدمتان هستیم ، بسیار بحث زیبایی است این بحث استغفار
استاد عظیمی : بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین وصل الله علی سیدنا محمدواله الطاهرین لاسیما بقیه الله فی الاعظم فی الارضین روحی وارواح العالمین له الفداء،
اساس سخن که ثمرات بسیاری براو مترتب شد این بود که انسان به مقتضای این که انسان است سه ویژگی ذاتی دارد : اول آنکه فقیر است وندارد دوم آنکه جاهل است ونمی داند سوم آنکه ضعیف است ونمی تواند ،این سه ویژگی با فطرت انسان عجین شده وهمه ی انسان ها از این سه ویژگی برخوردارند * انتم الفقراء ، انتم لاتعلمون ، خلق الانسان ضعیفا *
اما متاسفانه این سه ویژگی ذاتی انسان همانطور که می تواند باعث نجات انسان شود می تواند باعث سقوط انسان هم بشود ،انسانی که به منبع قدرت منبع علم واصل توانایی ها یعنی خداوند متصل نشود این ضعف وفقروجهل او را می ترساند محزون می کند مایوس می کند مردد می کند متزلزل می کند مضطرب می کند ونهایتا افسرده می کند وانسان ترسوی محزون مایوس مردد متزلزل مضطرب افسرده ، آماده است هر خطایی را بکند ، آنهایی که خطاهای بزرگ کردند ترسوهای بزرگی بودند نا امید های بزرگی بودند آنهایی که شجاعت داشتند ومعجزه کردندو حماسه آفریدند آنهایی بودند که به خدا متصل شدند ونترسیدند .ترس آن ویژگی است وشخصیت پنهان انسان است که همیشه با آدم است واگر شما بگذارید ترس تان عریان وآشکار بشود وعمل بکند شما بیچاره هستید لذا برای آنکه آن ترس عمل نکند شما نیاز به یک پوشش دارید نیاز به استغفار دارید اساس استغفار بر این است ، بحث ما رسید به اینجا که شما نباید خودت خودت تان را ببینید نگذارید ترس تان آشکار شود حزن تان برون بریزد یاس تان عملیاتی شود وعمل بکند نباید بگذارید دیگران هم ببینند .دونکته را درمورد دیگران گفتیم درجلسه ی قبل ، گفتیم دین اسلام سه مطلب می گوید ، یکی این واجب است نسبت به دیگران حسن ظن داشته باشیم قضاوت غلط درمورد دیگران نکنیم دوم اینکه درمورد دیگران حرام است سوء ظن داشته باشیم ، سوءظن از گناهان کبیره است وسوم اینکه جالب ترین بود دستور داد دین اسلام برای دیگران دربهترین ساعت که برای خودتان دعا ودرخواست مطلب کنید بروید برای دیگران استغفارکنید واستغفار طلب پوشش است وجلسه ی قبل گفتیم که این استغفار فقط به این نیست که شما نیمه شبی بلند شوید وبگویید"اللهم اغفر لفلان" بلکه حقیقت استغفار یک عملیات است شما باید درزندگی روزمره تان هم برای دیگران مستغفر باشید ، یعنی نباید بگذارید چهره ی واقعی برادر مومنتان آشکار شود ، اگر یک جایی او دارد اشتباه می کند وشخصیت پنهانش را آشکار می کند شما باید یک پوششی باشید برای آن شخصیت پنهان وناهنجار او .لذا دو نکته گفتیم یکی اینکه انسان ها نباید بخواهند همدیگر را ببینند وشخصیت واقعی همدیگر را ببینند وهمچنین باید نخواهند که ببینند یعنی باید هرکسی دنبال این باشد که من چکار به دیگران دارم هرکس خودش بداند .تو برو خود را باش ،نباید دنبال معایب دیگران باشید ....