یاد خدا 16 بهمن 1400
تهذیب نفس با حضور آیت الله رحیم توکل (متن برنامه یاد خدا 16 بهمن 1400)
صیرفی: بسم الله الرحمن الرحیم الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن قلوب
(يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ، وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَرٍّ، يَا مَنْ يُعْطِى الْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ، يَا مَنْ يُعْطِى مَنْ سَأَلَهُ، يَا مَنْ يُعْطِى مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَةً، أَعْطِنِى بِمَسْأَلَتِى إِيَّاكَ جَمِيعَ خَيْرِ الدُّنْيا وَجَمِيعَ خَيْرِ الْآخِرَةِ، وَاصْرِفْ عَنِّى بِمَسْأَلَتِى إِيَّاكَ جَمِيعَ شَرِّ الدُّنْيا وَشَرِّ الْآخِرَةِ، فَإِنَّهُ غَيْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَيْتَ، وَزِدْنِى مِنْ فَضْلِكَ يَا كَرِيمُ).
خلاصه جلسه گذشته :از بعضی گله مندم در کتب معتبر اذکاری بیان می کنند اما همه شرایط را نمی گویند این زشت است به فرض فلان ذکر را 100مرتبه بگو رو به قبله باش با کسی هم حرف نزن تا این جا درست است اما شرط بعدی هم دارد آدم باید با طهارت باشد یا بین الطلوعین انجام شود همین طور که عرض کردم "یا حی یا قیوم یا لااله الاالله محمد رسول الله علی ولی الله" بین طلوع فجرتا طلوع آفتاب این زمان بهترین زمان است این ذکر گفته شود
خواهشا به این آیه عنایت کنید "انما اعظکم بواحده ان تقموا لله "من شما را یک موعظه می کنم برای خدا کار کنید این یک جمله در راس تمام این ها است برای خدا کار کنید خدا باید بزرگ کند ولو کل عالم نخواهد خدا زمین می زند ولو کل عالم نخواهد با او کنار بیایید اگر با او کنار آمدید او بزرگتان می کند او عزیزتان می کند او عظیمتان می کند او محبوب و معروفتان می کند چه می خواهی او نتواند بدهد
صیرفی:سلام خدا بر پیامبر رحمت و خاندان مطهر و پاک ایشان" اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم "سلام خدا بر امام هادی و امام مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف سلام خدا به شما اهالی ارجمند یاد خدا وقتتان بخیر تسلیت عرض می کنم شام شهادت و ایام شهادت امام هادی و(ع)هم به پیشگاه امام زمان و هم به شما عزیزان و دلدادگان این مکتب و این مسیر ان شاالله زیارت با معرفت سامرا روزی همه ما باشد امشب و امروز به نگاه و امضای حضرت امام هادی (ع)محضر سرور ارجمندم حضرت آیت الله سید رحیم توکل عزیز عرض تسلیت و خیر مقدم دارم حاج آقا سلام علیکم و رحمه الله خیلی خوش آمدید
آیت الله توکل :سلام علیکم و رحمه الله برکاته
صیرفی :خیلی ممنون از قبول دعوت و قبول زحمت قدم بر چشم می گذارند
هم ماه رجب بر شما مبارک باشه و هم ایام شهادت امام هادی را تسلیت می گویم
