حدیث روز
حضرت محمد (ص): برترین ایمان آن است که معتقد باشی هر کجا هستی خداوند باتوست.

یاد خدا 11 دی 1400

تهذیب نفس با حضور آیت الله رحیم توکل (متن برنامه 11 دی 1400)

صیرفی: الذین آمنو و تطمئن قلوبهم بذکرالله الی بذکرالله تطمئن قلوب

گرنگاهی به ماکند زهرا دردها را دوا کند زهرا *کم مخواه از عطای بسیارش

کانچه خواهی عطا کند زهرا

اللهم صل علی فاطمه و ابیها وبعلها وبنیها و سرالمستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

سلام خدا بر پیامبر رحمت و خاندان مطهر و پاک ایشان اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل

فرجهم سلام خدا برحضرت زهرا(س) وامام مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف سلام خدا بر

امام مهدی (عج )وسلام خدا به شما اهالی ارجمند یادخدا وقت بخیر خیلی خوش آمدید ایام

فاطمیه را باز هم محضرتان تسلیت عرض می کنیم ان شالله نگاه حضرت زهرا امیدوارم در

سبک زندگی مان و فرزندان و خانواده هایمان و همه قدمهایی که در عمرمان برمی داریم

معطوف باشد و دعای خیرش بر سر ما مستدام افتخار دارم کنار شما وهم نفس شما به یاد خدا

خواهیم بود ان شاالله و لطف ویژه خدای متعال اینکه درس اخلاق برنامه یاد خدا و روزهای

شنبه که تکرار آن یکشنبه ها پیشکش حضورتان می شود با حضور سرور ارجمندم عضو

محترم مجلس خبرگان رهبری آیت الله توکل برقرار است سلم علیکم و رحمه الله و برکاته

استاد توکل :سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

صیرفی:خیلی خوش آمدید قدمتان به روی چشم ،حدود 4سال است که خدمت آیت الله توکل

هستیم در برنامه یاد خدا موضوع اصلی و محور کلی و شیرازه این کتاب حضورشان تهذیب

نفس و طهارت باطن بوده است در طول این 4سال منتها ذیل این عنوان کلی و موضوع

اصلی ما موضوعاتی داشتیم که زیر مجموعه هایی بوده که مثلا انواع بلاها یاد گرفتیم

راجع به توبه صحبت کردیم و نکات متعددی از معاد را یاد گرفتیم در هفته های اخیر ودر

جلسات اخیر زیر مجموعه تهذیب نفس ما قلب سلیم شد و حاج آقا نکات نابی را هدیه کردند

خلاصه ای از جلسه قبل را با هم مرور میکنیم و برمی گردیم کلاس امروز را آغاز می کنیم

خلاصه جلسه گذشته :چرا فرمودند "الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون" این را

چرا فرمودند؟ از گذشته ها حزن ندارند و از آینده هم خوف ندارند دست خدا آمد بالای سر او

"تطمئن قلوب "آرام شد دیگر خود را تنها نمی بیند اگر غافل شدیم دستی بالای سر ما نیامده ما

هستیم و این همه مشکلات ،تنها هستم و نمی توانم به دوش بکشم و کم می آورم این کم

آوردن انسان را نالان و معترض می کند گناه می آورد جلوه شهوت را می آورد جلوه گناه

را می آورد جذبه ها را می آورد و انسان آرام آرام از مبدا نور فاصله می گیرد اعضاء بدن

به سخن می آیند ،وقتی دست به حرف می آید خطاب به دست می گویم که برای چه سخن

گفتی چرا رسوایم کردی ،به پاهایم ،چشمهایم سخن می گویند و می گویم که چرا سخن گفتید ؟

