متن و ترجمه سوره انبیاء آیات 51 تا 112
در این پست متن و ترجمه سوره مبارکه انبیاء آیات 51 تا 112 از جزء 17 قرآن کریم را مشاهده می کنید.
سوره انبیاء
تعداد آیات 112
جزء 17
سوره 21 قرآن کریم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ ﴿۵۱﴾
ما وسيله رشد ابراهيم را از قبل به او داديم، و از (شايستگي) او آگاه بوديم. (۵۱)
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ ﴿۵۲﴾
آن هنگام كه به پدرش (آزر) و قوم او گفت اين مجسمه هاي بيروحي را كه شما همواره پرستش ميكنيد چيست ؟ (۵۲)
قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ ﴿۵۳﴾
گفتند: ما پدران خود را ديديم كه آنها را عبادت ميكنند! (۵۳)
قَالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۵۴﴾
گفت: مسلما شما و هم پدرانتان در گمراهي آشكاري بودهايد. (۵۴)
قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ ﴿۵۵﴾
گفتند: تو مطلب حقي براي ما آوردهاي يا شوخي ميكني؟! (۵۵)
قَالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۵۶﴾
گفت: (كاملا حق آوردهام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمين است كه آنها را ايجاد كرده و من از گواهان اين موضوعم. (۵۶)
وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ ﴿۵۷﴾
و بخدا سوگند نقشهاي براي نابودي بتهايتان در غياب شما طرح ميكنم. (۵۷)
فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ ﴿۵۸﴾
سرانجام (با استفاده از يك فرصت مناسب) همه آنها - جز بت بزرگشان را - قطعه قطعه كرد، تا به سراغ او بيايند (و او حقايق را بازگو كند). (۵۸)
قَالُوا مَنْ فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۹﴾
گفتند: هر كس با خدايان ما چنين كرده قطعا از ستمگران است (و بايد كيفر ببيند)! (۵۹)
قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ ﴿۶۰﴾
(گروهي) گفتند: شنيديم جواني از (مخالفت با) بتها سخن ميگفت كه او را ابراهيم ميگفتند. (۶۰)
قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ ﴿۶۱﴾
(عدهاي) گفتند: او را در برابر چشم مردم بياوريد تا گواهي دهند. (۶۱)
قَالُوا أَأَنْتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿۶۲﴾
(هنگامي كه ابراهيم را حاضر كردند) گفتند تو اين كار را با خدايان ما كردهاي، اي ابراهيم؟! (۶۲)
قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِنْ كَانُوا يَنْطِقُونَ ﴿۶۳﴾
گفت: بلكه بزرگشان كرده باشد! از آنها سؤ ال كنيد اگر سخن ميگويند!! (۶۳)
فَرَجَعُوا إِلَى أَنْفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۶۴﴾
آنها به وجدان خود بازگشتند و (به خود) گفتند: حقا كه شما ستمگريد. (۶۴)
ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُءُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاءِ يَنْطِقُونَ ﴿۶۵﴾
سپس بر سرهاشان واژگونه شدند (و حكم وجدان را به كلي فراموش كردند و گفتند:) تو ميداني كه اينها سخن نميگويند! (۶۵)
قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ ﴿۶۶﴾
(ابراهيم) گفت: آيا جز خدا چيزي را ميپرستيد كه نه كمترين سودي براي شما دارد، و نه زياني ميرساند (كه به سودشان چشم دوخته باشيد يا از زيانشان بترسيد). (۶۶)
أُفٍّ لَكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۷﴾
اف بر شما و بر آنچه غير از خدا پرستش ميكنيد، آيا انديشه نميكنيد (و عقل نداريد)؟! (۶۷)
قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانْصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ ﴿۶۸﴾
گفتند: او را بسوزانيد و خدايان خود را ياري كنيد، اگر كاري از شما ساخته است. (۶۸)
قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ ﴿۶۹﴾
(سرانجام او را به درياي آتش افكندند ولي ما) گفتيم: اي آتش سرد و سالم بر ابراهيم باش. (۶۹)
وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ ﴿۷۰﴾
آنها ميخواستند ابراهيم را با اين نقشه نابود كنند، ولي ما آنها را زيانكارترين مردم قرار داديم. (۷۰)
وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ ﴿۷۱﴾
و او و لوط را به سرزمين (شام) كه آنرا براي همه جهانيان پر بركت ساختيم نجات داديم. (۷۱)
وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ ﴿۷۲﴾
و اسحاق، و علاوه بر او، يعقوب را به وي بخشيديم، و همه آنها را مرداني صالح قرار داديم. (۷۲)
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ ﴿۷۳﴾
و آنها را پيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت ميكردند، و انجام كارهاي نيك و برپا داشتن نماز و اداي زكات را به آنها وحي كرديم، و آنها فقط مرا عبادت ميكردند. (۷۳)
وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ تَعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ ﴿۷۴﴾