آیت الله توکل :ان شالله خدا تمام این ماه را برای ما مبارک قرار بدهد ماهی را که کرامت آن در این است "من لم یسلئه و لم یعرفه "اصلا تورا نمی شناسد تا چیزی از تو بخواهد ،انسان می شناسد درخواست دارد گاهی می شناسد و نمی خواهد و اصلا نمی شناسد و درخواست دارد آنقدر خدا کریم است و آقا نگاه به کرامت خود می کند نه به فهم و شعور خلق اگر هم او نشناسد او که آقا هست بچه در آغوش مادر ،مادر را نمی شناسد پدر را هم نمی شناسد اما مادر در دهانش شیر قرار می دهد نوازش می کند گریه می کند در آغوش محبت می گیرد اصلا کودک مادر را نمی شناسد پس شیر می خواهد با همه وجود مادر برای او کار می کند خداوند عالم این همه آقایی کرده که خدا می شناسد ؟او کریم است او آقا هست او نگاه به جهل خلق نمی کند به کرامت خود نگاه می کند انبیا و ائمه آمدند امام هادی آمدند ما را از این حالتی که چسبیدیم به این زمین بلند کنند ما را آشنا کنند سرت را بالا بگیر اینقدر سرت پایین بود به کجا رسیدی 40سال نگاه به پایین کردی چه شد ؟سرت را بالا بگیر ببین بالا چه خبر است "لاکنه اخلد الی الارض "او نمی خواهد کنده بشود از زمین اگر به پایین نگاه کنید با حیوان فرقی نداشتی، تو را انسان قرار دادیم عقل و شعوردادیم انبیا را برایت ارسال کردیم کتاب را برایت ارسال کریدم باب توبه را برایت باز گذاشتیم آنچه برای تو نیاز بود گفتیم تا تکانی به خود دهی آن تکان گام اول است ،تو تکانی به خود بده بعد آن با ما ،ولی حیف که آنقدر جلوه های کاذب دنیا در دیده های ما با جذبه قرار دادند که انگار فقط جلوه ها همین است انسان در زمان کودکی برای یک تکه چوب دعوا منی کند این کودک سنگ من را گرفته یک مشت شن داشتم از من گرفته اند برای این باهم دعوا می کنیم بخاطر توپ و عروسک گریه می کنیم همین انسان 10سال بعد از این که او را به آن عروسک و چوب بازی نسبت دهند ناراحت می شود مگر من بچه هستم ؟بگویند این عروسک مال تو .نوعی توهین می داند وقتی کوچک بود آن اسباب ها از جان او هم عزیز تر بود به درک که می رسد این را توهین میبیند جلوه های دنیا را برای ما بیاورند بفهمیم توهین می بینیم آن درک را ما نداریم این پول عظیم ،بله ،چه کسی پول را دوست ندارد پول حلال همه مشکلات است اگر پول مشکل نیاورد حیف که مشکل می آورد حفظ پول مشکل دارد زمان حیات مشکل دارد زمان ممات مشکل دارد بله گره هایی را باز می کند اما همه گره ها که پول باز نمی شود به اعتبار نفوذ باز نمی شود به قدرت باز نمی شود سلاطین عالم پول داشتند اعتبار و نفوذ داشتند چطور مردند با چه ذلتی مردند ائمه آمدند امام هادی امام جواد آمدند امام عسگری امام عصر که تشریف خواهند آورد دست ما بیچارگان را بگیرند و ما را تکان بدهند دنیا که ما تو را آوردیم اینطور که تو فکر می کنی نیست چیز دیگری هست به این دل بند نکن ببین چطور مردند با چه دست خالی رفتند ببین زمان مرگ بر سر ارث میت چه دعواهایی کردند دنیا این است راحت فراموشت می کنند لیلی داشت می مرد به مجنون پیام ببر گفت بین من و تو محبت سنگینی حاکم بود الان مرگ بین من و تو جدایی می اندازد بعد من به دنبال کسی برو که مرگ نتواند بین تو و او جدایی بی اندازد دنبال خدا برو در دنیا خدا هست دم مرگ خدا هست زمان قبض خدا هست زمان برزخ خدا هست صحنه قیامت ،هرکجا بروی خدا بالای سر تو هست نه با خلقی که هرچه بگویم چشم دوستم دارد یک بار بگویم نه به من اخم می کند.