حدیث روز
امام صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله هر روز سيصد و شصت بار خــدا را حـمد مى كرد.

متن و ترجمه سوره شعرا آیات 1 تا 100

در این پست متن و ترجمه سوره مبارکه شعراء آیات 1 تا 100 از جزء 19 قرآن کریم را مشاهده می کنید.

سوره شعرا

سوره 26 قرآن کریم

جزء 19

تعداد آیات 227

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند رحمتگر مهربان

طسم ﴿۱﴾

طسم (۱)

تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾

اين آيات كتاب مبين است. (۲)

لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿۳﴾

گوئي مي‏خواهي جان خود را از شدت اندوه از دست دهي بخاطر اينكه آنها ايمان نمي‏آورند. (۳)

إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ ﴿۴﴾

اگر ما اراده كنيم از آسمان بر آنها آيه‏ اي نازل مي‏كنيم كه گردنهايشان در برابر آن خاضع گردد! (۴)

وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلَّا كَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِينَ ﴿۵﴾

و هر ذكر تازه‏ اي از سوي خداوند رحمان براي آنها بيايد از آن اعراض مي‏كنند. (۵)

فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۶﴾

آنها تكذيب كردند، اما به زودي اخبار آنچه را به استهزاء مي‏گرفتند به آنان مي‏رسد (و از مجازاتش با خبر خواهند شد). (۶)

أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ كَمْ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ ﴿۷﴾

آيا آنها به زمين نگاه نكردند، چه اندازه در آن از انواع گياهان آفريديم. (۷)

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۸﴾

در اين نشانه روشني است (بر وجود خدا) ولي اكثر آنها هرگز نبوده‏ اند. (۸)

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۹﴾

پروردگار تو عزيز و رحيم است. (۹)

وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۰﴾

به خاطر بياور هنگامي كه پروردگارت موسي را ندا داد كه به سراغ آن قوم ستمگر برو. (۱۰)

قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا يَتَّقُونَ ﴿۱۱﴾

قوم فرعون، آيا آنها (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهيز نمي‏كنند؟! (۱۱)

قَالَ رَبِّ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ ﴿۱۲﴾

(موسي) عرض كرد پروردگارا من از آن بيم دارم كه مرا تكذيب كنند. (۱۲)

وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنْطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ ﴿۱۳﴾

و سينه‏ ام تنگ مي‏شود، و زبانم به قدر كافي گويا نيست (به برادرم) هارون نيز رسالت ده (تا مرا ياري كند). (۱۳)

وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ ﴿۱۴﴾

و آنها (به اعتقاد خودشان) بر من گناهي دارند مي‏ترسم مرا به قتل برسانند (و اين رسالت به پايان نرسد). (۱۴)

قَالَ كَلَّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ ﴿۱۵﴾

فرمود چنين نيست (آنها كاري نمي‏توانند انجام دهند) شما هر دو با آيات ما (براي هدايت آنان) برويد ما با شما هستيم و (سخنانتان را) مي‏شنويم. (۱۵)

فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۶﴾

به سراغ فرعون برويد و بگوئيد ما فرستاده پروردگار جهانيان هستيم. (۱۶)

أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۱۷﴾

بني اسرائيل را با ما بفرست. (۱۷)

قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ ﴿۱۸﴾

(فرعون) گفت: آيا ما تو را در كودكي در ميان خود پرورش ‍ نداديم ؟ و سالهائي از عمرت را در ميان ما نبودي ؟ (۱۸)

وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿۱۹﴾

و (سرانجام) آن كارت را (كه نمي‏بايست انجام دهي) انجام دادي (و يك نفر از ما را كشتي) و تو از كافران بودي! (۱۹)

قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ ﴿۲۰﴾

(موسي) گفت: من آن كار را انجام دادم در حالي كه از بيخبران بودم. (۲۰)

فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۲۱﴾

و به دنبال آن هنگامي كه از شما ترسيدم فرار كردم و پروردگار من به من دانش بخشيد و مرا از پيامبران قرار داد. (۲۱)

وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۲۲﴾

آيا اين منتي است كه تو بر من مي‏گذاري كه بني اسرائيل را برده خود ساخته‏ اي؟! (۲۲)

قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۲۳﴾

فرعون گفت پروردگار عالميان چيست؟! (۲۳)

قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِينَ ﴿۲۴﴾

(موسي) گفت پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان اين دو است، اگر اهل يقين هستيد. (۲۴)

قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ ﴿۲۵﴾

(فرعون) به اطرافيانش گفت، آيا نمي‏شنويد اين مرد چه مي‏گويد؟ (۲۵)

قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۶﴾

(موسي) گفت پروردگار شما و پروردگار نياكان شما. (۲۶)

قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ ﴿۲۷﴾

(فرعون) گفت پيامبري كه به سوي شما فرستاده شده ديوانه است. (۲۷)

قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَيْنَهُمَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۲۸﴾

(موسي) گفت او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه در ميان اين دو است مي‏باشد اگر شما عقل و انديشه خود را به كار مي‏گرفتيد. (۲۸)

قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ ﴿۲۹﴾

فرعون خشمگين شد و گفت: اگر معبودي غير از من برگزيني تو را از زندانيان قرار خواهم داد. (۲۹)

قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ ﴿۳۰﴾

(موسي) گفت: حتي اگر نشانه آشكاري براي رسالتم براي تو بياورم ؟ (۳۰)

قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۳۱﴾

گفت: اگر راست مي‏گوئي آنرا بياور! (۳۱)

فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ ﴿۳۲﴾

در اين هنگام موسي عصاي خود را افكند و مار عظيم و آشكاري شد. (۳۲)

وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ ﴿۳۳﴾

و دست خود را در گريبان فرو برد و بيرون آورد در برابر بينندگان سفيد و روشن بود. (۳۳)

قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ ﴿۳۴﴾

(فرعون) به گروهي كه اطراف او بودند گفت: اين ساحر آگاه و ماهري است! (۳۴)

يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ ﴿۳۵﴾

او مي‏خواهد شما را از سرزمينتان با سحرش بيرون كند شما چه نظر مي‏دهيد؟ (۳۵)

قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴿۳۶﴾

گفتند: او و برادرش را مهلت ده و به تمام شهرها ماموران براي بسيج اعزام كن. (۳۶)

يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ ﴿۳۷﴾

تا هر ساحر ماهري را نزد تو آورند. (۳۷)

فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿۳۸﴾

سرانجام ساحران براي وعده گاه روز معيني جمع آوري شدند. (۳۸)

وَقِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ ﴿۳۹﴾

و به مردم گفته شد آيا شما نيز (در اين صحنه) اجتماع مي‏كنيد. (۳۹)

لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ ﴿۴۰﴾

تا اگر ساحران پيروز شوند ما از آنان پيروي كنيم. (۴۰)

فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ ﴿۴۱﴾

هنگامي كه ساحران آمدند، به فرعون گفتند: آيا اگر پيروز شويم پاداش مهمي خواهيم داشت ؟ (۴۱)

قَالَ نَعَمْ وَإِنَّكُمْ إِذًا لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۴۲﴾

گفت آري، و شما در اين صورت از مقربان خواهيد بود! (۴۲)

قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ ﴿۴۳﴾

(روز موعود فرا رسيد و همگي جمع شدند، موسي رو به ساحران كرد و) گفت: آنچه را مي‏خواهيد بيفكنيد، بيفكنيد! (۴۳)

فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ ﴿۴۴﴾

آنها طنابها و عصاهاي خود را افكندند و گفتند به عزت فرعون، قطعا پيروزيم! (۴۴)

فَأَلْقَى مُوسَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ ﴿۴۵﴾

سپس موسي عصايش را افكند، ناگهان تمام وسايل دروغين آنها را بلعيد! (۴۵)

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ ﴿۴۶﴾

ساحران همگي فورا به سجده افتادند. (۴۶)

قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۷﴾

گفتند ما به پروردگار عالميان ايمان آورديم. (۴۷)

رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ﴿۴۸﴾

پروردگار موسي و هارون. (۴۸)

قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۴۹﴾

(فرعون) گفت: آيا به او ايمان آورديد پيش از آن كه به شما اجازه دهم؟! مسلما او بزرگ و استاد شما است كه به شما سحر آموخته، اما به زودي خواهيد دانست كه دستها و پاهاي شما را به طور مختلف قطع مي‏كنم، و همه شما را به دار مي‏آويزم. (۴۹)

قَالُوا لَا ضَيْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ ﴿۵۰﴾

گفتند: مهم نيست (هر كار از دستت ساخته است بكن) ما به سوي پروردگارمان باز مي‏گرديم. (۵۰)

إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَايَانَا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۵۱﴾

ما اميدواريم پروردگارمان خطاهاي ما را به بخشد، كه ما نخستين ايمان آورندگان بوديم. (۵۱)

وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ ﴿۵۲﴾

ما به موسي وحي فرستاديم كه بندگان مرا شبانه از مصر كوچ ده، و آنها شما را تعقيب خواهند كرد. (۵۲)

فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴿۵۳﴾

فرعون (از اين ماجرا آگاه شد و) ماموران به شهرها فرستاد تا نيرو جمع كند. (۵۳)

إِنَّ هَؤُلَاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِيلُونَ ﴿۵۴﴾

(و گفت) اينها گروهي اندكند. (۵۴)

وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ ﴿۵۵﴾

و اينها ما را به خشم آورده‏ اند. (۵۵)

وَإِنَّا لَجَمِيعٌ حَاذِرُونَ ﴿۵۶﴾

و ما همگي آماده پيكاريم. (۵۶)

فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۵۷﴾

ولي ما آنها (فرعونيان) را از باغها و چشمه‏ ها بيرون كرديم. (۵۷)

وَكُنُوزٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ ﴿۵۸﴾

از گنجها و قصرهاي مجلل! (۵۸)

كَذَلِكَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۵۹﴾

آري، اين چنين كرديم و بني اسرائيل را وارث آنها ساختيم. (۵۹)

فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِينَ ﴿۶۰﴾

آنها (فرعونيان) به تعقيب بني اسرائيل پرداختند و به هنگام طلوع آفتاب به آنها رسيدند. (۶۰)

فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ ﴿۶۱﴾

هنگامي كه هر دو گروه يكديگر را ديدند، ياران موسي گفتند: ما در چنگال فرعونيان گرفتار شديم. (۶۱)

قَالَ كَلَّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ ﴿۶۲﴾

(موسي) گفت: چنين نيست، پروردگار من با من است، به زودي مرا هدايت خواهد كرد. (۶۲)

فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ ﴿۶۳﴾

و به دنبال آن به موسي وحي كرديم عصايت را به دريا زن، دريا از هم شكافته شد، و هر بخشي همچون كوه عظيمي بود! (۶۳)

وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِينَ ﴿۶۴﴾

و در آنجا ديگران را نيز به دريا نزديك ساختيم. (۶۴)

وَأَنْجَيْنَا مُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِينَ ﴿۶۵﴾

موسي و تمام كساني را كه با او بودند نجات داديم. (۶۵)

ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ ﴿۶۶﴾

سپس ديگران را غرق كرديم. (۶۶)

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۶۷﴾

در اين جريان نشانه روشني است (براي آنها كه حق طلبند) ولي اكثر آنها ايمان نياوردند. (۶۷)

وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿۶۸﴾

و پروردگار تو عزيز و رحيم است. (۶۸)

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ ﴿۶۹﴾

و بر آنها خبر ابراهيم را بخوان. (۶۹)

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ ﴿۷۰﴾

هنگامي كه به پدرش و قومش گفت: چه چيز را پرستش ‍ مي‏كنيد؟ (۷۰)

قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ ﴿۷۱﴾

گفتند: بتهائي را مي‏پرستيم و همه روز ملازم عبادت آنانيم. (۷۱)

قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ ﴿۷۲﴾

گفت: آيا هنگامي كه آنانرا مي‏خوانيد صداي شما را مي‏شنوند؟ (۷۲)