و لوط را (به يادآور) كه به او حكم و علم داديم، و از شهري كه اعمال زشت و كثيف انجام ميدادند رهائي بخشيديم، چرا كه آنها مردم بد و فاسقي بودند. (۷۴)
وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۷۵﴾
و او را در رحمت خود داخل كرديم، او از صالحان بود. (۷۵)
وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِنْ قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿۷۶﴾
و نوح را (به يادآور) هنگامي كه پيش از آنها (ابراهيم و لوط) پروردگار خود را خواند، ما دعاي او را مستجاب كرديم، او و خاندانش را از اندوه بزرگ نجات داديم. (۷۶)
وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۷۷﴾
و او را در برابر جمعيتي كه آيات ما را تكذيب كرده بودند ياري نموديم، چرا كه آنها قوم بدي بودند، لذا همه را غرق كرديم. (۷۷)
وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ ﴿۷۸﴾
و داود و سليمان را (بخاطر آور)، هنگامي كه در باره كشتزاري كه گوسفندان قوم آنرا شبانه چريده (و خراب كرده) بودند داوري ميكردند، و ما شاهد قضاوت آنها بوديم. (۷۸)
فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ ﴿۷۹﴾
ما (حكم واقعي) آن را به سليمان تفهيم كرديم، و به هر يك از آنها (شايستگي) داوري، و علم داديم، و كوهها و پرندگان را مسخر داود ساختيم كه با او تسبيح (خدا) ميگفتند، و ما قادر بر انجام اين كار بوديم. (۷۹)
وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاكِرُونَ ﴿۸۰﴾
و ساختن زره را به او تعليم داديم، تا شما را در جنگهايتان حفظ كند آيا شكر (اين نعمتهاي خدا را) ميگذاريد؟! (۸۰)
وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ ﴿۸۱﴾
و تندباد را مسخر سليمان ساختيم كه به فرمان او به سوي سرزميني كه آنرا پربركت كرده بوديم حركت ميكرد، و ما از همه چيز آگاه بودهايم. (۸۱)
وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ ﴿۸۲﴾
و گروهي از شياطين را (نيز) مسخر او قرار داديم كه برايش (در درياها) غواصي ميكردند و كارهائي غير از اين براي او انجام ميدادند و ما آنها را (از تمرد و سركشي) حفظ ميكرديم. (۸۲)
وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۸۳﴾
و ايوب را (به ياد آور) هنگامي كه پروردگارش را خواند (و عرضه داشت) بدحالي و مشكلات به من روي آورده و تو ارحم الراحميني. (۸۳)
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ ﴿۸۴﴾
ما دعاي او را مستجاب كرديم، و ناراحتيهائي را كه داشت برطرف ساختيم، و خاندانش را به او بازگردانديم، و همانندشان را بر آنها افزوديم، تا رحمتي از سوي ما باشد، و تذكري براي عبادت كنندگان. (۸۴)
وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿۸۵﴾
و اسماعيل و ادريس و ذا الكفل را (به ياد آور) كه همه از صابران بودند. (۸۵)
وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۸۶﴾
و ما آنها را در رحمت خود داخل كرديم چرا كه آنها از صالحان بودند. (۸۶)
وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۷﴾
و ذا النون (يونس) را (به ياد آور)، در آن هنگام كه خشمگين (از ميان قوم خود) رفت، و چنين ميپنداشت كه ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، (اما موقعي كه در كام نهنگ فرو رفت) در آن ظلمتها (ي متراكم) فرياد زد خداوندا! جز تو معبودي نيست، منزهي تو، من از ستمكاران بودم. (۸۷)
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۸﴾
ما دعاي او را به اجابت رسانديم، و از آن اندوه نجاتش بخشيديم، و همينگونه مؤ منان را نجات ميدهيم. (۸۸)
وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ ﴿۸۹﴾
و زكريا را (به ياد آور) در آن هنگام كه پروردگارش را خواند (و عرض كرد) پروردگار من! مرا تنها مگذار (و فرزند برومندي به من عطا كن) و تو بهترين وارثاني. (۸۹)
فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ ﴿۹۰﴾
ما دعاي او را مستجاب كرديم، و يحيي را به او بخشيديم، و همسرش را براي او اصلاح كرديم، چرا كه آنها در نيكيها سرعت ميكردند، و بخاطر عشق (به رحمت) و ترس (از عذاب) ما را ميخواندند، و براي ما خاشع بودند (خضوعي تواءم با ادب و ترس از مسئوليت). (۹۰)
وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِنْ رُوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ ﴿۹۱﴾
و به ياد آور زني را كه دامان خود را از آلودگي به بيعفتي پاك نگه داشت، و ما از روح خود در او دميديم، و او و فرزندش (مسيح) را نشانه بزرگي براي جهانيان قرار داديم. (۹۱)
إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ ﴿۹۲﴾
اين (پيامبران بزرگي كه به آنها اشاره كرديم و پيروان آنها) همه امت واحدي بودند (و پيرو يك هدف) و من پروردگار شما هستم، مرا پرستش كنيد. (۹۲)
وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ ﴿۹۳﴾
