تاریخ انتشار خبر:
شنبه 28 آبان 1401
تعداد بازدید:69
تهذیب نفس با حضور آیت الله رحیم توکل (متن و صوت برنامه یاد خدا 18 تیر 1401)
بسم الله الرحمن الرحیم
صیرفی:الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکرالله بذکرالی بذکر الله تطمئن القلوب
اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة وفی کل الساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا وعینا حتی تسکنه ارضک طوعا وتمتعه فیها طویلا
عرفه میرود ویار نیامد چه کنم...
اللهم صل علی محمد و آل محمد سلام خدا بر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سلام خدا بر حاجیان بیت الله الحرام سلام خدا بر شما اهالی ارجمند یاد خدا خیلی خوش آمدید وقت شما بخیر پیشاپیش عید سعید قربان را خدمت شما تبریک عرض میکنیم و افتخار داریم در این لحظات سراسر نور و سرور کنار شما باشیم با برنامه یاد خدا افتخار داریم کلاس درس اخلاقی که این ایام خیلی ها دنبال آن می گردند در عصر حاضر جلسات اخلاق مثل گذشته به جهت اشتغالات فراوان و وسعت هایی که پیش آمده و ترافیک هایی که پیش آمده کمتر قابل دسترس است الحمدلله در برنامه یاد خدا این اتفاق افتاده است و حدود ۵ سال است که خدمت سرور ارجمندمان حضرت آیت الله سید رحیم توکل هستیم و شنبه ها اینجا این کلاس محضر شما تقدیم می شود آقا سلام علیکم
آیت الله سید رحیم توکل و علیک السلام و رحمة الله و برکاته
صیرفی :خیلی خوش آمدید قدمتان روی چشم اسعدالله ایامکم خدمت حضرت آیت الله توکل هستیم انشاالله و استفاده خواهیم کرد از مطالبه ارزشمندشان مطالبی که در سراسر کشورهای مختلف پیام به برنامه یاد خدا می دهند به دل مردم نشسته و بسیاری گفته بودند و این پیام طی این سالها تکرار شد که بعد از شنیدن صحبتهای حاج آقا ما تکان خوردیم تغییر جدی در سبک زندگی مان دادیم وبرخی رفتارها را دیگر تکرار نکردیم و ترک کردیم الحمدالله رب العالمین این درس اخلاق ها کارساز می شود خدا را شاکریم خلاصهای از جلسه گذشته را با هم می بینیم و برمی گردیم ادامه کلاس درس امروز به لطف خدا آغاز می کنیم بفرمایید
خلاصه جلسه گذشته:
اگر در دنیا حب به دنیا در دل انسان بیاید اثرش این است به این دنیا این است که انسان به دنیا علاقه مند می شود وقتی به دنیا علاقه مند شد مرگ را فراموش میکند چون دنیا در دیده ها جذبه پیدا کرده است اگر مرگ را فراموش کند آمال و آرزو هایش زیاد میشود اگر مرگ را نبینید در دنیا برنامه زیاد دارد آمال و آرزوها زیاد میشود و گناهان انسان زیاد می شود چون انسان میتواند تمام آرزوها را از حلال به دست بیاورد باید دست به حرام دراز کند تا به آمال برسد خداوند مولای افراد با ایمان است کفار مولایی ندارند الا شیطان اگر دل شد جای درست ودل شد سلیم هرچه از این دل در بیاید درست است و انسان به جایی میرسد الهامات بر این دل الهامات خدایی میشود و انسان به جایی میرسد که تمام اعضا و جوارح او بوی خدا میدهد چشمش دست و پایش ظاهرش با طنش .در مورد امام امت انسان خاطرش جمع است هرچه او می گوید درست است.