یک نکته را عرض کنیم ، یک وقتی دوستی داشتیم خیلی آدم خوبی است وخوش ذاتی است یک مجموعه ی بزرگی را مدیریت می کرد ند خیلی هم درظاهر آدم موفقی بودند که نگاه می کردید ، روزی به او گفتم فلانی چطور شما به این خوبی بر همه ی افرادت مسلط هستید وحرف تان را گوش می کنند تا چیزی می گویید با سر می دوندو کار دارد انجام می شود بلاخره در هر مجموعه ای بعضی از پرسنل غر می زنند اذیت می کنند ،نق می زنند یک حرف هایی می زنند که بلاخره دیگران را ناراحت می کنند این جا همه گوش به فرمان شما هستند چکار می کنید ؟گفت: ما یک کاری کرده ایم ، تک تک این پرسنل یک پرونده پیش ما دارد و دقیقا نقاط ضعف این ها را پیدا کرده ام وبهشان هم فهماندم که نقطه ی ضعف شما را در زندگیتان می دانم ،چون می داند من میدانم که چیست وچکار می کند و کجا اشتباه کرده است برای اینکه عریان نشود از ترسش هرچه که ما می گوییم گوش می کند و این کثیف ترین نوع مدیریت است این نا موفق ترین ونا کار آمدترین نوع مدیریت است ، ما برای تمام پرسنل پرونده سازی می کنیم ودر زندگی آنها تجسس کنیم دقت کنیم نقطه ضعف هایشان را بدست بیاوریم وبه این شکل برآنها مسلط بشویم دستور بدهیم وآنها گوش کنند ، نه ، این شخصیت پرسنل خودت را از بین می برید مدیر، معلم ، مسئول باید به دانش آموز خودش کارمند خودش وزیر دست خودش اعتماد بکند وبگوید قبولت دارم شما شخصیت دارید عزت دارید حتی اگر یک نقطه ضعفی هم از او سراغ دارید باید یک جوری ازآن نقطه ضعف بگذرد که یعنی ما اصلا ندیدیم نفهمیدیم یا چنان حمل بر صحت کند که خود آن طرف هم باور کند که این مدیر ندیده است تا آن کارمند شخصیت خودش را ازدست ندهد عزت خودش را از دست ندهد کارمندی که شما خوار وذلیلش کردید آن شخصیت پنهانش را آشکار کردید وگفتید که دیدم شما چکار کردید او دیگر عزت نفس ندارد ، عزت نفس که نداشته باشد انگیزه ای برای تلاش صحیح وکارکردن درست ندارد .می ترسد وحرف می کند هرجا نترسید کار خودش را انجام می دهد ،خدایی که رب العالمین است وکار گردان عالم است این شکل عالم را مدیریت نمی کند خداوند رحیم است ترحیم می کند خداوند غفور است تغفیر می کند خداوند کریم است تکریم می کند لذا فرمودند * لقد کرمنا بنی آدم *این که شما بیایید ونقطه ضعف پیدا کنید وبگویید دیدم چکار کردید واگر حرف ما را گوش نکنید یک طور به او بفهمانید( نقطه ضعفش را دید دیگر)اگر حرف ما را گوش نکنید ، چه شود چه شود این تکرم کارمند نیست این تکریم دانش آموز نیست این تکریم کسانی که زیر دست شما هستن نیست این خرد کردن آنهاست این نابود کردن استعداد هاست واین بسیار بد است ، متاسفانه بعضا در جامعه ی ما دیده شده است والان هم دیده می شود که بعضی مدیران وبعضی مسئولان وبعضی از معلمان وبعضی از افراد به این شکل کریمانه با اطرافیان خودشان برخورد نمی کنند ذلیل می کنند افراد را خوار می کنند افراد را نکته ی دیگر این که علاوه براین که دیگران نباید ببینند ونباید بخواهند ببینند وباید که نخواهند ببینند خودانسان هم باید درکار این باشد که نگذارد که دیگران نقطه ضعف هایش را وعیب هایش را معایبش را ببینند .بعضی ها خیلی زود لو می دهند خودشان را ، بنده کارشناس مذهبی هستم زنگ می زند یک اشتباه کرده است شروع می کند گناهی که کرده است را برای ما توضیح می دهد وباید اصرار والتماس بکنیم که نگویید این ها را به خدا بگویید نباید به هیچکس بگویید نباید هیچ بنده ای خودش را جلوی دیگر بندگان رسوا بکند ، یکی از معانی استغفار همین است ...