(گروهي از پيروان ناآگاه) كار خود را به تفرقه در ميانشان كشاندند (ولي سرانجام) همگي به سوي ما باز ميگردند. (۹۳)
فَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ ﴿۹۴﴾
هر كس چيزي از اعمال صالح را بجا آورد در حالي كه ايمان داشته باشد، كوششهاي او ناسپاسي نخواهد شد، و ما تمام اعمال آنها را مينويسيم (تا دقيقا همه پاداش داده شود). (۹۴)
وَحَرَامٌ عَلَى قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا أَنَّهُمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿۹۵﴾
حرام است بر شهرها و آباديهائي كه (بر اثر گناه) نابودشان كرديم (كه باز گردند) آنها هرگز باز نخواهند گشت! (۹۵)
حَتَّى إِذَا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ يَنْسِلُونَ ﴿۹۶﴾
تا آن زمان كه ياجوج و ماجوج گشوده شوند و آنها از هر ارتفاعي به سرعت عبور ميكنند! (۹۶)
وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِيَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِينَ كَفَرُوا يَا وَيْلَنَا قَدْ كُنَّا فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا بَلْ كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿۹۷﴾
و وعده حق (قيامت) نزديك ميشود، در آن هنگام چشمهاي كافران از وحشت از حركت باز ميماند (مي گويند) اي واي بر ما كه از اين در غفلت بوديم بلكه ما ستمگر بوديم. (۹۷)
إِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَهَا وَارِدُونَ ﴿۹۸﴾
شما و آنچه غير از خدا ميپرستيد هيزم جهنم خواهيد بود و همگي در آن واردم (۹۸)
لَوْ كَانَ هَؤُلَاءِ آلِهَةً مَا وَرَدُوهَا وَكُلٌّ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۹۹﴾
اگر اينها خدايان بودند هرگز وارد آن نميشدند، و همه در آن جاودانه خواهند بود. (۹۹)
لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَهُمْ فِيهَا لَا يَسْمَعُونَ ﴿۱۰۰﴾
آنها در آن ناله هاي دردناك دارند، و چيزي نميشنوند! (۱۰۰)
إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنَى أُولَئِكَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ ﴿۱۰۱﴾
(اما) كساني كه وعده نيك از قبل به آنها دادهايم (يعني مؤ منان صالح) از آن دور نگاهداشته ميشوند. (۱۰۱)
لَا يَسْمَعُونَ حَسِيسَهَا وَهُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خَالِدُونَ ﴿۱۰۲﴾
آنها صداي آتش دوزخ را نميشنوند و در آنچه دلشان بخواهد جاودانه متنعم هستند. (۱۰۲)
لَا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ هَذَا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ ﴿۱۰۳﴾
وحشت بزرگ آنها را اندوهگين نميكند، و فرشتگان به استقبالشان ميروند (و ميگويند) اين همان روزي است كه به شما وعده داده ميشد. (۱۰۳)
يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ ﴿۱۰۴﴾
در آن روز كه آسمان را همچون طومار درهم ميپيچيم، (سپس) همانگونه كه آفرينش را آغاز كرديم آنرا بازمي گردانيم، اين وعده اي است كه ما داده ايم و قطعا آن را انجام خواهيم داد. (۱۰۴)
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ﴿۱۰۵﴾
ما در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتيم كه بندگان صالح من وارث (حكومت) زمين خواهند شد. (۱۰۵)
إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ ﴿۱۰۶﴾
در اين ابلاغ روشني است براي جمعيت عبادت كنندگان. (۱۰۶)
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ ﴿۱۰۷﴾
ما تو را جز براي رحمت جهانيان نفرستاديم. (۱۰۷)
قُلْ إِنَّمَا يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۱۰۸﴾
بگو تنها چيزي كه به من وحي ميشود اين است كه معبود شما خداي يگانه است، آيا (با اينحال) تسليم (حق) ميشويد؟ (و بتها را كنار ميگذاريد ؟). (۱۰۸)
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلَى سَوَاءٍ وَإِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ مَا تُوعَدُونَ ﴿۱۰۹﴾
اگر (با اين همه) رويگردان شوند بگو من به همه شما يكسان (از عذاب الهي) اعلام خطر ميكنم، و نميدانم آيا وعده (عذاب خدا) به شما نزديك است يا دور؟! (۱۰۹)
إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَيَعْلَمُ مَا تَكْتُمُونَ ﴿۱۱۰﴾
او سخنان آشكار را ميداند و آنچه را كتمان ميكنيد (نيز) ميداند (و چيزي بر او مخفي نيست). (۱۱۰)
وَإِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ﴿۱۱۱﴾
و من نميدانم شايد اين ماجرا آزمايشي براي شماست، و بهره گيري تا مدتي (معين) (۱۱۱)
قَالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَرَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ ﴿۱۱۲﴾
(و پيامبر) گفت: پروردگارا! به حق داوري فرما (و اين طغيانگران را كيفر ده) و از پروردگار رحمان در برابر نسبتهاي نارواي شما استمداد ميطلبم. (۱۱۲)