حدیث روز
امام علی(ع):: انسان بلندمرتبه چون به فهم و دانایی رسد، متواضع می شود.

یاد خدا 30 بهمن 1400

تهذیب نفس با حضور آیت الله رحیم توکل (متن برنامه یاد خدا 30 بهمن 1400)

صیرفی:بسم الله الرحمن الرحیم الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن قلوب

درخانه ای که نور ولا موج می زند آرامش و امید و مهر و صفا موج می زند *در زندگی به سبک ائمه یقین بدان دارد همیشه یاد خدا موج می زند

سلام خدا بر پیامبر رحمت و خاندان مطهر و پاک ایشان

" اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم "سلام خدا بر امام مهدی (عج)وسلام خدا به شما اهالی ارجمندم یاد خدا وقتتان بخیر خیلی خوش آمدید خدا را شکر می کنم توفیق دارم با یاد خدا همنشین شما باشم الحمدالله که این لحظات عمر شما و ما به یاد و ذکر خدا سپری می شود با افتخار کلاس درس اخلاق روزهای شنبه برنامه یاد خدا مزین هست به نور وجود یکی از ساداتی که از فرزندان حضرت زهرا (س)عضو محترم مجلس خبرگان رهبری حضرت آیت الله سید رحیم توکل سلام علیکم و رحمه الله

آیت الله توکل :علیک سلام و رحمه الله و برکاته

صیرفی :خیلی خوش آمدید و به ما افتخار دادید ما محضر حاج آقای توکل عزیز 4،5سال هست که میهمان هستیم طهارت باطن و تهذیب نفس و الان ذیل این موضوع کلی به قلب سلیم رسیده حالا داریم در این مورد با شما گفتگو می کنیم و نکات ارزشمندی از استاد یاد می گیریم خلاصه ای از گذشته را مرور می کنیم و با آمادگی بیشتری کلاس درس امروز را آغاز می کنیم

خلاصه جلسه گذشته :

این خوف با درک معرفت یک گوهر نورانی هست این گوهر نورانی ظرف متناسب با خود می طلبد باید این ظرف دل ما نورانی باشد اگر ظرف دل نورانی شد این معرفت را اعطا می کنند با این قید دل چقدر نورانیت دارد به همان مقدار در را برایش باز می کنند این طور نیست که هر دلی نورانی شد معرفت بدهند هر مقدار معرفت به هر مقدار بارش کنند ،نه،اگر دل 10درجه نورانی است معرفت را 10درجه می دهند 20درجه نورانی معرفت را 20 درجه اعطا می کنند .

لذا اول" یزکیهم "دل را از موانع پاک کنند بعد "یعلمهم الکتاب "بستر سازی کنند گاهی بستر بتواند جذب انوار الهی کند چون انوار الهی و برکات منقطع نیست آن به آن و مکرر نازل هست دل های ما به مقدار لیاقت ها و ظرفیت ها می تواند از این برکات جذب کند و لذا با "یعلمهم الکتاب "بستر سازی می کنند این دو درست شد نگاه می کنند "یزکیهم" تا چه مقدار بستر سازی ها تا چه مقدار "الحمکه "نور معرفت را هم به همان مقدار به این دل ها اعطا می کنند .

صیرفی :30000720مسیر ارتباط پیامکی ما و شما هست مثل همیشه منت بگذارید البته که بخصوص روزهای حضور آیت الله توکل روزهای پر از پیام شما هست روزهای پر از تماس شما هست چه کسانی که پیامک دادند سلام شما را محضر حاج آقا رساندیم و بزرگواری های شما را همه را ابلاغ کردیم و همین طور شماره تلفن 162 روابط عمومی سازمان صداوسیما تماس گرفته بودند هم سپاس گذارهستیم تعظیم می کنیم به همه شما در صفحه مجازی که این روزها هم اقبال شما به صفحه یاد خدا بیشتر شده به آدرس:

@ yadekhoda_qrtv

برقرار کنید و آنجا ویدئو کلیپ ها و خلاصه ها جذابی را آقای حسین زاده تهیه کننده برنامه و همکاران ایشان انتخاب و بارگذاری می کنند و خالی از لطف نیست شما هم می توانید به عنوان یک هدیه به دوستانتان به اشتراک بگذارید ودر ثواب آن شریک باشید در فضای مجازی که که گاهی حرف های افسرده کننده و حرفهای غیر اخلاقی رد و بدل می شود چقدر می شود با این حرف ها فضا را پاک کرد و مطهر کرد همین قسمت های یک یدو دقیقه ای که از کارشناسان عزیز ما از کلمات قرآن کریم و پیامبر و خاندان پاک ایشان قرار داده می شود شما هم سهیم باشید شما هم برای عزیزانتان باز نشر دهید محضر استاد هستیم از خوف سازنده برای ما فرمودند .

آیت الله توکل :بحث درباره" خوف خشیه" که منشا آن کسب معرفت بود چطور معرفت را کسب کنیم عرض کردم راه این هست که موانع از این دل کنار برود باطل بستر سازی شود تا برکات بتواند جذب شود بعد کلام به اینجا رسید اگر انسانی 40روز خود را خالص کند چشمه های حکمت از روح او به زبان وی جاری خواهد شد و این جا عرض کرده بودم معارف دادند حکمت ها را دادند درش را بستند اما کلید بیان کردند باید برویم کلید را پیدا کنیم در بسته را باز کنیم تا" جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه "انجام شود باز هم به عزیزانم عرض کنم لطفا به این روایت دقت کنید در روایت دارد "من زهد فی الدنیا "که در دنیا زهد اختیار کند حالا معنا چه هست درقرآن در سوره حدید "لکیلا تاسوا علی مافاتکم ولا تفرحو بما آتاکم "آنچه از دست دادید خیلی برایش غصه نخورید آنچه بدست می آورید خیلی هم شادی نکنید آنکخه رفته فردا می یاید آچه آمده هم فردا می رود خیلی دل نبندید اگر انسان زهد در دنیا اختیار کند ذیل آیه چندین برکت را بیان کردند من یک نکته را عرض می کنم "سبت ان حکمه فی قلبه "آن حکمت را در جانش تثبیت می کند و انتقربها لسانه و بعد زبانش را به حکمت باز می کند و بسرهو عیوب دنیا داعها و دواها عیوب دنیا را اورا آگاه می کند کجا زمین خوردن هست درمان آن چیست یاد بدهیم و اخرجهو من دنیا سالما الی دار سلام "از دنیا می خواهید بیرون می روید با دین سالم هست با دین پاک هست تا بهشت ملحق شود آنکه می خواهم بگویم این هست "اثبت الله الحکمه تثبیت کجا می آید باید چیزی باشد تا آن را تثبیت کنند باید بستری باشد تا آن را نافذ کنند خدا اعطا می کند خدا وارد می کند اثبت الله "پس چیزی درون جان ما بود وجود داشت مستقر نبود دنبال زهد بروید تا این لرزان را در جان مستقر کنید وقتی مستقر شد حالا از چشمه جوشان دل به زبان انسان هم جاری خواهد شد بنا هست حکمت را بدهند اصلا آمده اند که حکمت را بدهند بعضی می گویند ما مثلا مشهد می رویم کربلا برویم نمی دانیم که به ما جواب می دهند یا نمی دهند ،این حرف ها را نزدید ،وقتی صاحب خانه دعوتتان می کند کدام فرد می آید مهمان درخانه را باز کند به شام دعوت کند اما شام ندهد و مهمان گرسنه برگردد چه کسی این کار را می کند ؟امام حسین و امام رضا عزیزان حجت الهی هستند وقتی دعوت کردند خواستند بدهند که دعوت کردند اگر در همان شهر می دانند می گفتیم طبیعی و اتفاقی بود خیلی متوجه نمی شدیم اما می گویند بیا کنار ما همین راه سفر و این زحمات خود یک کفاره گناهان هست انسان به زحمت می افتد گناه مقداری پاک می شود هم گناهان را پاک می کنند و موانع ازباطن کنار می رود هم دعوت کرده اند شما را به این سفره آقایی خودشان بعد می آیند شما را به خرج و زحمت می اندازند این راه را طی کنید تا به اینجا برسید بگویند دست خالی برگرد ؟ما که کسی نیستیم چنین نمی کنیم آنها این کار را انجام دهند ؟پس چون خواستند عطا کنند شما را دعوت کردند سر سفره شما را آوردند و لذا تمام مقدمات فراهم هست عنایت ها به این بند شده که من حرکت کنم بروم دنبال آن تا بدست بیاورم لذا روایت شده "الرزق رزقان "روزی دو جور هست رزق یطلبک"یک روزی که او به دنبال تو می آید تا به شما برسد "و رزق تطلبه "تو باید دنبال آن بروی تا بدهند معارف و اسرار الهی اسرار مگو که نامحرم ها نمی گویند به محرم ها فقط می گویند باید بروی به دنبال آن زحمت به خودت بدهی شب بیداری بکشی با خداوند مناجات کنی اظهار استغاثه کنی دستت را بالا بیاوری این ها مقدماتی است که اگر انجام شد حالا آرام آرام درها را بر انسان باز می کنند و اگر یک در باز شد تمام خستگی های طول عمر انسان از جان کنار می رود باید به این مسئله دقت کنید این حرف را که می گویم خانمها بهتر متوجه می شوند مادر بچه را شیر می دهد زمان به حرف آمدن بچه شده است مادر به خود زحمت می دهد و کلمات را با او تکرار می کند بابا ،آب و مکرر می گوید تا بچه بشنود و با مادر همراه شود و بعد کلمات و پراکند ه می گوید و غلط می گوید آواهایی را می گوید که به این کلمات هماهنگی ندارد مادر مدام با او تمرین می کند تا بچه یاد بدهد اولین بار که بچه بگوید مادر ،بابا بگوید این صدای بچه که اولین بار درست بیان کرد تمام خستگی این چند ماه از جان مادر کنار می رود همان یک کلمه رافع تمام سختی ها هست اگر یک در باز شد آن چه پس پرده بود نشان داده شد خستگی طول عمر انسان کنار می رود ما نمی دانیم پس پرده چه خبر هست ،نمی دانیم آنها هم که بلد بودند بنا به گفتن نداشتند هرکه را اسرار آموختند مهر کردند و دهانش دوختند بنا به گفتن ها نیست ولی اجمالی به ما می گویند اما وقتی خود انسان به آن برسد چیزی جدا عجیب هست ما بیگانه هستیم آنهایی را که رسیدند چیزها نقل می کنند حرف ها نقل می کنند تمام جان انسان به وجد می آید بند بند جان انسان به حرکت می آید آن ندا را انسان یک بار بشنود آن برکات را یک بار کمی نشان بدهند یکی عزیزان در صفامروه مکه خدمت امام رسید آقا را آنجا پیدا کرد خدمت امام که آمد به پای او افتاد امام با محبت او را بلند کردند دستی به سرش کشیدند این لذت این لحظه را می خواهد با چه عوض کند امام با محبت او را بلند کردند دستی به کرامت بر سر او کشیدند این لحظه چه هست ولله ما نمی فهمیم بحث آن حلوای تن تنانیهست که تا نخوری ندانی چه هست