این حالت معرفت در دل را به هرکسی نمی دهند دل باید پاک باشد راهش را بیان کردند انبیا آمدند گام گام اول "یزکیهم "دل را پاک شد آماده می شود حالا تعلیم کتاب در ظرف پاک جا دارد اما ظرفی که درآن آشغال هست معرفت جا نمی گیرد زمینی که پر از آشغال هست شیشه و آجر سنک هست در این زمین چه کسی بذر می پاشد بذر نابود می شود آمدند درگام اول این دل را دل کنند درست کنند نورانیت بدهند این دل نورانی شد؟بله حالا اثر می کند"لا حکمه الا بعصمه "حکمت را به افراد پاک می دهند به هرکسی معرفت نمی دهند" بعصمه "باید باشد باید این دل طیب و طاهر و مصفا باشد تا در حکمت برای او باز کنند اگر بنا باشد هر دلی باشد الان باید همه مردم عالم اهل معرفت باشند ما چند اهل معرفت داریم پس نمی دهند که نداده اند تا به حال .برای آنکه این دل های ما به آن معرفت دست پیدا کند به نام "فنا فی الله" یک توضیح این جا عرض کنم یک معنا ما داریم در این فنای فی الله" یک معنا صوفیه دارد و چون روایت دارد نزد هرکسی از صوفیه بحثی به میان بیاد با زبان و دل ابراز تنفر نکند از ما نیست "من ذکر عنده الصوفیه و لم ینکرهم بلسانه وقلبه فلیس منا" در دلش بیزار است باید باید ظاهر کنید باید ظاهر کنیم سوفیه جلو آمد باید ابراز تنفر کنیم از ما اهل بیت نیست سوفی از سگ نجس تر است این در روایات ما هست ."فنا فی الله" یعنی چه ؟معنای غلطی کردند چطور باران که می آید قطره قطره باران است وقتی به دریا افتاد دیگر دریا می شود دیگر آن قطره نیست فنا یعنی انسان دریا شود اشکال بزرگی این کلام بی مغز دارد اشکال آن چیست آن قطره و آن دریا هر دو از سنخ آب هستند این قطره مکی از آن هست و و دریا مقدار عظیم آن هست هم دریا از آب هست و هم قطره ،پس سنخیت آمد خلق از سنخ خالق این کفر است که آنها به قائل هستند ما چه می گوییم ؟ما می گویم آن چنان خدا در دید انسان با عظمت م یآید انسان درآن عظمت خود را نبیند "عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم" وقتی خالق می آید انفسهم هست وقتی خلق می آید در چشم می آید این تعابیر امام هست انسان به یک ساختمان 10طبقه نکاه می کند خود هم یک خانه می گیر د برود 100طبقه خود را حقیر تر می بیند برود به یک کوه چند هزار متری دیگر خود را نمی بیند خداوند بی نهایت است در دید ائمه خداوند آنچنان با عظمت است که ائمه مطلقا خود را نمی بینند تا اعمال خود را ببینند چون اعمال بعد از من هست من باید باشم تا عملی انجام بدهم عمل من به من منتسب بشود اصلا ائمه خود را نمیبینند تا بخواهند عملشان را ببینند این دیگر "فنا فی لله" است یعنی آنچنان خدا با عظمت آمد من فانی شدم اصلا خود را نمی بینم خود را ،لذا با تمام عمر علی یک آن از توجه به خدا بغیر خدا توجه نکرد مگر علی کم کاری کرده ؟علی مگر آنی غافل شده ؟ اصلا علی خودش را هم ندید تا بخواهد اعمال خود را ببیند ما فنا فی الله را این طور معنا می کنیم
صیرفی:مراقب باشیم در این بحث" فنا فی لله "که انصافا هم بحث بلند و پر ارتفاعی هست مراقبت کنیم دچار انحراف مثل صوفیه نشویم و تاکید روایات بر این که هرجا تعریف صوفیه از فنافی لله شد شما انکار کنید و ابراز تنفر کنید از این نگاه منحرف به ماجرا فنافی لله محضر قرآن کریم مشرف می شویم بر می گردیم با شما خواهیم بود تلاوت سوره توحید که انجام خواهیم داد و هدیه می کنیم به روح امام هادی (ع)