صیرفی: وقت شما بخیر ممنونم از نگاه تان فراموش نکنید۳۰۰۰۰۷۲۰ مسیر پیامکی ما و شما است و تلفن ۱۶۲ شماره تلفن روابط عمومی سازمان صدا و سیما همین الان تقاضا میکنم تا پایان برنامه بزرگواری کنید اگر نکته ای در برنامه هست به صورت پیامکی وتلفنی واگر رضایت داشتید را اعلام فرمایید فضای مجازی هم به آدرس:
yadekhoda_qtv @
که خلاصه های نابی خصوصا از حاج آقا توکل آیت الله توکل بسیاری را دیدیم که بازنشر می کند چقدر میتواند اثرگذار باشد همه ما در این ثواب دل این برکات سهیم باشیم .قلب سلیم را چند ماهی است صحبت می فرمایید فرمودید معنای سومش را میخواهید محبت بفرمایید
آیت الله توکل:بسم الله الرحمن الرحیم صلی الله علی محمد و آله طاهرین .
درمعنای سوم قلب سلیم بودیم جلسات قبلی عرض کرده بودیم معنای سوم مراد این است حاکم بر این دل خدای عالم باشد واز این دل اغیار بیرون بروند و دل در حکومت حق تعالی قرار بگیرد در این باره نکاتی بیان شد تا جلسه آخر کلام به اینجا رسید، حضرت امیر فرمودند آنچه از قلب سلیم بیرون می آید معنای مستقیم است معنای درست است وعلتش هم کاملا واضح است وقتی دراین دل خدا مستقرشد وحاکمیت براین دل خدای عالم شد در واقع انسان درتحت ولایت انسان قرار می گیرد. حاکم اوست ما هم درجهت ولایت او قرار می گیریم یقینا آنچه از این دل بیرون می آید معنای درست است معنای صحیح است چون در واقع خدا با این دل صحبت می کند زبان، زبان انسان است اما خداوند با این زبان سخن می گوید ولذا چطور اگر انسان اهل ایمان شود چشمانش عین الله می شود وگوشش اذن الله می شود ودستش یدالله می شود وزبانش لسان الله میشود ولذا وقتی زبات لسان الله شد خداوند متعال صبحت می کند اما با این زبان با مردم حرف می زندوقتی گوینده خدای متعال شد آنچه از این زبان بیرون می آید معنای درست است و صحیح ودراین معانی هرچه انسان پاکتر بماند حکومت خداوند براین دل هرچه محکم تراود انسان در مسیر مستقیم حرف های بالاتری می زند کار عجیب تر انجام میدهد که این کار عجیب تر را سابقا انجام نمی داد این حرف ها را سابقا نمی گفت هرچه مقام برود بالاتر عنایات بالاتر می رود وقتی عنایات بالاتر شد انسان ها می توانند یک درهایی را برای خود باز کنند این درها درطول عمر بسته بود این درها الان باز می شود والبته وقتی دل جای خدای متعال شد که خود خدای متعال فرمودند" القلب حرم الله "به مقداری که دل حریم الهی شد پرده ها را کنار می زنند جناب سلمان می فرمودند : شب هایی بود من بودم امیرالمؤمنین بودند پیغمبر اکرم (ص )ما کنارهم بودیم یک درهایی برای من باز کردند که حتی ملائکه هم تاب وتحمل نداشتند هرچه روح بالاتر رود وبا خدا ارتباط محکم تر شود در بیشتری برایش باز می کنند .در یک روایت حضرت عیسی علیه السلام هست ،حضرت مسیح یک نکاتی فرمودند در این نکات اگرچه ما را به یک امر مهمی ارجاع می دهند اما تعابیری در این مسیر برای ما بیان کردند این انتخاب تعابیر از یک پیامبر اولوالعزم است از یک فرد عادی نیست انبیای عظام از آنها بالاتر انبیای اولوالعزم ها این ها حجت خداوند هستند در انتخاب تعابیر کاملا دقت دارند ولذا هر عنوانی را که بیان می کنند ما این عنوان را عنوان عادی فرض نکنیم یک فرد عادی صحبت میکند، یک پیامبر اولوالعزم است که صحبت می