ویژه نامه وفات حضرت ام البنین (س)
صلوات خاصه امام موسی الکاظم(علیه السلام)
لا اله الا الله
السلام علیک ایها السید الکریم
عید سعید فطر مبارک
عید سعید فطر بر مسلمین جهان مبارک
میلاد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
ویژه نامه ولادت امام محمد باقر(علیه السلام)
ویژه نامه 22بهمن؛ روز پیروزی انقلاب اسلامی
ویژه نامه «ولادت امام رضا (ع)»
ویژه نامه بزرگداشت حضرت شاه چراغ (ع)
ویژه نامه ولادت حضرت معصومه (س)
ویژه نامه دهه کرامت
ویژه نامه شهادت امام جعفر صادق (ع)
ویژه نامه شهادت حضرت علی (ع)
ویژه نامه شب های قدر
ویژه نامه ولادت امام حسن مجتبی (ع)
ویژه نامه وفات حضرت خدیجه (س)
ویژه نامه ماه مبارک رمضان
ویژه نامه ولادت امام زمان (عج)
ویژه نامه ولادت حضرت علی اکبر (ع)
ویژه نامه ولادت امام سجاد (ع)
ویژه نامه ولادت حضرت ابوالفضل العباس (ع)
ویژه نامه ولادت امام حسین (ع)
ویژه نامه مبعث پيامبر اکرم (ص)
ویژهنامه وفات حضرت ابوطالب (ع)
ویژه نامه ولادت امیرالمومنین علی (ع)
ویژه نامه ولادت امام محمد تقی (ع) - جوادالائمه
ویژه نامه شهادت امام هادی (ع)
ویژه نامه «ماه رجب المرجب»
تاریخ انتشار خبر:
شنبه 24 شهریور 1397
تعداد بازدید:1495
همزمان با روز پنجم محرم، ویژه نامه عبدالله بن حسن (ع) منتشر شد.
مصیبت عبدالله بن حسن علیه السلام
روز عاشورا، وقتی یاران امام حسین به شهادت رسیدند و لشگر دشمن از هر سو، امام را محاصره کرد، عبدالله بن حسن بن علی علیه السلام که کودکی بیش نبود، از خیمهی زنان بیرون آمد و به سوی عموی خود، امام حسین علیه السلام، رفت. زینب سلام الله علیها که نگرانش بود، خود را به او رساند تا از رفتنش جلوگیری کند.
اما عبدالله سرسختی نشان داد و گفت:« به خدا از عمویم جدا نخواهم شد.»
آنگاه خود را به عموی خود رساند و به ابجر بن کعب که شمشیرش را بلند کرده بود تا بر حسین علیه السلام فرود آورد، گفت:« ای پسر زن ناپاک، عمویم را می کشی؟» و دست خویش را سپر کرد. شمشیر، دست او را قطع کرد و بر زمین انداخت.
عبدالله فریاد زد:« عموجان!»
حسین علیه السلام، او را در آغوش گرفت و به سینه چسباند و فرمود:
« فرزند برادرم! بر این مصیبتی که به تو رسیده است شکیبا باش و آن را نیک بشمار. خداوند تو را به پدران شایسته ات ملحق میکند.»
در این هنگام، حرمله تیری به سوی آن کودک انداخت و او را در آغوش عموی خویش به شهادت رساند.
منابع: لهوف سید بن طاووس، ص 146.
عبدالله بن حسن بزرگمردی کوچک
سختى زخمها امام حسین(ع) را بر زمین نشانده بود و سپاهیان او را از هر سوى در میان گرفته بودند.
عبداللّه بن حسن كه در آن زمان یازده سال بیشتر نداشت عموى خود را نگریست كه دشمن او را از هر سوى در میان گرفته است . یاراى دیدن بیشتر این منظره را نداشت . بى اختیار به سوى عمو دوان شد.
عمّه اش زینب خواست عبدالله را بگیرد، امّا او از چنگ عمّه گریخت و خود را به عمو رساند.
در این هنگام بحربن كعب شمشیر را بلند كرد تا بر حسین فرود آورد. عبداللّه فریاد زد: اى ناپاك، آیا مى خواهى عمویم را بكشى؟
بحر ضربه خود را فرود آورد و عبداللّه دست خویش سپر كرد. شمشیر دست عبداللّه را
برید و دست به پوست آویزان ماند. یادگار امام مجتبى علیه السلام فریاد زد: یا عمّاه .
آنگاه خود را در دامن عمو انداخت. عمو او را به خود فشرد و فرمود: پسر برادر، بر آنچه بر تو نازل شده است صبر كن و اجر خود را از خداوند بخواه، كه خداوند تو را به پدران پاكت ملحق كند.
در همین حال كه عبدالله بر دامن عمو بود حرملة بن كاهل تیر به سوى او افكند و او را به شهادت رساند.