با افتخار محضر استاد هستیم
آیت الله توکل :در ادامه بحث اخلاص و اینکه خود را در محضر ببینیم و کار برای غیر او انجام ندهیم تا دل طیب و طاهر بشود ظرف باطن درست بشود در این ظرف باطن در برکات را باز می کنند هرچه دل پاک تر باشد در بیشتر باز می کنند و هرچه پاکی دل کم تر باشد در کمتری باز می کنند یک عبارتی هست که بسیار مهم هست که البته دقت خاصی هم می طلبد مقدمه ای قبل آن عرض می کنم تا به روایت برسم بعضی از معارف را به ما اعطا کردند این معارف را در درب بسته گذاشتند در آن را هم قفل کرده اند تا ما اهل آن نشویم این دررا باز نمی کنند اگر اهل آن شدیم حالا در را باز می کنند در را چقدر باز کنند ما چقدر اهل آن بوده باشیم به همان مقدار در را باز می کنند و لذا کسب معارف در دلهای پاک هست مقدار معارف هم به مقدار پاکی باطن هست اینجا به سلمان نشان دادند به ابوذر نگفتند به ابوذر گفتند به مقداد نگفتند آنها می خواهند اعطا بکنند من گاهی این جمله به یادم می آید جالب است لابه لای بحث ها و قبلا به آن فکر نکردم همین الان به ذهنم آمد حضرت امیر فرمود :در این سینه علی علم موج می زند به هرکس نگاه می کنم او را اهل آن نمی بینم اعتقادم این است حضرت می سوخت و می فرمود چون آمدند که بدهند ما بدبخت هستیم از اینکه می خواهند اعطا کنند افراد سر را به دنیا بند کرده اند این دنبال مقام هست او دنبال ریاست هست عبادت های با حواس پرت .مثالی عرض کنم فرض کنید فردی مثل من با فردی غیر از شما صحبت می کند او به سقف می کنند به این طر ف و آن طرف نگاه می کند کتابی را نگاه کند تابلو ها را بخواند به من چه می گذرد می گویم من با صحبت می کنم کجا را نگاه می کنی من با صحبت می کنم تو به در و دیوار نگاه می کنی به من برنمی خورد ،درنماز خطاب با خدا داریم صحبت می کنیم به بازار و قصابی می رویم ما داریم با خدا حرف می زنیم ؟این بی احترامی نیست ؟حالا خدا با کرامت با ما برخورد می کند چه نحوه حرف زدن با خدای عالم هست ؟حالا مثل همان هست آمده اند دست ما بیچاره ها را بگیرند بله علی امام ماهست بالای سر ما هست جان به فدای خاک زیر پای امیر مومنان هست اما ما باید با علی اینگونه برخورد کنیم که من به یاد علی دنیا بیایم به یاد علی باشم با علی هم از دنیا بروم اما هیچی متوجه نشوم آنها که طیب طاهر هستند پس من مشکل دارم باید مشکل را حل کنم به روایات توجه کنید "من اخلص لله اربعین صباحا" خود را 40صباح خالص کند ظهرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه " جاری می شود ینابیع :چشمه ها نه یک چشمه حکمت از قلبش به زبانش ،بعد در دل ما گذاشتند در آن را بستند درست بشویم باز می کنند در که باز شد معارف جاری می شود دیگر زمان می شود بیانگوی معرفت زبان می شود آنچه مثل لقمان بالای منبر می رود انبیا پای بحث لقمان می نشینند این لقمان صحبت کند انبیا استفاده کنند خود او پیغمبر هست و به بالا وصل هست بر او ملک وحی نازل هست اما به دهان