کند اوکه عندالله آنقدر مقامش بالا است صاحب شریعت وکتاب شد هزاران پیامبر ونبی از این کتاب صحبت می کنند لذا کلام یک فرد عادی نیست. جناب عیسی سلام الله علیه، سه مانع را در این مسیر بیان کردند اگر این سه مانع بیاید با ما چکار می کند و اگر ما بتوانیم این سه مانع را کنارِ بدهیم چه بدست می آوریم . اول سه مانع را عرض کنیم وبعد تک تک توضیح می دهیم ان شاءالله. در روایت دارد * القلوب مالم تخرقها الشهوات *قلوب همان روح انسان است جان وباطن انسان است،تا زمانی که شهوات این دل را پاره پاره نکند،خرق پاره کردن است ،تکه کردن ،سوا کردن است ،تا وقتی شهوات این دل را پاره پاره نکند *ویدنسها الطمع *تا این دل با طمع به طمع وکثافات وتعفن نرسد * ویقسها النعیم *تا این نعمت ها دل را به قساوت اگر نکشاند * اوعیه بالحکمه * این به زودی ظرف دل ظرفی می شود آماده کسب حکمت می شود، حکمت همان نور معرفت است اگر این سه مانع، شهوات،طمع قساوت برود بیرون این یک دلی بلا مانع می شود وقتی دل ها مانع شد انسان بتواند و این دل را آماده کند برکات وانوار الهیه بر این دل نازل میشود و دل می شود ظرف حکمت الهی وحالا دراین دل هرچه درمسیرعالی تر حرکت کند .حکمتهای بالاتری را دررا به رویش باز می کنند وآنچه به ابوذر نشان دادند به سلمان نشان ندادند وآنچه به سلمان نشان دادند به مقداد نشان ندادند .به جمله اول برگردیم *مالم تخرقها الشهوات ، مراد از شهوات یک بعد وجودی خود ما است که به تعبیر شهوات می آورند ومراد از شهوات هم قوه شهویه است هم قوه غضبیه هردو را باهم به تعبیر شهوات می آورند ولذا درخواست داریم ما انسانهایک بعدشان عقل است همان نفس لوامه ویک بعد درشهوات است همان نفس اماره است غضبیه را درشهوات مندرج کرده اند ما این دو بعد را داریم به انسانها وهمینطور به جن همه دوبعدی هستند خط آخر عمر ما یا شهوات بر قوه ی عقلیه ی ما غالب می شود وحاکمیت بر این دل شهوات می شود انسان تحت فرمان شهوات قرار می گیرد یا خط آخر ما حکومت عقل ،شهوات را تحت کنترل وحاکمیت براین دل حکومت عقل است ، از این ما شق سومی نداریم حال اگر انسانی اسیر شهوات بشود شهوات اگر بر این دل حاکم شد دیگر عقل ندایی ندارد.وقتی ندایی نداشت فرمانی ندارد وقتی فرمانی نداشته باشد انسان تحت سیطره شهوات قرار می گیرد وقتی تحت سیطره قرار گرفت آرام آرام از انسانیت بیرون می رود جانش آرام آرام تاخت و تاز شهوات قرار می گیرد از کجا سر در می آورد به تعبیر قرآن نگاه کنید گاهی به تعبیر کالحمار می آورند گاهی به تعبیر کالاهای می آورند گاهی به تعبیر *مثله کالمثل القلب می آورند وقتی انسان بتواند بیاید بالا اما نیاید بتواند درست شود اما خود را اصلاح نکند وجان او را شهوات غالب شود یک همچنین مرحله ای آنچنان سقوط می کند که حتی برایش بل هم" کالانعام بل هم اذل ، از حیوان هم پست تر ش می کنند حال اگر عکس این موضوع شود به این معنا حاکم بر جانش بعد عقل شهوات باشد اما تحت فرمان عقل یک بعد وجودی انسان است این سمت سکه است برش گردانید نردبان اوج وجود است چرا ملائکه رشد ندارند چون شهوات ندارند خداوند عالم شهوات داد ودردادن این شهوات درحق ما عنایت فرمودند وبه ما نردبان اوج وصعود دادند اگر انسانها بتوانند شهوات را تحت نردبان عقل بیاورند آنقدر این انسان اوج معنوی پیدا می کند : وانه لاکرمواالی من ملک المقرب "حتی از جبرائیل هم مقامش بالاتر می رود ،به جایی میرسد ملک افتخار می کند تا به دست و پا ی اوبوسه بزند واگر بوسه زد براین بوسه افتخار کند در جمع ملائکه مطرح کند که من فلان کس را پیدا کردم و بر دستانش بوسه زدم باعث افتخار او بر سایر ملائکه است خوب ما یکی از این دو را آخر کار داریم یا کلاحمار یا از ملک مقرب بالاتر،انتخابش به سعی وجد وجهد خود مامنوط است .