صیرفی :خیلی ممنون محضر قرآن مشرف می شویم و بر می گردیم کلاس درس را ادامه می گیریم و از خدا می خواهیم چشیدن طعم حلوای بی نظیر این عالم را .محضر سوره مبارکه مزمل رسیدیم

آیت الله توکل :عرضم این بود که برای اینکه انسان به مقاماتی دست پیدا کند این مقامات معونه می خواهد معونه هم زحمت دارد اگر برای ما پرده کنار برود چیزی کمی از آن طرف پرده به ما نشان دهند انسان ظاهر هست تمام عالم را بدهد یکبار دیگر آن طرف را نشان دهند شما ما از این وادی دور هستیم فقط داریم می گوییم آنها که دیده اند حتی از بحث این نکات اشکشان جاری می شود گفته بودم که چوآیی غم دل با تو بگویم چه بگویم غم از دل برود چون تو بیایی *گفتم که چون بیند تورا شرح غم دل سر کنم آن دم که بینم روی تو آن طاقت گفتار کو دیگر همه غم ها از دل بیرون می رود* فقط انسان می خواهد تمام بدن چشم بشود نگاه کند به این جمال نورانی ،آنها آمدند که جمال نشان دهند ما خود را محجوب کردیم کلید را به دست ما دادند کلید را داریم با این در کاری نداریم به هر دری می زنیم با این یک در کاری نداریم در حالی که تمام مشکلات با این در حل می شود مگر نفرمودند اگر برای فرج من دعا کنید فرج من ،فرج همه شما هست حجت خدا می گوید هنوز به اینجا نرسیدیم که آقا تشریف بیاورند کل مشکلات عالم حل می شود هنوز به این درک نرسیدیم لذا مشکل داریم برای فرج آقا دعا نمی کنیم گره به کار آمده با این در برخوردی نداریم حالا سر فرصت این را برای عزیزان باز می کنم به عزیزانم می خواهم نکته ای عرض کنم لطفا به این نکته توجه کنند این نکته سر دراز دارد من فقط می خواهم سر را باز کنم در مورد خوف خشیه"نگاهی به سوره بینه کنید" ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات اولئک هم خیر البریه" آنها که ایمان آوردند عمل صالح انجام دادند اینان بهترین بندگان خدا هستند" جزاوهم عند ربهم "این خیلی مهم هست اگر ما "عند ربهم" از کلام برداریم جزاوهم جنات عدن تجری من تحتها الانهار" معنای کلام ناقص نیست جزایشان جنت عدن هست با آن برکات عجیب چرا "عند ربهم "را آوردند این موضوع "عند ربهم" به چه معناست ؟می خواهم این را برای عزیزان باز کنم درآخر دارد" ذلک لمن خشی ربه" این مقامات برای افرادی هست که به "خوف خشیه "دست پیدا کردند درباره "عند ربهم "دریک قالب کلی مقامات سه جور هست یک بار مقامات مقامات عام هست یک بار خاص هست و یکبار مقامات اخص هست اگر این مقامات عام شد عمل عام می خواهد اگر مقامات خاص شد عمل خاص می خواهد اگر مقامات اخص شد عمل اخص شد آدم با عمل عام نمی تواند مقام خاص پیدا کند انسان با عمل خاص نمی تواند مقام اخص پیدا کند به بیان ساده با دیپلم به کلاس لیسانس نمی روی و با لیسانس کلاس فوق لیسانس نمی برند هر کلاسی و مقطعی هستی در همان کلاس و مقطع درس می خوانی به مدرک علمی نگاه می کنند همان کلاس می برند اگر عمل عمل عام هست مقام آن هم عام هست اگر عمل خاص هست بخاطر عمل خاص مقام ودرجه برایت باز می کنند بعنوان مثال اعتقاد ما براین هست که مرگ انتقالی بیش نیست وقتی از امام سوال می کنند می فرماید" ان ما تنقلون من