ویژه نامه وفات حضرت ام البنین (س)
صلوات خاصه امام موسی الکاظم(علیه السلام)
لا اله الا الله
السلام علیک ایها السید الکریم
عید سعید فطر مبارک
عید سعید فطر بر مسلمین جهان مبارک
میلاد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
ویژه نامه ولادت امام محمد باقر(علیه السلام)
ویژه نامه 22بهمن؛ روز پیروزی انقلاب اسلامی
ویژه نامه «ولادت امام رضا (ع)»
ویژه نامه بزرگداشت حضرت شاه چراغ (ع)
ویژه نامه ولادت حضرت معصومه (س)
ویژه نامه دهه کرامت
ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق (ع)
ویژه نامه شهادت حضرت علی (ع)
ویژه نامه شب های قدر
ویژه نامه ولادت امام حسن مجتبی (ع)
ویژه نامه وفات حضرت خدیجه (س)
ویژه نامه ماه مبارک رمضان
ویژه نامه ولادت امام زمان (عج)
ویژه نامه ولادت حضرت علی اکبر (ع)
ویژه نامه ولادت امام سجاد (ع)
ویژه نامه ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)
ویژه نامه ولادت امام حسین (ع)
ویژه نامه مبعث پيامبر اکرم (ص)
ویژهنامه وفات حضرت ابوطالب (ع)
ویژه نامه ولادت امیرالمومنین علی (ع)
ویژه نامه ولادت امام محمد تقی (ع) - جوادالائمه
ویژه نامه شهادت امام هادی (ع)
ویژه نامه «ماه رجب المرجب»
تاریخ انتشار خبر:
جمعه 23 شهریور 1397
تعداد بازدید:4386
همزمان با روز سوم محرم، ویژه نامه حضرت حر و طفلان حضرت زینب (س) منتشر شد.
روز چهارم محرم الحرام : حضرت حر و اصحاب علیهمالسلام، طفلان زینب علیهماالسلام
حر فرزند یزید بن ناجیه بن سعد بن منجار ریاح از بزرگان قبیله بی تمیم و شاخه بنی ریاح بود . شخصیت ممتازی داشت و بزرگ قبیله خود بود و در کربلا ، بعد از عمر سعد ، مهمترین شخصیت سپاه دشمن بود .
مانع از حرکت آن حضرت به سوی کوفه شد. کاروان حسین را همراهی کرد تا به کربلا رسیدند و امام در آنجا فرود آمد. حر وقتی فهمید کارجنگ با حسین بن علی جدی است، صبح عاشورا به بهانه آب دادن اسب خویش، از اردوگاه عمر سعد جدا شد و به کاروان حسین پیوست.
توبه کنان کنارخیمه های امام آمد و اظهار پشیمانی کرد، سپس اذن میدان طلبید. حر با اذن امام به میدان رفت و در خطابه ای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین توبیخ کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثیر قرار داده از جنگ باحسین منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد امام بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجز خوانی، به مبارزه پرداخت و کشته شد.
شب و روز چهارم دهه اول محرم را برای دو طفل جوان (نقل شده ده ساله)، اما بلند پرواز حضرت زینب سلام الله علیها عزاداری می کنند. استدلال این دو آقازاده آن بود که مادر ما از همه به ابی عبدالله (ع) نزدیکتر است و ما می بایست اولین قربانیان کربلا باشیم، اما اینگونه نشد.
ظهر عاشورا اول نوبت علی اکبر بود، و بعد دیگران تا قاسم ابن حسن و دیگر طاقت این نوجوانان طاق شد و از مادر جهت دریافت اجازه از امام تقاضا کردند. بالاخره حضرت زینب (س) برای گرفتن اذن میدان فرزندانش به سوی برادر خویش رفت.به هر تقدیر امام اذن میدان جعفر و عون دو نوجوان حضرت زینب (س) را صادر فرمودند. از بس این نوجوانان کوچک بودند زره ها برایشان بزرگ بود و نقل شده که نوک غلاف شمشیرهایشان به زمین کشیده می شد… نوجوانان وارد میدان شدند … رجز خواندن را با معرفی به عنوان پسران زینب دختر علی ابن ابیطالب (علیهما السلام) شروع و با اسم مبارک دایی تکمیل کردند: “امیری حسین و نعم الامیر” : حسین من است و چه خوب فرماندهی است … و به سوی لشکر سفاکان حمله ور شدند … یزیدیان حلقه ای زدند و دو آقازاده جوان را در میان خود محبوس کردند و به شکل ناجوانمردانه ای به شهادت رساندند تا نشانه ای دیگر باشد از آنکه زینب (س) همه هستی خود را در راه برادر داد.
پس از شهادت عون و جعفر (که نام پدر بزرگوار آنها و همسر زینب کبری (س) عبدالله ابن جعفر است) ، حضرت زینب (س) بر خلاف کاری که در مورد دیگر شهدا و خصوصا علی اکبر انجام دادند (و خود را به بالین شهید رساندند و مددکار امام حسین (ع) شدند) به هیچ وجه به میدان نرفتند و حتی از خیمه خارج نشدند تا باعث شرمندگی امام نشوند. انگار که اصلا جگرگوشه هایشان کشته نشدند… و ابی عبدالله (ع) خودشان به کمک حضرت عباس (ع) بدن های بی جان خواهر زاده را به خیام باز گرداندند.