*مالم تخرقها الشهوات * حضرت عیسی علیه السلام چرا به تعبیر خرق آورده اند پاره پاره شدن چرا آورده است؟ به خاطر اینکه اگر براین دل عقل حاکم شد خدا حاکم شد ،خدا حاکم شد یک مسیر است، مسیر از آن خدای عالم ،انبیا ،ائمه درهمین مسیر فرمان خدا و دین وشریعت در این مسیر یک راه است ،یک صاحب راه دارد یک فرمان حاکم است وحال اگر خدا براین دل حاکم نباشد شهوات بیاید چرا دل پاره پاره می شود ؟ چون شهوات مصادیق زیاد دارد شهوت مقام می آید ،شهوت جنسی می آید شهوت مال می آید شهوت قدرت وشهرت می آید واین ها همه براین دل حاکم می شودانسان را به این راههای مختلف می برد شهوت جنسی می آید اینور خراب می شود شهوت مالی می آید آن طرف خراب می شود شهوت شهرت می آید آن طرف کله پا می شود هر جلوه می آید زمین می خورد انسان ضعیف و ذلیل در برابر جلوه ها نمی تواند دوام بیاورد لذا حتما زمین می خورد وقتی زمین خورد کار به کجا می رسد دل تکه وپاره شده هم به شهوات رفته هم به مقام رفته هم به مال رفته هم به جلوه رفته این تکه پاره شدن دل است ،دل اینطور پاره پاره می شود. در قرآن دارد*والذین کفروااولیائهم الطاغوت *اولیائ را جمع می آورند سرپرست ها پیدا می کند مدیرها ومدبرها پیدا می کند.
صیرفی : خیلی متشکریم ،محضر قرآن کریم مشرف میشویم .حاج آقا به ما یاد دادند که هر وقت خواستید برکات برزندگی میخواهید سرازیر شود ازجنس قابل که می شود قرآن کریم به حضرت زهرا سلام الله علیها هدیه کنیم .آقا چه سوره ای را هدیه کنیم ..؟
آیت الله توکل : وقتی نام حضرت زهراس می آید سوره کوثر
صیرفی:محضر قرآن کریم مشرف میشویم همه نیت می کنیم هدیه می کنیم به روح حضرت زهرا سلام الله علیها.
بسم الله الرحمن الرحیم ...
محضر سوره مبارکه کوثر رسیدیم وبه حضرت زهراس هدیه کردیم .
آیت الله توکل: دربحث پاره کردن دل به دست شهوات بود .دریک همچنین مواردی چون یک بعدوجود ما خود شهوات است انسان بخواهد از قید وبند شهوات بیرون بیاید شکی نیست زحمت دارد چون مقامات در تحت زحمت به دست می آیند اگر امری آسان بود و زحمت نداشت در آن موقع مقامی نیست چون میخواهند مقام دهند در آن لابه لای امتحانات وتقیدات وفشارها انسان را می برند تا کجا او مرد میدان است به خاطر ما تا کجا حاضر است از میل درون دست بردارد .یک عزیز تعبیر زیبا می آوردند ،بهشت دوقدمی است قدم اول را روی شهوت پا بگذارید قدم بعدی را دربهشت بگذارید. این شهوات چون یک بعد وجودی ما است از تقیدات او بیرون رفتن واقعا زحمت دارد اما زحمتی که عزت ابدی به دنبال دارد عنایات ابدی به دنبال دارد،انسان به جایی میرسد که در بین انبیاءاورا مطرح می کنند ودربین اولیاء از او صحبت می کنند، مگر مریم نبود انبیاء در مورد مریم با هم صحبت می کردند، *یلقون اقلامهم ایهم یکفل مریم *باهمدیگر صحبت می کردند این خانم بسیار شايسته است امکان دارد اوج معنوی پیدا کند از ما یکی سرپرستی کنیم مریم را سرپرستی کردند این خانم به ظاهر ساده را ولی ومادر پیامبر اولو العزم، شد اینجا اورا اوج دادند وبه اعجاب مادر کردند .