حدیث روز
امام صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله هر روز سيصد و شصت بار خــدا را حـمد مى كرد.

یاد خدا 3 فروردین 1401

تاریخ انسان در قرآن با حضور دکتر محسن میرباقری (متن برنامه یاد خدا 3 فروردین 1401)

بسم الله الرحمن الرحیم

صیرفی :الذین امنوا وتطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن القلوب

یامقلب القلوب والابصار

یامدبر الیل والنهار

یا محول الحول والاحوال

حوّل حالنا الی احسن الحال

سلام خدا بر پیامبررحمت وخاندان مطهر وپاکشان اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

سلام خدابرامام مهدی عج وسلام خدا برشما اهالی ارجمند یاد خدا وقتتان به خیر عیدتان مبارک بهارتان مبارک الحمدالله که امسال هم درنخستین روزهای بهار بایاد خدا وذکر خدا مشغولیم 0

برخیز برات عاشقی داده خدا

احسان قدیم را فرستاده خدا

درکوچه روزگار غم هست ولی

آرام کند دل مرا یاد خدا

سرور ارجمند استاد محترم تفسیرقرآن کریم جناب دکتر سید محسن میر باقری قدم بر چشم ما گذاشتند0

آقای دکتر سلام علیکم سال نوبرشما مبارک خیلی خوش آمدید0

استاد میرباقری : خیلی متشکرم،

سلام ودرود خدا بر شما وبه همه عزیزان0

بسم الله الرحمن الرحیم

*هوالله الذی لااله الا هو عالم الغیب والشهاده هوالرحمن الرحیم

باصلوات وسلام برمحمد وآل محمد وحضرت بقیه الله المهدی ارواحنا له الفداء

سلام ودرود خدا بریکایک شما عزیزان ،عنایات ویژه پروردگار متعال را دراین لحظاتی که درخدمت شما هستیم وهمگی در محضر قرآن کریم عاجزانه ازدرگاه باعظمت او درخواست می کنیم 0

درآغاز سخن تبریک عرض می کنیم حضور دردو بهار را ، بهار طبیعتی که آغاز آن است وبهارمعنویت که ماه رجب وشعبان ورمضان هست والان درنیمه بهارمعنویت قرارداریم هردوبهار باهم تقریبا یکی شده است هردوبهارمبارک باد ان شاءالله خداوند برکات خود ونعمتش را برملت ومردم ما جاری کند ومشکلات رابه کلی مرتفع کند0

صیرفی :الهی آمین0 حضور مغتنم ومبارک حضرتعالی ازاینکه بازهم درسال جدید مادر کنار شما توفیق شاگردی داریم آقای دکتر0

تاریخ انسان درقرآن کریم 0الحمدلله که درسال نو دربهار قرار است که درسفره قرآن درپیش روی ما گشوده شده وسرسفره پر رزق قرآن کریم ارتزاق کنیم 0 ان شاءالله سالی که باقرآن شروع می شودسال پر برکتی است سالی است که همه اش سراسر شفاو رحمت وهدایت است 0تاریخ انسان در قرآن وخلاصه ای از آخرین جلسه مان درسال 1400 راخواهیم دید سال 1401 راباقرآن شروع کنیم 0

استاد میرباقری : یک شب مهتابی بود قوم بنی اسرائیل می آیند ومی روند پهلوی یکی از بزرگانشان که ما باید تا چه زمان عذاب بکشیم منجی ما کی خواهد رسید؟*قال والله انّکم لاتضارون فیه حتی یجی الله بغلام من ولد لاوی من یعقوب *این بساط خواهد بود تا منجی شما که یک جوانی است از فرزندان لاوی از نسل حضرت یعقوب هست بیاید اسم او موسی بن عمران است جوانی است کشیده قد با موهای مجعد 0درسوره نجم می فرماید :سخن پیغمبر مبتنی بر وحی است *ماینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی ،در آیات دیگری در سوره نساء آیه 59 عصمت مدیریتی برای پیغمبر اکرم ص مطرح می کند *ان اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم ،وبه طور کلی آیات فراوانی که اطاعت پیغمبر را مطلقا واجب می دانند نشانه این است که خداوند درمدیریت ایشان را معصوم می دانند وگرنه مطلق نمی گفتند اطاعت کنید مثلا به ما می گویند ازپدر اطاعت کنید مگر آن موقع که فرمان به گناه می دهند 0