می گویند "او که همه چیز را به حرف می آورد او دستور به سخن داد "خود اعضاء و

جوارحی که داریم خود این اعضاء مامور ما هستند در کار مثبت به نفع ما شهادت می دهند

و در کار منفی علیه ما شهادت می دهند همه آنها مامور هستند ما در کنار خود مامورانی

داریم که هر کجا برویم در کنار ما هستند سوال می کنیم اگر در عالم خبری نبود که هیچ

اگر خبری بود چه ؟

صیرفی :خواهش همیشگی ما در ابتدای برنامه که شما در طول برنامه یا بعد از برنامه لطف

کنید سوال نظر و پیشنهاد و هر چه که فکر می کنید در بهبود برنامه تاثیر گذار هست شما به

عنوان عضوی از اتاق فکر برنامه یاد خدا می توانید فرمایشاتتان را ابراز کنید 30000720

مسیر پیامکی هست و شماره 162روابط عمومی سازمان است منتظر شنیدن فرمایشات و

خواندن آنها هستیم در فضای مجازی می توانید صفحه برنامه

@yadekhoda_qtvدنبال کنید و ویدئو کلیپ

را به اشتراک بگذارید وان شاالله با این مطالب ارزشمند فرصت بودن را به رخ بکشد

محضر استاد هستیم .

آیت الله توکل :بسم الله الرحمن الرحیم وصلی الله و علی محمد وآله الطاهرین در ادامه بحث جلسات

قبل عرض کرده بودم درخوف الرحمه عامل خوف گناهان ما هستند خود گناه و اقدام به آن

عامل دارد عرض کردم که سه عامل در راس عوامل غفلت بود و به اجمال صحبت شد

ضعف اعتقادات بود به اجمال صحبت شد عامل سوم که از همه خطرناک تر است وجود

صفات رذیله است که در واقع امر غفلت ها اگر بیاند ضعف اعتقادات اگر مطرح بشود

برای صفات رذیله میدان عمل را باز می کند آنها مقدمه می شوند صفات رذیله میدان دار

بشود.

اگر غفلت آمد حسادت کار می کند اگر ضعف اعتقادات آمد به میان تکبر کار می کند حرص

و طمع کار می کند آنها میدان را درست می کنند تا صفات رذیله در میدان باز تخریب را

زیادتر انجام دهد لذا خطر عمده از صفات رذیله است که همان نفس عماره ما به تعبیر قرآن

است.

یا بعد شهوات ما به تعبیر در روایات یا بعد غرایز ما به تعبیر روانشناسی این میداندار

می شود.

شما دقت کنید به تعبیر قرآن بعد از 11بار قسم در سوره و الشمس دو جمله "قد افلح من زکاها

*وقد خاف من دساها " هرکسی را که تزکیه نفس کرد با 11 قسم حتما اهل نجات است اگر

تهذیب نفس نکند باز با 11قسم حتما اهل خسران و نکبت و بدبختی "قد افلح من زکاها "به

این عنوان دادند و این عنوان عنوانی بسیار مهم است که در قرآن فرمودند "ان النفس لاماره

بالسوء الا ما رحم ربی"آنقدر خطر نفس بالا است که خداوند عالم یک امر را استثنا کردند و

مقدماتی انجام بدهیم رحمت بر ما نازل بشود اگر بنا است جان سالم به در ببریم این رحمت

خدا زیر بال ما را گرفته است .

به تعبیر نگاه کنید در دعای کمیل "و قعدت بی اغلالی "و غل هایم زمین

گیرم کرد این غل چرا زمین گیرم کرد "و حبسی عن نفعی "آن نفعی که برای من بود من را

محروم و محبوس کرد به نفعم نرسیدم. نفع من چه بود؟که من محبوس شدم به نفعم نرسم

مال دنیوی بود ؟شغل دنیوی بود ؟در دنیا اعتبار بود ؟که به آن نرسیدم ؟ یا اینکه بالاتر است ؟

اصلا این مسائل آنجا ارزش ندارد و اصلا مطرح نیست آن قدر دید انسان وسیع می شود که

به کل دنیا به دیده حقارت می نگرد تا آنچه از زخارف این دنیا است می خواهد دنیا بی اعتنا

شود.