دراوبستر آماده بود راهنما می خواست ،او میخواست بالا بیاید راه را بلد نبود وراه را نشانش دادند.لذا قرآن شریف درسوره عنکبوت آیه آخر دارد : * والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا* حتما راه را نشان شان میدهیم. آن جاهدوا را خیلی ها دارند ،جاهدوا فینا را خیلی کن دارند واگر جاهدوا با کلمه فینا باهم جمع شوند ،جدا نردبان اوج عجیبی می شود و لذا روی پل صراط آن قنطره که طی شد انسان بخواهد برود ازاین ور پل به آنور پل ملائکه به استقبال می آیند، تعبیر زیبایی است *سلام علیکم بما صبرتم *صبر کجا می آید؟ وقتی که مشکلی باشد وبخواهد ایستادگی کند ،به تعبیر صبر می آورند اگر بخواهد اوضاع آرام باشد که صبرتم به آن نمی گویند. بنده می خواهم آب بخورم لیوان کنارم است دست بلند کنم لیوان آب را می گیرم ومی نوشم ،صبرتم معنا ندارد اینجا،ما کاری را انجام ندادیم اگر آب یکجای دوری باشد بالای یک قله ای باشد یا ته یک دره ای باشد وبروم بالای قله یا ته دره می گویند بارک الله خیلی زحمت کشیدید آب آوردی چطور رفتید ؟زحمت که پیش می آید صبرتم معنا پیدا می کند .درسوره فصلت آیه ۳۰ :*ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا*این ثم استقاموا صبرواستقامت است ناملایمات ومشکلات می آیند اگر محکم بایستد مشکلات کنار میروند . ما باید محکم بایستیم والا مشکل هست ،دنیا دار بلا ودار مشکل است .ولذا وقتی انسان این کار را انجام داد شهوات تحت فرمان آمدند چون به زحمت تحت فرمان آمدند با یک کار بسیار سنگین سر شهوت را آورد پایین وسرغضب را آورد پایین، چون اینجور است مقام مقام بسیار بالایی است.وکمترین مقام این راه این است که خود این کمترین بسیار، بسیار بالا بلکه بالاترین هم خواهد بود خداوند از انسان راضی می شود .این رضایت خدا آنچنان لذت عجیب دارد آنقدر به این دل آرامش می دهد ودل مضطرب را آرام می کند که این خود اینکه خدا از ما راضی است شعف عجیبی دارد برای انسان، کاری کردیم که خدا از ما راضی است .با این مثال کوتاه مطلب جا می افتد :مثلا انسان کربلا مشرف می شود،می رود حرم امام حسین علیه السلام می آید برای همه عزیزان دعا می کند، برای فرج امام زمان هم دعا می کند ،از سفر کربلا برمی گردد نامه ها برایش می آید که ممنونیم برای ما یا بیماران دعا کردید ،ممنونیم برای حل گره ی کارمان دعا کردید همه تشکر می کنند همه را می خواند می گذارد کنار همه را می خواند می گذارد کنار ببیند چه گفته اند ،این وسط یک نامه ای پیدا می شود که نوشته از اینکه برای فرج دعا کردید ممنونم ،حجه بن الحسن ....همین یک جمله منقلب می کند واشک را در می آورد ،بدان امام زمان از او را ضی است ،این لذت عجیبی است.
صیرفی : اللهم الرزقنا...
خدا کند که ما بفهمیم این حرف ها را بچشیم ودر هوای این حرف ها نفس بکشیم .از آقایی ولطف بزرگواریتون ممنونیم متشکرم .خدا را به امیر عرفه صاحب روز عرفه امام زمان عجل الله تعالی فرجه و الشریف قسم میدهیم
الهی چنان کن سرانجام کار
تو خوشنود باشی وما رستگار