دار الی دار" از خانه به خانه ای منتقل می شوی خانه اول نامش دنیا بود خانه بعدی برزخ نام دارد 70 سالی در این خانه بودی حالا شما را به آن خانه می برند منتهی با یک قید در این عالم دنیا که خانه اول ما هست چون ما دنیا محیط عمل ما محیط مادی هست به ما هم بدنی مادی داده اند وقتی به عالم برزخ می‌رویم آنجا عالم لطیف هست با این بدن مادی ما نمی توانیم به آن عالم برویم این برا ی این محیط بوده آن طرف عالم که بنا هست برویم برای ما بدن و قالب‌ را تغییر می دهند یک قالب دوم به ما می‌دهند چون قالب دوم مثل همین قالب هست بعنوان مثال می گویم اینور دنیا زنده بودی آن طرف هم زنده هستی فقط جای ما عوض شد از خانه اول رفتیم به خانه دوم چون خانه عوض کردیم ابزار هم عوض شد این طرف عالم با این بدن و آن طرف با قالب دیگر ،پس همه زنده هستند همه احیا هستند خود احیا بودن فرق می کند یکبار انسان در این عالم گناهانی انجام می دهد معصیت می کند آن" خوف رهبه "را مراعات نمی کند سر را به شهوات بند کرده نه چشمانش سالم هست نه زبان او سالم هست نه دل پاکی دارد نه لقمه پاک دارد نه حواس پاک دارد دنبال گناه می رود با باری از گناه ا ز این طرف عالم به آن طرف می‌رود اینجا احیا بود آنجا هم احیا بود منتها" احیاء معذبون زنده هستند اما در عذاب الهی هستند چون با بار گناه این طرف عالم بود این گناه باید پاک شود خودت که پاک نکردی به توبه و به کارهای دیگر حالا ما برای تو پاک می کنیم با عقاب این گناهکاران "احیا المعذبون "اهل ایمان چطور "اهل ایمان به دنبال تقوا بودند به خدا احترام کردند هتک حرم خدا نکردند فرمودند انجام بدهید "اطاعت ،انجام ندهید ،گفتند چشم به خدا احترام کردند اینان عزیز خدا هستند اینان عزیز هستند منتها چون عمل عام انجام دادند واجبات را انجام دادند محرمات را ترک کردند این ها احیا ئن "اما "احیائم یرزقون "به آن مزد کارشان روزی خورندگان هستند اینها در آنجا سفره کرامت خدا برایشان باز هست و روزی می خورند شهدا چه ؟شهدا یک کار خاص کردند آن چه بود؟اهل ایمان نماز خواندد این ها هم نماز خوان بودند روززه گرفتند شهدا هم گرفتند به واجبات عمل کردند آنها هم عمل کردند از محرمات پرهیز کردند اینان هم پرهیز کردند تا این قسمت مساوی بود یک کار خاص کردند چه بود؟به خدای عالم جان را هدیه دادند فقط نماز نبود روزه نبود یک کار خاص کردند این شهادت یک کار خاص هست کار خاص هم یک مقام خاص به دنبال دارد تمام اهل ایمان "احیا یرزقون "احیا عند ربهم "چون عمل شد عمل خاص مزد خاص می خواهد لذا تمام اهل ایمان یرزقون و اینان "عند ربهم یرزقون" انسان اگر بخواهد به مقام خاص دست پیدا کند نمی تواند با مقام خاص به مقام اخص برسد عمل خاص همان "عند ربهم یرزقون "هست عند ربهم" هست عمل اخص چی هست،بعنوان مثال در نفس مطمئنه آخر سوره فجر "فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی "این جنتی با کل بهشت فرق می کند چرا ،چون او نفس مطمئنه پیدا کرده قبلا من توضیح دادم کار خیلی مشکل هست انسان به نفس مطمئن بخواهد دست پیدا کند برسد به نفسی که به‌غیر ازخدا چیزی نبیند چیزی نشنود