صیرفی : خیلی متشکر وممنونیم
محضر قرآن کریم مشرف می شویم برمی گردیم بخش پایانی کاس امروز را خدمت استاد خواهیم بود ...محضر سوره ی بقره رسیدیم وایاتی از کلام الله مجید را تلاوت کردند
استاد عظیمی : بحث مان به اینجا رسید که انسان اگر آن شخصیت پنهانش درمیان مردم آشکار شود خوار می شود ذلیل می شود وقار وعزت نفس را ازدست می دهد وآنجاست که اشتباه پس اشتباه می کند خطا پس خطا می کند ، نباید جامعه بگذاردف مدیران بگذارند ، خود شخص بگذارد آن شخصیت اشکار شود .بریم سراغ سوال بعد ، گفتیم چند سول اینجا مطرح است این سوال ها را باید پاسخ بدهیم ؛ این مطلبی هم که دراین جلسه گفتیم یک پرانتزی بود دربین بحث استغفار مطرح شد ...
اما سوال اساسی دیگر این است که ، ساتر کدام است ؟ ما می خواهیم سترعورت کنیم ، می خواهیم شرمگاههای خودمان را بپوشانیم ، با چه چیز ، آن پرده ای که قرا ر است شخصیت کریه وقبیح را بپوشاند کدام است ؟ قرآن چه گفته است دراین زمینه ؟این خیلی سوال اساسی ومهم است .
قرآن چند چیز را بعنوان لباس معرفی کرده است ، البته نه بعنوان لباس ظاهری ، بلکه بعنوان لباس باطنی .واین نشان می دهد لباس دار شدن انسان ویا استغفار وتغفیر مراحل دارد ، مثل اینکه شما لباس می پوشید اول لباس زیر می پوشید بعد پیراهن می پوشید بعد کت را می پوشید ، اول کت را نمی پوشید بعد پیراهن را روی کت مرحله مرحله دارد این ها هم همینطور است .
شما اگر می خواهید به نهایت استغفار برسید باید مراحلی را طی کنید ، می خواهید لباس باطن بپوشید چند تا لباس وجود دارد غیر از لباس ظاهر که قران مطرح کرده است لباس باطن چند تا است : لباس اول ولباس دوم ولباس سوم .یک بحث دیگری را هم قرآن مطرح فرموده است در این زمینه ، که پوشانندگان در عالم چه کسانی هستند ؟یعنی صرف این که شما استغفار کردید خودتان قضیه تمام می شود یا یک کسان دیگری هستند که اینها درحقیقت برای شما استغفار می کنند واستغفار آنها بری شما کار می کند وعمل می کند وشما پوشیده می شوید آنها چه کسانی هستند وچطور این کار ار انجام می دهند ؟ درچه شرایطی ؟
برویم سراغ بحث اول ، که لباسی که قران معرفی می کند وساتری که قرآن معرفی می کند پوششی که قران معرفی می کند کدام است ؟ اولین مرحله به نظر پوشش باطن زن برای مرد وزن برای مرد است این ها پوشش ظاهر نیستند واولین مرحله ی پوشش باطن است درسوره ی بقره همین آیه که تلاوت شد می فرماید : * احل لکم لیله الصیام الرفث الی نسائکم * درآن شب هایی که روزش را روزه می گیرید ، می توانید با همسران تان همبستر شوید وبعد می فرماید نقش زن در کنارمرد ومرد در کنار زن * هن لباس لکم وانتم لباس لهن * جمله کامل وزیبا وقشنک ، دقیقا قران می گوید هر خدمتی که مرد به زن خود ارائه می دهد درواقع همان خدمت را هم زن باید به مرد ارئه کند یعنی وظیفه ی مرد درمقابل زن از لحاظ معنوی وباطنی دقیقا همان وظیفه ی زن درمقابل مرد است فرق نمی کند دوتایی یک خدمت به همدیگر ارائه می کنند یک خدمات متقابل دارند این یک خدمت به اومی کند اوهمان خدمت به این می کند ...
قرآن زن ومرد را بعنوان لباس برای آن دیگری معرفی می کند چند ویژگی دارد که زیاد است وما چندتایی راکه مربوط به بحث مااست ذکر می کنیم .یک اینکه لباس همیشه همراه انسان است بلاخره شما همه جا لباس برتن دارید موقعی که می گوید زن لباس مرد ومرد لباس زن این ازدواج وپیوند که صورت گرفت باید عین شخص ولباس خودش باید به او پیوند همیشگی باشد دائمی باشد نباید تا زمانی که زن وشوهر هستند از هم جدا شوند ، آن شکلی که شخص لباسش درکمدش است وخودش هم عریان درجای دیگری است اینطور نباید باشد انسان همیشه ملبس است .