أَوْ يَنْفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ ﴿۷۳﴾

يا سودي به شما مي‏رسانند، يا زياني؟! (۷۳)

قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ ﴿۷۴﴾

گفتند: فقط ما نياكان خود را يافتيم كه چنين مي‏كنند. (۷۴)

قَالَ أَفَرَأَيْتُمْ مَا كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿۷۵﴾

گفت: آيا ديديد چيزي را كه شما عبادت مي‏كرديد؟ (۷۵)

أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ ﴿۷۶﴾

شما و پدران پيشين شما. (۷۶)

فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ ﴿۷۷﴾

همه آنها دشمن منند مگر پروردگار عالميان! (۷۷)

الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ ﴿۷۸﴾

آن كسي كه مرا آفريد و هدايت مي‏كند. (۷۸)

وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ ﴿۷۹﴾

و كسي كه مرا غذا مي‏دهد و سيراب مي‏نمايد. (۷۹)

وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ ﴿۸۰﴾

و هنگامي كه بيمار شوم مرا شفا مي‏دهد. (۸۰)

وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ ﴿۸۱﴾

و كسي كه مرا مي‏ميراند و سپس زنده مي‏كند. (۸۱)

وَالَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ ﴿۸۲﴾

و كسي كه اميد دارم گناهانم را در روز جزا به بخشد. (۸۲)

رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ ﴿۸۳﴾

پروردگارا! به من علم و دانش مرحمت فرما، و مرا به صالحان ملحق كن. (۸۳)

وَاجْعَلْ لِي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ ﴿۸۴﴾

و براي من در ميان امتهاي آينده زبان صدق (و ذكر خير) قرار ده. (۸۴)

وَاجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ ﴿۸۵﴾

و مرا از وارثان بهشت پر نعمت گردان. (۸۵)

وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ ﴿۸۶﴾

و پدرم (عمويم) را بيامرز كه او از گمراهان بود. (۸۶)

وَلَا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ ﴿۸۷﴾

و مرا در روزي كه مردم مبعوث مي‏شوند، شرمنده و رسوا مكن. (۸۷)

يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿۸۸﴾

در آن روزيكه مال و فرزندان سودي نمي‏بخشد. (۸۸)

إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴿۸۹﴾

مگر كسي كه با قلب سليم به پيشگاه خدا آيد. (۸۹)

وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۹۰﴾

(در آنروز) بهشت براي پرهيزگاران نزديك مي‏شود. (۹۰)

وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغَاوِينَ ﴿۹۱﴾

و دوزخ براي گمراهان آشكار مي‏گردد. (۹۱)

وَقِيلَ لَهُمْ أَيْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿۹۲﴾

و به آنها گفته مي‏شود كجا هستند معبوداني كه آنها را پرستش ‍ مي‏كرديد؟ (۹۲)

مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ يَنْصُرُونَكُمْ أَوْ يَنْتَصِرُونَ ﴿۹۳﴾

معبودهائي غير از خدا، آيا آنها شما را ياري مي‏كنند؟ يا كسي بياري آنها مي‏آيد؟ (۹۳)

فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ ﴿۹۴﴾

در اين هنگام همه آن معبودان با عابدان (گمراه) به دوزخ افكنده مي‏شوند. (۹۴)

وَجُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ ﴿۹۵﴾

و همچنين لشكريان ابليس عموما. (۹۵)

قَالُوا وَهُمْ فِيهَا يَخْتَصِمُونَ ﴿۹۶﴾

آنها در آنجا به مخاصمه بر مي‏خيزند و مي‏گويند: (۹۶)

تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۹۷﴾

به خدا سوگند كه ما در گمراهي آشكار بوديم. (۹۷)

إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۹۸﴾

چون شما را با پروردگار عالميان برابر مي‏شمرديم. (۹۸)

وَمَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ ﴿۹۹﴾

اما كسي جز مجرمان ما را گمراه نكرد. (۹۹)

فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِينَ ﴿۱۰۰﴾

(افسوس كه امروز) شفاعت كننده گاني براي ما وجود ندارد. (۱۰۰)

دسته بندی :