تاریخ انتشار: شنبه 2 اسفند 1399
تعداد بازدید: 2877

متن و ترجمه سوره هود آیات 1 تا 60

در این پست متن و ترجمه سوره مبارکه هود آیات 1 تا 60 از جزء 11 و 12 قرآن کریم را مشاهده می کنید.

سوره 11 قرآن کریم

جزء 11 و 12

تعداد آیات 123

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

الر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ ﴿۱﴾

الر - اين كتابي است كه آياتش استحكام يافته سپس تشريح شده، از نزد خداوند حكيم و آگاه (نازل گرديده است). (۱)

أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنَّنِي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ ﴿۲﴾

(دعوت من اين است) كه جز الله را نپرستيد، من از سوي او براي شما بيم دهنده و بشارت دهنده‏ ام. (۲)

وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ ﴿۳﴾

و اينكه از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد، سپس به سوي او باز گرديد تا بطرز نيكوئي شما را تا مدت معين (از مواهب زندگي اين جهان) بهره مند سازد، و به هر صاحب فضيلتي بمقدار فضيلتش ببخشد، و اگر (از اين فرمان) روي گردان شويد من بر شما از عذاب روز بزرگي بيمناكم. (۳)

إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۴﴾

(بدانيد) بازگشت شما به سوي الله است و او بر هر چيز قادر است. (۴)

أَلَا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلَا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۵﴾

آگاه باشيد هنگامي كه آنها (سرها را بهم نزديك ساخته و سينه‏ هاشان را در كنار هم قرار مي‏دهند تا خود (و سخنان خويش) را از او (پيامبر) پنهان دارند آگاه باشيد آنگاه كه آنها لباسهايشان را بخود مي‏پيچند و خويش را در آن پنهان مي‏دارند (خداوند) از درون و برون آنها با خبر است، چرا كه او از اسرار درون سينه‏ ها آگاه است. (۵)

وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۶﴾

هيچ جنبنده‏ اي در زمين نيست مگر اينكه روزي او بر خدا است، او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مي‏داند، همه اينها در كتاب آشكاري (لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است. (۶)

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۷﴾

او كسي است كه آسمانها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد و عرش (قدرت) او بر آب قرار داشت، (بخاطر اين آفريد) تا شما را آزمايش كند تا كداميك عملتان بهتر است و اگر بگوئي شما بعد از مرگ برانگيخته مي‏شويد مسلما كافران مي‏گويند اين سحر آشكاري است! (۷)

وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلَا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۸﴾

و اگر مجازات را تا زمان محدود از آنها به تاخير اندازيم (از روي استهزا) مي‏گويند چه چيز مانع آن شده؟! آگاه باشيد آن روز كه به سراغشان مي‏آيد هيچ چيز مانع آن نخواهد بود و آنچه را مسخره مي‏كردند دامنشان را مي‏گيرد! (۸)

وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ ﴿۹﴾

و اگر به انسان نعمتي بچشانيم سپس از او بگيريم بسيار نوميد و ناسپاس خواهد بود. (۹)

وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ ﴿۱۰﴾

و اگر نعمتهائي پس از شدت و ناراحتي به او برسانيم مي‏گويد مشكلات از من بر طرف شد و ديگر باز نخواهد گشت و غرق شادي و غفلت و فخر فروشي مي‏شود. (۱۰)

إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ﴿۱۱﴾

مگر آنها كه (در سايه ايمان راستين) صبر و استقامت ورزيدند و عمل صالح انجام دادند، كه براي آنها آمرزش و اجر بزرگي است. (۱۱)

فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنْتَ نَذِيرٌ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿۱۲﴾

شايد ابلاغ بعض آياتي را كه به تو وحي مي‏شود به تاخير مي‏اندازي و سينه‏ ات از اين جهت تنگ (و ناراحت) مي‏شود كه مي‏گويند چرا گنجي بر او نازل نشده و يا چرا فرشتهاي همراه او نيامده است ؟ (ابلاغ كن و نگران و ناراحت مباش چرا كه) تو فقط بيم دهنده (و بيانگر اعلام خطرهاي الهي) هستي و خداوند نگاهبان و ناظر بر همه چيز است (و به حساب آنان مي‏رسد). (۱۲)

أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۳﴾

بلكه آنها مي‏گويند اين (قرآن) را بدروغ (به خدا) نسبت مي‏دهد، بگو اگر راست مي‏گوئيد شما هم ده سوره همانند اين سوره‏ هاي دروغين بياوريد و تمام كساني را كه ميتوانيد غير از خدا (براي اين كار) دعوت كنيد. (۱۳)

فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۱۴﴾

و اگر آنها دعوت شما را نپذيرفتند بدانيد با علم الهي نازل شده و هيچ معبودي جز او نيست آيا با اينحال تسليم مي‏شويد؟ (۱۴)

مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ ﴿۱۵﴾

كساني كه زندگي دنيا و زينت آن را طالب باشند اعمالشان را در اين جهان بيكم و كاست به آنها مي‏دهيم: (۱۵)

أُولَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۶﴾

(ولي) آنها در آخرت جز آتش (سهمي) نخواهند داشت و آنچه را در دنيا (براي نيل به مقاصد مادي و براي غير خدا) انجام دادند بر باد مي‏رود و اعمالشان باطل مي‏شود. (۱۶)

أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۷﴾

آيا آن كس كه دليل آشكاري از پروردگار خويش دارد و بدنبال آن شاهدي از سوي او مي‏باشد و پيش از آن كتاب موسي كه پيشوا و رحمت بود (گواهي بر آن ميدهد همچون كسي است كه چنين نباشد آن (حق طلبان و حقيقت جويان) به او (كه داراي اين ويژگيهاست) ايمان مي‏آورند و هر كس از گروههاي مختلف به او كافر شود آتش وعده گاه اوست، بنابراين ترديدي در آن نداشته باش كه آن حق است از پروردگارت ولي اكثر مردم ايمان نمي‏آورند. (۱۷)

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أُولَئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الْأَشْهَادُ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿۱۸﴾

چه كسي ستمكارتر است از آنها كه بر خدا افترا مي‏بندند، آنان (روز رستاخيز) بر پروردگارشان عرضه مي‏شوند و شاهدان (پيامبران و فرشتگان) مي‏گويند اينها همانها هستند كه به پروردگار دروغ بستند. لعنت خدا بر ظالمان باد! (۱۸)

الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿۱۹﴾

همانها كه (مردم را) از راه خدا باز مي‏دارند و راه حق را كج و معوج نشان مي‏دهند و به سراي آخرت كافرند. (۱۹)

أُولَئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا كَانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَمَا كَانُوا يُبْصِرُونَ ﴿۲۰﴾

آنها هيچگاه توانائي فرار در زمين ندارند و جز خدا دوستان و پشتيباناني نمي‏يابند عذاب خدا براي آنها مضاعف خواهد بود (چرا كه هم گمراه بودند و هم ديگران را به گمراهي كشاندند)، آنها هرگز توانائي شنيدن (حق را) نداشتند و حقايق را) نمي‏ديدند. (۲۰)

أُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۲۱﴾

آنان كساني هستند كه سرمايه وجود خود را از دست دادند و تمام معبودهاي دروغين از نظرشان گم شدند. (۲۱)

لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿۲۲﴾

(بهمين دليل) آنها مسلما در سراي آخرت از همه زيانكارترند. (۲۲)

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۳﴾

آنها كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و در برابر خداوند خاضع و تسليم بودند، آنها ياران بهشتند، و جاودانه در آن خواهند ماند. (۲۳)

مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَى وَالْأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۲۴﴾

حال اين دو گروه (مؤ منان و منكران) حال نابينا و كر و بينا و شنوا است آيا اين دو همانند يكديگرند؟ آيا فكر نمي‏كنيد؟ (۲۴)

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۲۵﴾

ما نوح را به سوي قومش فرستاديم (نخستين بار به آنها گفت:) من براي شما بيم دهنده‏ اي آشكارم. (۲۵)

أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ ﴿۲۶﴾

(دعوت من اين است كه) جز الله (خداي واحد يكتا) را نپرستيد كه بر شما از عذاب روز دردناكي مي‏ترسم! (۲۶)

فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾

اشراف كافر قومش (در پاسخ) گفتند ما تو را جز بشري همچون خودمان نمي‏بينيم، و كساني را كه از تو پيروي كرده‏ اند جز گروهي اراذل ساده لوح نمي‏يابيم، و فضيلتي براي شما نسبت به خود مشاهده نمي‏كنيم بلكه شما را دروغگو تصور مي‏كنيم. (۲۷)

قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ ﴿۲۸﴾

(نوح) گفت: اگر من دليل روشني از پروردگارم داشته باشم و از نزد خود رحمتي بمن داده باشد كه بر شما مخفي مانده (آيا باز هم رسالت مرا انكار مي‏كنيد؟). آيا من مي‏توانم شما را به پذيرش اين بينه مجبور سازم با اينكه شما آمادگي نداريد؟ (۲۸)

وَيَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ ﴿۲۹﴾

اي قوم: من در برابر اين دعوت اجر و پاداشي از شما نمي‏طلبم، اجر من تنها بر الله است، و من آنها را كه ايمان آورده‏ اند (بخاطر شما) از خود طرد نمي‏كنم چرا كه آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند كرد (و در دادگاه قيامت خصم من خواهند بود) ولي شما را قوم جاهلي مي‏بينم. (۲۹)