نکته دوم اینکه لباس از همه کس به انسان نزدیک تر است هیچکس درهیچ فضایی به شما نزدیکتر نیست .نکته سوم اینکه لباسی که شما می پوشید زشتی ها وشرمگاه های شما را می پوشاند .
نکته چهارم اینکه لباس از شما محافظت می کند نمی گذارد نور آفتاب بدن شما را بسوزاند نمی گذارد سرما به شما ضربه بزند اگر ضربه ای به انسان وارد شود یک مقدار این لباس جلوی این ضربه را می گیرد .مخصوصا زره مثلا ..یعنی عملکرد لباس که قرآن مطرح کرده سه تا است یکی اینکه محافظت می کند دوم زیبایی می دهد سوم اینکه زشتی ها را می پوشاند ، این سه ویژگی را زن برای مرد ومرد برای زن داشته باشد ؛ البته بدانید زمانی لباس می تواند این سه تا کارانجام دهد وپوشش باشد محافظت کند زیبایی بدهد که دقیقا اندازه ی تن واندام شما باشد لذا شما باید درهنگام ازدواج خیلی مراقب باشید که با چه کسی ازدواج می کنید یعنی شما درلحظه ازدواج این مثال همیشه درذهن تان باشد دختران وپسران وجوانان ما ، مثل این است که می خواهند لباسی برای خود تهیه کنند که مناسب اندام آنها باشد لذا می فرماید باید با همکف خود ازدواج کنید ، شما با کسی ازدواج کنید که درحد واندازه ی شما نیست مثل لباسی است که درحد واندازه ی شما نیست نه تنها به شما زیبایی نمی دهد بلکه ضایع هم می کند ...
نکته دیگر که قرآن مطرح می کند می گوید که لباس قرار گاه شخص است آرامشگاه شخص است آسایشگاه شخص است شما الان کجا قرار گرفتید درعرف می گویند کجایی می گویند درلباس هایم وانسان در لباس وبا لباس آرامش پیدا می کند ، این فرق انسان با سایر حیوانات است اگر یک گوسفندی لباس تنش کند دور خودش دائم می چرخد واعصابش خورد می شود انسان برعکس موقعی که عریان می شود بهم می ریزد باید پوشش داشته باشد انسان درپوشش قرار می گیرد آرامش پیدا می کند ،لذا درسوره ی بقره فرمود * هن لباس لکم وانتم لباس لهن * شما برای همدیگر لباسید وبعد درسوره ی روم می فرماید : من آیاته خلق من انفسکم ازواجا شما را از یکدیگر آفریدیم * لتسکنوا الیها * تا اینکه "سکنی" بگیرید درآن آرامش بگیرید درآن ، چرا ؟ چون بین لباس وآرامش تلازم است انسان در لباس خودش آرامش پیدا می کند آسایش پیدا می کند کاملا هم منطقی است لباس چکا رمی کرد ؟لباس شما را از سرما وگرما وضربه ها محافظت می کرد ...شما را در یک سرمایی یا دریک بیابانی رها کنند بی لباس خوب انسان سرما می خورد دریک گرمایی درزیر نور آفتاب که می سوزاند رها کنند بی لباس انسان اذیت می شود ولی لباس که باشد ، لباس مناسب آنجا که باشد انسان آرام می گیرد ودرست ومنطقی است .حرف ما این است که بین زن وشوهر یک خدمات متقابل روحی عاطفی روانی جنسی و...وجود دارد که اگر این این خدمات متقابل به یکدیگر ارائه شود یک پوششی برانسان قرار می گیرد جلسه بعد توضیح می دهیم انسانی که ازدواج می کند خود این ازدواج باعث می شود که آن شخصیت نهان وپنهان وزشت وکریه انسان باتوجه به ازدواج کرده ، عریان نشود یعنی انسانی که ازدواج نکرده بیشتر در معرض این خطر وجود دارد که آن شخصیت پنهانش آشکار شود چرا ؟ ان شا ءالله جلسه بعد توضیح می دهیم صیرفی : ان شا ءالله ، ممنونیم از لطف وآقایی شما
الهی به وجاهت امام وشهدای انقلاب ؛
الهی چنان کن سرانجام کار
توخوشنود باشی وما رستگار