صیرفی :امسال هم مثل این ۹ سالی که درخدمت شما هستیم خواهش می کنیم در فضای مجازی با ما همراه باشید در سالهای اخیر که درفضای مجازی صفحه یاد خدا راه افتاده است خصوصا این چند ماه اخیر حضور شما همراهی ودنبال شما بسیار به چشم آمد ودلگرمی ایجاد کرد همکاران زیادی درتولید برنامه یاد خدا تلاش می کنند همه را دلگرم می کند حضور شما واین که به اشتراک می گذارید مطالبی که عزیزانمان تهیه می کنند آقای حسین زاده عزیز وهمکاران محترمشان گزیده های ناب از کلمات نورانی کارشناسان که درفضای مجازی بار گذاری می کنند اینها به نظر نقش مطهر را دارند وپاک می کنند فضای مجازی را وفضای مجازی راتبدیل به فرصت می کنند 0این ازجاهای است که مغتنم بشماریم ماهم درثوابش شریک باشیم

@yadekhoda_qtv

وهمینطور سرشماره 30000720 مسیر ارتباط پیامکی ما باشما است محضر آقای دکتر هستیم با افتخار

استاد میر باقری:تاریخ در قران بعنوان یک درس مطرح شده است *لقدکان فی قصصهم عبره لاولی الاباب *ماکان حدیث یفتری*داستان انبیاء ساختگی وسمبولیک نیست نمادین نیست واقعیت است نباء حق است قرآن دارد بیان می کند که شما بشریت کجا بودید به کجا رسیدید الان کجا هستید وبه کجا منتهی می شوید یک بصیرتی به انسان می دهد که درتاریخ خیلی ها می آیند ومی روند فرعون ها زیاد آمدند ورفتند وچه ظلمها کردند واهل حق مرارتها دیدند اما سرانجام حق پیروز است یعنی اراده الهی این است ما یک نگاه جمعی این چنینی به تاریخ باید داشته باشیم اما به مقاطع که می رسد قرآن بحث راباز می کند به زندگی موسی بن عمران که رسید بحث هارا باز می کند چون جزء جزء اینها برای مادرس است اولا توکل به ما می دهد که خداوند کاری را که بخواهد بکند واراده داشته باشد آن کار را انجام می دهد ولو دشمنی مثل فرعون دربرابر حضرت موسی باشد در دربار او خود دشمنش را پرورش می دهد حضرت موسی حدود سی سال در دربار فرعون بودند به سن18 سالگی که رسیدند خداوند حکمی را بهشان دادند 12 سال ( از قرائن داستان فهمیده می شود) کمک می کردند به بنی اسرائیل حکم خدارا ،در این ارتباط هنوز به رسالت نرسیدند چون بعد از داستان خدمت به حضرت شعیب به رسالت می رسند اما تا سی سال در این حالت بودند در دربار فرعون این 12 سال آخر حکمی داشتند که از قرائن بدست می آید که این بوده است که بنی اسرائیل رسیدگی کنند وکردند در این کار را افرادی داشتند روابطی داشتند با فقرای بنی اسرائیل ،وچه بسا نقش هدایتی هم برای انها داشتند به سی سال که می رسند اراده الهی چیز دیگری می شود حالا حضرت موسی باید برود ودوره دیگری را هم بگذارند ، یک کلاس درس دیگری را هم طی کند اینجا پسرخوانده فرعون بود که بعدا خودش می گوید برای من ضد ارزش بود واین ارزش نبود وحالا در داستانهای بعدی می گوید0اما می رود درکنار پیغمبر خدا چوپانی می کند این داستان با مقدمه ای شروع می شود یکبار حضرت موسی نجات پیدا می کند داستان را عرض کردیم آیات 15 تا17سوره قصص 0وارد شهر می شوند درگیری یک بنی اسرائیل با یک قبطی (فرعونی) ،رامی بینند حمایت می کنند وفرعونی کشته می شود بعد می گوید خدایا من به خودم بد کردم *فغفرلی فغفرله *خداوند پوشش می دهد چون درخواست می کند حضرت موسی روز بعد دیگر مهلت به حضرت موسی نمی دهند که دعا کند وبگوید خدایا معلوم نشود 0*قال رب بما انعمت علیَّ * خدایا به خاطر این نعمتی که بر من دادی *فلن اکون ظهیراً للمجرمین * من پشتیبان مجرمین نخواهم بود (یک درس است برای ما )چه نعمتی خداوند به حضرت موسی داده است 0درحدیث است قدرت بدنی فوق العاده ای خدا بهشان داده بود 0

*قال رب بما انعمت علی * که همان حد یث امام رضا علیه السلام که خواندیم ادامه اش این است : یعنی من القوه حتی قتلت رجلا بوکزه * یعنی خدایا من نمی دانستم (مثل اینکه خود حضرت موسی توجه نداشته است )که با یک مشت او یک انسان جنایتکار کشته شد ، می گوید خدایا حالا که ا ین قدرت را به من دادی من هم سعی می کنم قول می دهم که پشتیبان مجرمین نباشم 0