وَيَا قَوْمِ مَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۳۰﴾

اي قوم! چه كسي مرا در برابر (مجازات خدا) ياري مي‏دهد اگر آنها را طرد كنم! آيا انديشه نمي‏كنيد؟ (۳۰)

وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۳۱﴾

من هرگز به شما نمي‏گويم خزائن الهي نزد من است و نمي‏گويم غيب مي‏دانم و نمي‏گويم من فرشته‏ ام و (نيز) نمي‏گويم آنها كه در نظر شما خوار مي‏آيند خداوند خيري به آنها نخواهد داد، خدا از دل آنها آگاهتر است (من اگر با اينحال آنها را برانم) در اين صورت از ستمكاران خواهم بود. (۳۱)

قَالُوا يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۳۲﴾

گفتند اي نوح: با ما جر و بحث كردي، و زياد سخن گفتي (بس است) اكنون اگر راست مي‏گوئي آنچه را بما وعده مي‏دهي (از عذاب الهي) بياور! (۳۲)

قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شَاءَ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ ﴿۳۳﴾

(نوح) گفت اگر خدا اراده كند خواهد آورد و شما قدرت فرار نخواهيد داشت! (۳۳)

وَلَا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كَانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۳۴﴾

(اما چه سود كه) هر گاه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد و من بخواهم شما را اندرز دهم اندرز من فايده‏ اي بحالتان نخواهد داشت، او پروردگار شماست و به سوي او بازگشت خواهيد نمود. (۳۴)

أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرَامِي وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ ﴿۳۵﴾

(مشركان) مي‏گويند او (محمد) اين سخنان را بدروغ بخدا نسبت داده بگو اگر من اينها را از پيش خود ساخته باشم و به او نسبت دهم گناهش بر عهده من است ولي من از گناهان شما بيزارم. (۳۵)

وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿۳۶﴾

به نوح وحي شد كه جز آنها كه (تاكنون) ايمان آورده‏ اند ديگر هيچكس از قوم تو ايمان نخواهد آورد بنابراين از كارهائي كه مي‏كنند غمگين مباش. (۳۶)

وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ ﴿۳۷﴾

و (اكنون) در حضور ما و طبق وحي ما كشتي بساز و درباره آنها كه ستم كردند شفاعت مكن كه آنها غرق شدني هستند. (۳۷)

وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ ﴿۳۸﴾

او مشغول ساختن كشتي بود و هر زمان گروهي از اشراف قومش بر او مي‏گذشتند او را مسخره مي‏كردند، (ولي نوح) گفت اگر ما را مسخره مي‏كنيد ما نيز شما را همينگونه مسخره خواهيم كرد: (۳۸)

فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُقِيمٌ ﴿۳۹﴾

بزودي خواهيد دانست چه كسي عذاب خوار كننده به سراغش خواهد آمد و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد! (۳۹)

حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ ﴿۴۰﴾

(اين وضع همچنان ادامه يافت) تا فرمان ما فرا رسيد و تنور جوشيدن گرفت، (به نوح) گفتيم از هر جفتي از حيوانات (نر و ماده) يك زوج در آن (كشتي) حمل كن، همچنين خاندانت را مگر آنها كه قبلا وعده هلاك آنان داده شده (همسر نوح و يكي از فرزندانش) و همچنين مؤ منان را، اما جز عده كمي به او ايمان نياوردند (۴۰)

وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۴۱﴾

او گفت بنام خدا بر آن سوار شويد و به هنگام حركت و توقف آن ياد او كنيد، كه پروردگارم آمرزنده و مهربان است. (۴۱)

وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ ﴿۴۲﴾

و او آنها را از لابلاي امواجي همچون كوهها حركت ميداد، (در اين هنگام) نوح فرزندش را كه در گوشه‏ اي قرار داشت فرياد زد، پسرم: همراه ما سوار شو و با كافران مباش: (۴۲)

قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ ﴿۴۳﴾

گفت به كوهي پناه مي‏برم تا مرا از آب حفظ كند، گفت امروز هيچ حافظي در برابر فرمان خدا نيست، مگر آن كس را كه او رحم كند، در اين هنگام موجي در ميان آندو حائل شد و او در زمره غرق شدگان قرار گرفت (۴۳)

وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۴۴﴾

و گفته شد اي زمين آبت را فرو بر، و اي آسمان خودداري كن، و آب فرو نشست و كار پايان يافت، و (كشتي) بر (دامنه كوه) جودي پهلو گرفت و (در اين هنگام) گفته شد: دور باد قوم ستمگر! (۴۴)

وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿۴۵﴾

نوح به پروردگارش عرض كرد پروردگارا! پسر من از خاندان من است و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است و تو از همه حكم كنندگان برتري. (۴۵)

قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿۴۶﴾

فرمود: اي نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحي است، بنابراين آنچه را از آن آگاه نيستي از من مخواه، من به تو اندرز مي‏دهم تا از جاهلان نباشي! (۴۶)

قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۴۷﴾

عرض كرد: پروردگارا! من به تو پناه مي‏برم كه از تو چيزي بخواهم كه از آن آگاهي ندارم، و هر گاه مرا نبخشي و بر من رحم نكني از زيانكاران خواهم بود. (۴۷)

قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۴۸﴾

(به نوح) گفته شد: اي نوح! با سلامت و بركت از ناحيه ما بر تو و بر تمام امتهائي كه با تواند، فرود آي، و امتهائي نيز هستند كه ما آنها را از نعمتها بهره مند مي‏سازيم سپس عذاب دردناكي از سوي ما به آنها مي‏رسد. (۴۸)

تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۴۹﴾

اينها از خبرهاي غيب است كه به تو (اي پيامبر) وحي مي‏كنيم، نه تو و نه قوم تو اينها را قبل از اين نمي‏دانستيد، بنابراين صبر و استقامت كن كه عاقبت از آن پرهيزكاران است. (۴۹)

وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ ﴿۵۰﴾

(ما) بسوي (قوم) عاد، برادرشان هود را فرستاديم، (به آنها) گفت اي قوم من! الله را پرستش كنيد كه معبودي جز او براي شما نيست، شما فقط تهمت مي‏زنيد. (۵۰)

يَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۵۱﴾

اي قوم من! من از شما پاداشي نمي‏طلبم پاداش من فقط بر كسي است كه مرا آفريده، آيا نمي‏فهميد؟ (۵۱)

وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ ﴿۵۲﴾

و اي قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد سپس به سوي او باز گرديد تا (باران) آسمان را پي در پي بر شما بفرستد و نيروئي بر نيروي شما بيفزايد، و روي (از حق) بر نتابيد و گناه نكنيد. (۵۲)

قَالُوا يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِكِي آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِكَ وَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ ﴿۵۳﴾

گفتند: اي هود! تو دليلي براي ما نياورده‏ اي، و ما خدايان خود را به خاطر حرف تو رها نخواهيم كرد، و ما (اصلا) به تو ايمان نمي‏آوريم! (۵۳)

إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ ﴿۵۴﴾

ما فقط (درباره تو) مي‏گوئيم بعضي از خدايان ما به تو زيان رسانده (و عقلت را ربوده‏ اند) (هود) گفت من خدا را به شهادت مي‏طلبم شما نيز گواه باشيد كه من از آنچه شريك (خدا) قرار مي‏دهيد بيزارم! (۵۴)

مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعًا ثُمَّ لَا تُنْظِرُونِ ﴿۵۵﴾

از آنچه غير او (مي پرستيد) حال كه چنين است همگي براي من نقشه بكشيد و مرا مهلت ندهيد (اما بدانيد كاري از دست شما ساخته نيست!) (۵۵)

إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۵۶﴾

چرا كه من توكل بر الله كه پروردگار من و شما است كرده‏ ام، هيچ جنبنده‏ اي نيست مگر اينكه او بر وي تسلط دارد (اما سلطه‏ اي توام با عدالت چرا كه) پروردگار من بر صراط مستقيم است. (۵۶)

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّونَهُ شَيْئًا إِنَّ رَبِّي عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ ﴿۵۷﴾

و اگر روي برگردانيد من رسالتي را كه مامور بودم به شما رساندم و خداوند گروه ديگري را جانشين شما مي‏كند و شما كمترين ضرري به او نمي‏رسانيد پروردگار من حافظ و نگاهبان هر چيز است. (۵۷)

وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُودًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَنَجَّيْنَاهُمْ مِنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ ﴿۵۸﴾

و هنگامي كه فرمان ما فرا رسيد هود و آنها را كه با او ايمان آورده بودند به رحمت خود نجات بخشيديم و از عذاب شديد آنها را رها ساختيم. (۵۸)

وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ ﴿۵۹﴾

و اين قوم عاد بود كه آيات پروردگارشان را انكار كردند و رسولان او را معصيت نمودند و از فرمان هر ستمگر دشمن حق پيروي كردند. (۵۹)

وَأُتْبِعُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ عَادًا كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلَا بُعْدًا لِعَادٍ قَوْمِ هُودٍ ﴿۶۰﴾

بدنبال آنها در اين جهان لعنت (و نام ننگين) ماند و در قيامت (گفته مي‏شود) بدانيد عاد نسبت به پروردگارشان كفر ورزيدند، دور باد عاد، قوم هود، (از رحمت خدا و خير و سعادت). (۶۰)

 

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها

2024-04-25 23:44:31