یکی از بزرگان بود خانه محقری داشت سلطان آن زمان به دیدن آن ها رفت دید خانه

محقر است گفت : من چه کاری برایتان انجام دهم ؟ آن عالم گفتند :من چیزی نیاز ندارم گفتند

"خانه بزرگتر و راحت تری که مثلا به فقرا بدهید گفتند: حالا که اصرار دارید چشم

مگس های اتاق ما زیاد است بگویید وارد نشوند گفتند: آقا مگس که به دست من نیست گفت:

بروید همه مگس ها بیرون رفتند سلطان دید که نه مثل اینکه ایشان در وادی دیگری هستند

آنچه اومی گوید این عالم بی اعتنای محض است وآنچه که عالم می گوید این سلطان از

برآوردنش عاجز محض است .

اگر انسان با خدا مرتبط شد و توانست ارتباط را قوی کند به دنیا بی اعتنای محض می شود

بحث رهبانیت نیست و ریاضت مرتاضان نادان هم نیست واقعا وقتی در دل ابهت خدا می آید

دنیا را واقعا حقیر می بیند در بحث بعدی بیشتر خواهم گفت. دنیا با تمام جلوه ها جلوه دارد

برای اهل دنیا ، ما نمی گوییم دنیا را نداشته باشید ما نمی گوییم در دنیا لذت نبرید ما نمی

گوییم لباس خوب نپوشید می فرماید خداوند دوست دارد اگر به بنده ای نعمت داد نعمت را در

او ببیند و سرمایه ای که دارد را به کار می گیرد لباس خوب می پوشد خانه خوب داشته باشد

و دوست دارد در بنده اش نعمت را ببیند مراد از زهد ،نداشتن نیست ،اسیر او نبودن است

گرفتار او نبودن است برای ما آن جلوه حاکم نباشد ما بر جلوه ها حاکم باشیم مراد این است

کسی در پی این است که خدا را از خود راضی نگه دارد حالا در بند شهوت است بند مال

حرام می شود از این جهت فرمودند حبسنی عن نفعی "از نفعم محبوسم "چه چیز محبوسم

کرد

"بعد املی "آرزوهای دراز. کارکنم برای اهل و عیال و خودم برای فرزندم برای نوه ،برای

همه ارث باقی بگذارد مانعی ندارد خانه خوب و وسیع داشته باشد یک نکته مهم هست چرا

خودت را فراموش کردی ،توهم فردا نیاز داری چرا فراموش کردی ،فرزندت نیازمند نشود

،بعد از مرگ خودم نیازمند نمی شوم فرزندت جایی راحت داشته باشد تو نمی خواهی راحت

باشید.

مگر روایت نیست قبر روزی 5بار به زنده ها ندا می دهد ای زنده ها من خانه خاکی هستم

با خودتان فرش بیاورید من خانه تاریکم با خودتان چراغ بیاورید من خانه ضیق هستم یک

اعمالی بیاوردی که اینجا وسیع شود روایت است برای عده ای آن چنان خانه قبر وسیع می

شود که شما اگر نگاه کنید تا کجا را می بینید. قبر اینطور وسیع می شود برای همه کار انجام

بدهید چرا خودت را فراموش کرده ای عرض ما این است ماشین را برای شستشو می برید و

تمیز می کنید درون و بیرون آن را خیلی عالی تمیز می کنید در رانندگی ازموانع با احتیاط

عبور می کنید که ماشین آسیب نبیند چند چاله گناه آمد که با سر به زمین خوردیم و بلند نشدیم

چرا خودت را فراموش کردی .

از این جهت عرض می کنیم این صفات رذیله که برای بعضی حسادت است برا ی بعضی

تکبر است حرص و طعم ، خود بزرگ بینی ،تحقیر و کوچک کردن دیگران ،این همه

عوامل این سه عامل گناه است ،غفلت،ضعف اعتقادات ،صفات رذیله ،انسان اگر به گناه

افتاد باید بررسی کند کدام یک از این سه عامل ما را به گناه وارد کرد اگر بررسی نکند و

اگر متوجه عامل نشود و از خود دور نکند زمین خورد باز هم بطورمکررتکرار می شود

چون عامل را پیدا نکرده است و درمان نکرده است باید مشکل را درمان کرد اگر غفلت

دارم من باید دوستان خوب پیدا کنم مسجد بروم محراب بروم نماز جمعه بروم در من تذکر

ایجاد کند.

رفاقت های که انسان را دچار غفلت می کنند را ترک کنیم بهتر است اگر ضعف اعتقادات بود

احتمالات جلو بیاید تا دل به باور برسد اگر صفات رذیله است کدام صفت اورا به گناه انداخته

است؟آن را باید بیابد اگر عاقل باشد هرآن در معرض گناه است این را به طور اجمالی

عرض کردم و خوف الرهبه سه عامل بود.

بحث اصلی ما در خوف الخشیه است در این خوف مراد این است که معرفت خداوند آنقدر در

دل آن طور آمده که دل انسان از درک عظمت معرفت لرزان شده است آنچنان این معرفت

در دل سیطره پیدا کرده است دیگر این دل به دست خودش نیست در قبال این معرفت دل

لرزان و ترسان شده است در وروایت آمده "اعرفکم من ربه اخوفکم منه "هرکس به خدا

معرفت بیشتری داشته باشد خوف او بیشتر است عزیزان به این مثال ساده توجه کنند من

د رمغازه ام هستم . پلیس وارد مغازه من می شود واحترام میگذارم مثلا نکاهی به درجه

او می کنم یا گروهبان است یا درجه پایین تراما احترام می گذارم حالا یک سرهنک وارد

بشود یا سرداربیاید ،احترام بیشتری می گذارم به اعتبار درجه من هم با او برخورد عالی تر

و محترمانه تری با او خواهم داشت بعد چطور یک فرد عادی با درجه در رفتار من موثر

است برای اوحریم قائل می شوم و به احترام او می ایستم و بدرقه اش می کنم و می دانم باید

احترام بگذارم حالا زندگی به یک جایی برسد معرفه الله حد ظرف وجودی این معرفت بیاید

این معرفت با خود حریم می آورد مراعات می آورد احترام می آورد دیگر من آن آدم قبلی

نیستم هرکاری انجام بدهم را دوست دارم. او دارد من را می بیند در دید من است در کنترلم

است انسان دیگر از این دست از این پا که مامور من هستند آیا جدا می شود ؟دنبال اصل

می روم.

این ها همه مامور خدا هستند و اصل کار خدا هست هر کجا بروم خداوند ناظر من هست و

من شرم می کنم خدا رحمت کند بعضی ها را آنها که بودند ؟ چه بودند ؟چه کردند ؟به حال

بعضی می نگرد می بیند. چقدر آن ها پاک بودند در همین شرایط موجود همین اوضاع و

همین فساد و بد حجابی ها همین نامردی ها انسان در همین لجنزار دنیا می زیستند

یه عده ای چقدر عالی به بالا رسیدند چقدر برکات گرفتند.

صیرفی :محضر قرآن مشرف می شویم یک ایستگاهی ان شالله برای حرکت برای نفس تازه

کردن برای طهارت گرفتن از قرآن ان شالله هر سه عامل غفلت ضعف اعتقاد و صفات رذیله

را بخواهیم به برکت قرآن و مفسرین قرآن و باطن قرآن و اهل بیت علیه سلام خدای متعال

از ما این سه عامل را از ما بگیرد و همه تبدیل به قوت بشود غفلت ها به توجه ضعف اعتقاد

به قوت اعتقاد و صفات رذیله به صفات حسنه ان شاالله تبدیل شود .ثواب تلاوت این سوره

کوثر را همه ما هدیه کنیم به روح منور حضرت زهراسلام الله علیها باشد که ان شاالله

بهترینها را روزی ما کند .

استاد توکل :خوف الخشیه ،عرض کردم منشا این خوف معرفت بالا و درک معارف الهی

است که البته اگر در این بحث ها وارد بشوم جمله که چند دقیقه قبل عرض کردم که بعضی

درهمین دنیای آشفته بازار چقدر درک معرفت کرده اند چقدر بالا آمده اند چقدر با احترام

رفتار کردند .

شیخ عباس قمی رضوان الله مردی را که آنقدر اخلاصش بالا بود که هر روز عده زیادی

مفاتیح ایشان را مطالعه می کنند انسان گاهی تعجب می کند چه عمر با برکتی است برکات

و انوار مثل سیل برآنها نازل می شود آنقدر برای اهل بیت احترام قائل بود که در یک اتاقی

اگر قلمی بود که با آن روایات قرآن نوشته می شد درآن اتاق پا دراز نمی کردند در همین

اوضاع بودند در همین شرایط بودند وصل به جای دیگری بودند علامه امینی رضوان الله

در اواخر عمر آقای حبیب الله چایچیان که اشعار خیلی عالی داشتند که من اواخر عمر کنار

علامه امینی بودم جان و رمقی در بدن نداشت تاب و توان نداشت نام علی را که می آمد با

همان زحمت بالای تخت تمام قد می ایستاد و بعد دراز می کشید این ها از کره مریخ نیامده

بودند در همین برهه زمانی بودند وقتی می آمد در جلوی در می ایستاد گاهی تعبیر می آورد

علی جان می خواهم در حد توانم دفاع کنم گریه می کرد آدرس روایت را می گرفت

می رفت بقیه را می نوشت او در همین لجنزار دنیا بوده است آدم اگر با خدا باشد دنیا برای او

گلستان می شود چون دارد توشه جمع می کند از هر صحنه ای گل جمع می کند چون خود

منزه است دنیا را با آن تنزیه می دهد انسان اگر خودش کثیف باشد دنیا لجن زار می شود

روح مرتبط با خدا همه جا را گلستان می بیند لذا هر آن که از عمر او که می آید توشه جمع

می کند و خود را بالا می کشاند می خواهم به عزیزانم چند قاعده را عرض کنم در جلسه

بعد که این قواعد سیر معنوی است تقاضا دارم به این قواعد عنایت کنند در پرانتز عرض کنم

عزیزان خیلی سوال می کنند چه برنامه ای را ایجاد کنیم ؟ جواب در همان قواعدی هست که

عرض خواهم کرد با احترام بعد از ارائه قاعده دیگر سوال نکنید چون قبل از بیان قاعده

ندانید چه باید بکنید.اما بعد از بیان قاعده دیگر می دانید که چه باید کنید .

به یک قاعده دقت کنید در سیر معنوی قاعده تناسب بین" سبیل و سالک "سبیل به را می گویند

سالک به رونده این راه می گویند هر کسی را در راهی قرار نمی دهند در پادگان سپاهی ها

را دارند در پادگان ارتش ارتشی راه دارد در این مسیل سبیل الهی سبیل راه الهی است

"الله طاهر مطهر"سبیل طهارت است در گناه هم ظلمت است هم تعفن است اگر گناه کردی

با این راه سنخیتی نداری ،تو را راه نمی دهند سبیل نور سالک نورانی می آیم سبیل طیب

و طاهر سالک طیب و طاهر می خواهد اگر می خواهید در این راه بیاید باید حتما گناه را

بگذارید کنارو بشویم هم سنخ با این سبیل وقتی هم سنخ شدیم حالا من نورانی راه نورانی

سنخیت داریم در این راه، راهم می دهند.

صیرفی : خدا روزی مان قرار دهد طهارت را و نورانیت را که اهل مسیر الی الله باشیم

الهی چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار

دسته بندی :