لقمان نگاه می کند لقمان چه می گوید بگیرد بشنود سود ببرد استفاده کند آدمی به اینجا می رسد انبیا پای بحث او می نشینند آ شیخ بهایی رحمه الله می خواست به این ینابیع دست پیدا کند حالا ما می گوییم اما بسیار مشکل است ما که اهل آن نیستیم انسانی که شنا بلد نیست در استخر بندازند مرتب دست و پا می زنند که پایین نرود این شنا نمی کند فقط دست و پا می زند که زیر آب نرود آشیخ بهایی با مقام بالا 40 شبانه روز خود را ساخت همه کارها را برای غیر خدا کرد و همه این را انجام داد چله تمام شد دید چشمه باز نشد خدایا همه کارهای من که درست بود همه لله بود چرا باز نشد به فکر فرو رفت دید بله جای دیگر خراب بود چهل شبانه روز کار برای خدا انجام داد به ینابیع الحکمه برسد باز خالص برای خدا نبود رفته که آن چشمه باز شود گفت چله دوم می گیرم بیاید چشمه و نیاد من برای خدا کار می کنم حالا خدا امتحان هم می کند توی خیابان می رفت مغازه دیزی فروشی بود انسان گرسنه هم هوس می کند دید خیلی این بوی دیزی او را وسوسه کرده گفت اگر حالا بروم و بخورم برای هوای نفس رفته میل به دیز ی آمد جلو، دید کسی ایستاده و جای دیگری را نگاه می کند برای اینکه حواسش را پرت کند آن شخص دید دست زد در کلاهش گفت آشیخ بهایی بوی دیزی حواست را پرت کرده که به کلاه من سرگرمی، با خود گفت این که بود که از دل من خبر داشت پس چیزی هست گفت مهمان می خواهی گفت بیا خانه من به عنوان مهمان آمد خانه اش برای شب .و خدا دلش را روشن کرد پرده را گوشه زد ببیند او چه می کند دید او در دل شب سجاد ه پهن کرده مشغول مناجات و نماز است شاید نیم ساعت پرده را به کنار زده بود اذان صبح شد صبحانه را میل کردند به زبان بی زبانی گفتند تشریف ببرید ما مهمانی که مخفیانه نگاه کند نمی خواهیم سر او به طرف دگری بود اما از اطراف مطلع بود دل باید دل باشد تا صاحب دلان به این دل نگاه کنند بعد در را برای او باز کنند والله می خواهند بدهند منتظر هستند مشتاق هستند که بدهند انسان اگر به خود تکان بدهد می بیند چقدر دنیا زیبا هست چقدر دنیا جذبه دارد چقدر دنیا خوب هست این دنیا که آشغال دارد بله آنها که اینطور می بینند این چنین هم هست دنیا نردبان اوج هست سکوی پرش هست همه دنیا به عمل هست از دنیا که برویم دیگر عملی نداریم بعد دنیا خیلی زیبا هست خیلی جذبه دارد آن به آن رشد دارد
صیرفی :خیلی ممنوم و متشکرم از لطف و آقایی حضرتعالی تکرار می کنم برای بینندگانی که به جمع ما پیوسته اند ما در یاد خدا محضر حاج آقای توکل از سال 97مهمان هستیم و تهذیب نفس و طهارت باطن محور و شیرازه کتاب درس اخلاقی هست که خدمت شما یاد میگیریم و چند ماه اخیر راجع به قلب سلیم از حضور محترم ایشان یاد می گیریم خدا را شاکریم امروزهم این توفیق داشتیم این جمله پایانی را آویزه گوش و هدیه راهمان قرار بدهیم نمی دانم توفیق هست باز هم باشیم و بشنویم یانه آنکه فرمودند آغوش خدا باز هست خدا منتظر یک حرکت از ما هست یک قابلیت از ما هست یک ترک گناه از ماهست که ما را در آغوش بپذیرد .
الهی به وجاهت امام هادی (ع)چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار