تاریخ انتشار خبر:
شنبه 19 اسفند 1396
تعداد بازدید:262
آداب احسان و نیکی در قرآن
آداب احسان و نیکی در قرآن؛
سوره الذاریات ، آیات 16 الی 19
اوصاف نیکوکاران [ سوره الذاریات، آیات 16 الی 19]
اخِذينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنينَ (16)كانُوا قَليلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ (17)وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ (18)وَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (19)
در حالى كه آنچه را پروردگارشان به آنها عطا فرموده دريافت مىكنند آنها پيش از اين نيكوكار بودند(16)ندكى از شب را مىخوابيدند(17)و در سحرگاهان استغفار مىكردند(18)و در اموالشان سهمى براى سائل و محروم بود(19)
تفسیر نمونه
و در دنبال آيه مى افزايد اين پاداشهاى عظيم بى جهت نيست،" آنها پيش از آن در سراى دنيا از نيكوكاران بودند" (إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ) «1».
__________________________________________________
(1) منظور از" قَبْلَ ذلِكَ" چنان كه گفتيم قبل از قيامت و ورود در بهشت است، يعنى در عالم دنيا ولى بعضى آن را به معنى قبل از ورود شرع گرفته اند، اشاره به اينكه آنها به" مستقلات عقليه" حتى قبل از نزول وحى عمل مى كردند ولى اين معنى بعيد به نظر مى رسد.
احسان و نيكوكارى كه در اينجا آمده معنى وسيعترى دارد كه هم اطاعت خدا را شامل مى شود و هم انواع نيكيها به خلق خدا.
*** آيات بعد به توضيح چگونگى نيكوكار بودن آنها پرداخته، سه وصف را از ميان اوصاف آنها بيان مى كند.
نخست اينكه:" آنها كمى از شبها را مى خوابيدند" (كانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ).
.......
*** دومين وصف آنها را چنين بيان مى كند:" آنها پيوسته در سحرگاهان استغفار مى كردند" (وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ).
در آخر شب كه چشم غافلان در خواب است، و محيط از هر نظر آرام، قال و غوغاى زندگى مادى فرو نشسته، و عواملى كه فكر انسان را به خود مشغول دارد خاموش است برمى خيزند، و به درگاه خدا مى روند، در پيشگاه معبود به راز و نياز مى پردازند، نماز مى خوانند، و مخصوصا از گناهان خود استغفار مى كنند.
بسيارى معتقدند كه منظور از استغفار در اينجا همان" نماز شب" است، از اين جهت كه" قنوت نماز وتر" مشتمل بر استغفار است.
" اسحار" جمع" سحر" (بر وزن بشر) در اصل به معنى" پوشيده و پنهان بودن" است، و چون در ساعات آخر شب پوشيدگى خاصى بر همه چيز حاكم است" سحر" ناميده شده.
واژه" سحر" (بر وزن شعر) نيز به چيزى گفته مى شود كه چهره حقائق را مى پوشاند و يا اسرار آن از ديگران پوشيده است.
در روايتى در تفسير" در المنثور" آمده است كه پيغمبر گرامى اسلام ص فرمود:
ان آخر الليل فى التهجد احب الى من اوله، لان اللَّه يقول و بالاسحار هميستغفرون:
" آخر شب براى تهجد (نماز شب) نزد من محبوبتر است از آغاز آن، زيرا خداوند مى فرمايد: پرهيزگاران در سحرگاهان استغفار مى كنند"
و در حديث ديگرى از امام صادق ع مى خوانيم:
كانوا يستغفرون اللَّه فى الوتر سبعين مرة فى السحر:
" نيكوكاران بهشتى در نماز وتر به هنگام سحر هفتاد مرتبه از خدا طلب آمرزش مى كردند"
*** سپس به سومين وصف پرهيزگاران بهشتى اشاره كرده،می افزايد:" در اموال آنها حقى براى سائل و محروم بود (وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ).
*** نكته ها:
1- توجه به" خدا" و" خلق خدا"
آنچه از اوصاف براى" متقين" و" محسنين" در اين آيات آمده در حقيقت در دو بخش خلاصه مى شود توجه به خالق آنهم در ساعاتى كه از هر نظر آمادگى براى راز و نياز با او و حضور قلب فراهم است، و عوامل اشتغال فكر و انصراف ذهن به حد اقل مى رسد، يعنى در اواخر شب.