صیرفی :وقتی انسان خیلی رعایت کند حرامها و خط قرمز ها را و به سمت آن نرود آنکه برود که" احیاء معذبون "بیچاره می شود اما حالا طرف حساب ما جامعه ایمانی هستند افرادی که دغدغه دارند کلی رعایت کند کار خوب انجام بدهد و کار بد نکند این صرفا می شود" یرزقون" اما اگر می خواهد" عند ربهم یرزقون" باشد باید خود را به چشم خدا بیاورد باید کار ویژه ای کند

آیت الله توکل:این به کار مردم می رسد و گره ها را باز میکند دنبال حل مشکل مردم هست کار خاص شد مقام خاص به او می دهند

صیرفی :خیلی از لطف شما ممنونم از وجود نازنین حضرت آقا خیلی چیزها یاد گرفتیم از جمله آنها اینکه این اهل دل شب بودن لزوما این نیست که برخی اهل نماز شب هستند اما خدای نکرده نزول هم می گیرند و صرفا برای آنها تبدیل به عادت شده و طوطی وار این نمازها و نافله ها را پشت سر هم می خوانند اما نه اهل دل شبی که یک لحظه انسان دلش متوجه بشود دلش بشکند و اشک جاری شود و با خدا رفاقت کند بذل جان کند این حرفها که به دهان بنده که خیلی بزرگ هست آقا خیلی از بزرگواریتان ممنون و سپاسگزارم

خدا را به وجاهت امیرمومنان علی(ع)مولود ماه رجب قسم می دهیم و دعا می کنیم الهی چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار

دسته بندی :