و ديگر توجه به نيازهاى نيازمندان اعم از آنها كه نياز خود را ظاهر مى كنند يا مكتوم مى دارند.
اين همان مطلبى است كه در آيات قرآن كرارا به آن توصيه شده است، و آياتى كه" صلاة" و" زكات" را پشت سر هم مى شمرد و روى هر دو تكيه مى كند اشاره به همين مساله است، چرا كه" صلاة" بارزترين مظهر پيوند با خالق است و" زكات" روشنترين راه پيوند با خلق خدا.
2- شب خيز كه عاشقان به شب راز كنند!
با اينكه نماز شب از نمازهاى نافله و مستحبّ است، ولى كرارا در قرآن مجيد به آن اشاره شده، و اين نشانه اهميت فوق العاده آن مى باشد، تا آنجا كه قرآن آن را وسيله وصول به" مقام محمود" (سوره اسراء- 79) و" مايه روشنى چشم" (چنان كه در آيه 17 سوره الم سجده آمده) شمرده است.
......
3- حق سائل و محروم
قابل توجه اينكه در آيات فوق خوانديم هميشه در اموال نيكوكاران حقى براى سائل و محروم است، اين تعبير به خوبى نشان مى دهد كه آنها خودشان را در برابر نيازمندان و محرومان مديون مى بينند، و آنان را طلبكار و صاحب حق مى شمرند، حقى كه به هر حال بايد پرداخته شود، و هيچگونه منتى در پرداختن آن نيست...
و چنان كه گفتيم قرائن مختلفى نشان مى دهد كه اين تعبير مربوط به زكات واجب و امثال آن نيست، بلكه ناظر به انفاقهاى مستحبى مى باشد كه پرهيزگاران آن را دين خود مى شمرند
2-التبیان
(إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ)
يفعلون الطاعات و ينعمون على غيرهم بضروب الإحسان، ثم وصفهم فقال (كانوا) يعني المتقين الذين وعدهم بالجنات (قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ) في دار التكليف أي كان هجوعهم قليلا- في قول الزهري و إبراهيم- و قال الحسن: (ما) صلة و تقديره كانوا قليلا يهجعون، و قال قتادة: لا ينامون عن العتمة ينتظرونها لوقتها، كأنه قيل هجوعهم قليلا في جنب يقظتهم للصلاة و العبادة. و قال الضحاك: تقديره كانوا قبل ذلك محسنين كانوا قليلا، ثم ابتدأ فقال (مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ) و تكون (ما) بمعنى النفي و المعنى إنهم كانوا يحيون الليل بالقيام في الصلاة و قراءة القرآن و غير ذلك. و لا يجوز ان تكون (ما) جحدا لأنه لا يقدم عليها معمولها. و الهجوع النوم- في قول قتادة و ابن عباس و إبراهيم و الضحاك (وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ) أي يطلبون من اللَّه المغفرة و الستر لذنوبهم في قول الحسن و ابن زيد- و قال مجاهد: معناه يصلون في السحر.
و قوله (وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ) و هو ما يلزمهم لزوم الديون من الزكوات و غير ذلك أو ما التزموه من مكارم الأخلاق، فهو الذي رغب اللَّه فيه بقوله (وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ) فالسائل هو الذي يسأل الناس، و المحروم هو المحارف- في قول ابن عباس و مجاهد و الضحاك- و قال قتادة و الزهري: المحروم هو المتعفف الذي لا يسأل. و قال إبراهيم: المحروم الذي لا سهم له في الغنيمة. و قيل: المحروم الممنوع الرزق بترك السؤال أو إذهاب مال او سقوط سهم او خراب ضيعة إذا صار فقيراً من هذه الجهة. و قال الشعبي: اعياني أن أعلم ما المحروم. و فرق قوم بين الفقير و المحروم بأنه قد يحرمه الناس بترك الإعطاء، و قد يحرم نفسه بترك السؤال، فإذا سأل لا يكون ممن حرم نفسه بترك السؤال، و إنما حرمه الغير، و إذا لم يسأل فقد حرم نفسه و حرمه الناس.
3-اطیب البیان
[سوره الذاريات (51): آيات 16 تا 18]
آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ (16) كانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ (17) وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ (18)
مي گيرند آنچه پروردگار آنها بآنها مي دهد محققا اينها بودند پيش از اين احسان كننده بودند. كمى از شب آنچه استراحت مي كردند و خواب مى رفتند و سحر ها آنها استغفار مي كردند.
.....
إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ موقعى كه در عالم دنيا بودند و در قيد حيات (محسنين سه نحو احسان داريم.
1- احسان بنفس باتيان باعمال حسنه و قبول ايمان و اطاعت و عبادت و بندگى و تكميل اخلاق حسنه و ازاله صفات خبيثه و ترك معاصى و افعال سيئه و تحصيل علم و تكميل اعمال صالحه.
2- احسان بدين بامر بمعروف و نهى از منكر و ارشاد و هدايت و تعليم علم دين و تحصيل علوم شرعيه و اعلاء كلمه اسلام و ترويج دين و دفع اعداء دين و جلوگيرى از دشمنان دين و دفع شر آنها.
2- احسان بغير بخدمت بجامعه مسلمين مالا و قولا و عملا و معاشرة.
كانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ سه نحوه تفسير كردند.
1- اينكه كمى از شب را مي خوابند كه بعد از عشاء آخره باشد تا نيمه شب و بقيه شب را بعبادت مشغول مى شوند و همين معنى ظاهر آيه است و مفاد اخبار 2- كمى از شبها را خواب می روند و اكثر شبها تا صبح بيدار و اشتغال بعبادت دارند.
3- قليلى از متقين شبها بخواب مى روند و اكثر آنها شب بيدارند، و اين معناى سوم ابعد احتمالات است.
وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ در اخبار ائمه عليهم السلام تفسير فرمودند به هفتاد استغفار كه در قنوت وتر وارد شده در آخر شب زيرا ساير صلوات افضل اول وقت است كه فرمودند:اول الوقت رضوان اللَّه و آخر الوقت غفران اللَّه
و نماز شب بالاخص سه ركعت شفع و وتر آخر وقت قريب به صبح افضل است، بعضى گفتند: مراد نماز در وقت سحر است، چون موجب مغفرت مى شود. و بعضى گفتند: از اول شب تا وقت سحر اشتغال بصلوات و از سحر تا صبح اشتغال باستغفار و همان مفاد اخبار معتبر است، اين قسمت احساس بنفس است، و اما احسان بغير مي فرمايد:
[سوره الذاريات (51): آيه 19]
وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ (19)
در اموال آنها حقى قرار دادند از براى سؤال كننده و از براى محروم، ظاهرا مراد حقوق واجبه نيست مثل زكاة و خمس و حق واجب النفقة و نذور و كفارات و امثال آنها، زيرا آنها بجعل الهيست و ملك آنهاست، و اين آيه مي فرمايد:
وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ كه ملك خود محسنين هست و مصداق احسان است و مراد اينست كه خود انسان يك قسمت از اموالش را براى اين مصرف معين كند.
لِلسَّائِلِ كسانى كه مى آيند و سؤال مى كنند، همين نحوى كه سؤال مكروه است و بسا حرام است همين نحو رد سائل مذموم است و بسا حرام مى شود، اگر سائل مضطر باشد و جانش يا بستگانش در معرض خطر باشند كه حفظ نفس مؤمن واجب است، بلكه بسا غير مؤمن هم اگر باشد، بلكه بعض حيوانات خدا لعنت كند آنهايى را كه از يك شربت آب حتى بر طفل شير خوار منع كردند.
وَ الْمَحْرُومِ ظاهرا مراد كسانى باشند كه روى سؤال ندارند و در مضيقه و فشار هستند كه در قرآن مي فرمايد: لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً الايه بقره آيه 275 و احسان بغير منحصر ببذل مال نيست تمام اقسام احسان را شامل است
4-تفسیر مخزن العرفان
إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ اشاره به اينكه چون اشخاص با ايمان و تقوى قبلا در دنيا نيكوكار و پرهيزكار بودند اين است كه چنين مقام و رتبه اى پيدا نموده اند كه بدون واسطه از پروردگارشان فيض بگيرند.
قبل ذلك چنانچه مفسرين گفته اند شايد ايام حيات دنيا باشد و شايد اشاره باين باشد كه نتيجه نيكوكارى آنها اين است كه روح پاكشان گيرنده عطاى پروردگار آنان مىشود حتّى در ايّام حياتشان در معرض نفحات الهى واقعند.
كانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ (دوم) از اوصاف متقيان و پرهيزكاران اين است كه كمى از شب را ميخ وابيدند
....................
وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ديگر از اوصاف مردمان با تقوى اين است كه آنان در سحرها از خداوند طلب آمرزش مي كنند.
وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ ديگر از اوصاف پرهيزكاران اين است كه در مالهاى خود اندازه اى براى فقراء تعيين مي نمايند كه در واقع فقراء را در مال خود شريك مي گردانند.
5-مجمع البيان
«آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ»أي ما أعطاهم من الخير و الكرامة
«إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ»يعني في دار التكليف
«مُحْسِنِينَ» يفعلون الطاعات و يحسنون إلى غيرهم بضروب الإحسان ثم ذكر إحسانهم في أعمالهم فقال
«كانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ» أي كانوا يهجعون قليلا من الليل يصلون أكثر الليل عن الزهري و إبراهيم و الهجوع النوم بالليل دون النهار وقيل معناه كانوا قل ليلة تمر بهم إلا صلوا فيها عن سعيد بن جبير عن ابن عباس و هو المروي عن أبي عبد الله (ع)و المعنى كان الذي ينامون فيه كله قليلا و يكون الليل اسما للجنس و قال مجاهد لا ينامون كل الليل و....
«مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ» فيكون ما بمعنى النفي عن الضحاك و مقاتل و هذا على نفي النوم عنهم البتة أي كانوا يحيون الليل بالقيام في الصلاة و قراءة القرآن و أقول إن ما إذا كان نفيا لا يتقدم عليه ما كان في حيزه إلا أن يتعلق قوله «مِنَ اللَّيْلِ» بفعل محذوف يدل عليه قوله يَهْجَعُونَ كما تقوله في قوله «إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحِينَ» وَ كانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ
«وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» قال الحسن مدوا الصلاة إلى الأسحار ثم أخذوا بالأسحار في الاستغفار و
قال أبو عبد الله (ع) كانوا يستغفرون الله في الوتر سبعين مرة في السحر
و قيل إن معناه و بالأسحار هم يصلون و ذلك أن صلاتهم بالأسحار طلب منهم للمغفرة عن مجاهد و مقاتل و الكلبي
ثم ذكر سبحانه صدقاتهم فقال «وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» و السائل هو الذي يسأل الناس و المحروم هو المحارف عن ابن عباس و مجاهد و قيل المحروم المتعفف الذي لا يسأل عن قتادة و الزهري و قيل هو الذي لا سهم له في الغنيمة عن إبراهيم النخعي و الأصل أن المحروم هو الممنوع الرزق بترك السؤال أو
ذهاب المال أو خراب الضيعة أو سقوط السهم من الغنيمة لأن الإنسان يصير فقيرا بهذه الوجوه
6-ترجمه تفسیر مجمع البیان
«آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ» يعنى آنچه كه از خير به آنان عطا فرموده است:
«إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ» يعنى: آنان در دار تكليف و دنيا.
«مُحْسِنِينَ» نيكوكار بودند و دستورات الهى را انجام مي دادند، و با انواع و اقسام خوبيها نسبت به ديگران نيكى مي كردند، و آن گاه به اعمال نيك آنان اشاره كرده مي فرمايد:
«كانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ» از زهرى و ابراهيم نقل شده است يعنى: مقدار اندكى از شب را مى خوابيدند، و بيشتر اوقات شب را نماز مي خواندند.
از سعيد بن جبير از ابن عباس و حضرت صادق (ع) روايت شده است يعنى اينان كمتر شبى بر آنها مي گذشت مگر آنكه در آن نماز مي خواندند، يعنى: آنچه در آن مي خوابيدند رويهم اندك بود، و ليل اسم جنس است.
و مجاهد گويد: يعنى آنان تمام شب را نمى خوابيدند.
.....................
«وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» حسن گويد: اينان تا سحر به نماز خواندن مي پرداخته و سپس در سحر به استغفار مشغول مي شده اند.
حضرت صادق (ع) مي فرمايد: سحر در نماز وتر هفتاد بار استغفار مي گفته اند.
از مجاهد و مقاتل و كلبى روايت شده است يعنى: اينان سحرها نماز مي خوانده اند، زيرا نمازى كه سحرها مي خوانده اند نوعى طلب آمرزش است از سوى آنان
آن گاه خداوند از صدقاتى كه مي داده اند ياد كرده می فرمايد:
«وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» از ابن عباس و مجاهد نقل شده است سائل يعنى كسى كه از مردم درخواست مي كند، و محروم كسى است كه درخواست كرده و به او چيزى نداده اند