خیلی مهم است نعمتهایی که خدا به ما می دهد در راه بندگان خدا بکار بگیریم ،به نفع کسانی که زور می گویند به نفع کسانی که می خواهند خیانت کنند به نفع اینها کار نکنیم به نفع راه خدا کار کنیم مثلا رزمندگان ما در جبهه قوت خودشان را در راه دفاع از اسلام بکار گرفتند خوب یک عده هم قوت بدنی خودشان را در راه گناه در راه حمایت از ظالمین ممکن است بکار بگیرند مثلا کسانی که دانسته به صدام کمک می کردند 0*قال رب بما انعمت علی فلن اکون ظهیرا للمجرمین بل اجاهدهم فی سبیلک بهذه القوه حتی ترضی *بااین توانی که به من دادی من کمک به بندگان تو می کنم با مجرمین مجاهده می کنم *حتی ترضی *تا راضی بشوی 0

دراحادیث مختلف دارد که در اکمال *فکان موسی قد اعطی بستطتا فی الجسم *قوی بودند از نظر جسمی به اصطلاح تنومند بودند 0*وشدتا فی البطش *دستشان خیلی قدرتمند بود (0در دست نورانی الهی امیرالمومنین (قدرتی بالاتر از حضرت موسی بود )جریانی در جنگها که می گویند اصلا حمایت از پیغمبر اکرم تقریبا همه اش برعهده ی امیرالمومنین علیه السلام بود0)*قال فذکره الناس* این داستان بین مردم پخش شد که یک نفری کشته شده است اما قاتل معلوم نیست دربار فرعون هم سوصدا بلند شد بگردید وقاتل را پیدا کنید

آیه 18*فاصبح فی المدینه خائف یترقب *صبح دوباره امدند به شهر بعضی هم گفته اند شب را درشهر ماندند ودرحالیکه ترسان بودند ومراقب اوضاع بودند کسی وماموری دنبالش نباشد چون خیلی ها برای حضرت موسی مامور می گذاشتند چون مخفیانه رفت وامد می کردند (حین غفله من اهلها) بعد این اتفاق هم کاملا مراقب هستند 0

داستان دیروز تکرا رمی شود به نظر می آید خدای تبارک وتعالی برنامه ای دارد (ادامه آیه 18) *فاذا الذی استنصره بالامس یستصرخه *آن کسی که دیروز از او دادخواهی می کرد دوباره امروز از حضرت دادخواهی می کند دیروز از او کمک خواست ای موسی امروز هم به دادم برس (ادامه آیه 18)قال له موسی انک لغوی مبین * حضرت موسی به او می گوید تو دریک گمراهی آشکاری هستی (نه گمراهی از مسیر حق عاقلانه عمل نمی کنی نباید امروز افتابی می شدی تادوباره درگیر شوی مادر معرض خطر هستیم )آیه 19 * فلما ان اراد ان یبطش با لذی هو عدو لهما قال یموسی اترید ان تقتلنی کما قتلت نفسا با لامس *حضرت موسی می رود جلو به قصد حمایت ازاو (این دو یک جا وباهم بودند )به قصد اینکه به او هجوم ببرد ومانع جفای اوبه این بنی اسرائیلی شود چون حضرت موسی به او گفته ( * انک لغوی مبین *) ازدستش ناراحت است فکر می کند حضرت موسی امروز آمده به او (بنی اسرائیلی )یک مشت بزند

می گوید:می خواهی مرا بکشی نه اینکه قصد داری یعنی اینکه می خواهد بگوید مثلا به بچه می گوییم حواست باشد جانت راازدست می دهی می خواهد برق تورا بگیرد این مراقب این مساله باش) 0

صیرفی : بسیار ممنونیم 0محضر قرآن کریم مشرف می شویم با افتخار وبرمی گردیم بخش پایانی فرمایشات آقای دکتر وکلاسمان را امروز حسن ختامش را خواهیم شنید 0بسم الله الرحمن الرحیم

محضر سوره مبارکه قصص وآیه 19این سوره مبارکه رسیدیم آقای دکتر

استاد میرباقری :تااین قسمت عرض شد که حضرت موسی روز دوم می رود جلو ودوباره درگیرد می شود حضرت موسی می رود جلو به کمک او این ازآنجایی که به او یک طعنی می زند ( *انک لغوی مبین *)او فکر می کند که حضرت موسی ایندفعه آمه که به اویک ضربه ای بزند 0 درتفسیر دارد که درحدیث :وقتی که حضرت موسی می رود سمت او در یک دری وری گفت وفرار کرد

آیه 19 : * فلما اراد ان یبطش بالذی هو عدو لهما * حضرت موسی جلو رفت که به او کمک کند هجوم ببرد اورا ازاین شرش را دفع کند ( ادامه آیه 19) * قال یموسی ارید ان تقتلنی *گفت می خواهی مرا بکشی یعنی امروز می خواهی ب من یک مشت بزنی حواست باشد مشتت را ادم می کشد *کما قتلت نفسا بالامس *دیروز باهمین مشت یک نفر را کشتی حالا آمده ای سراغ من ،از روی ترس این حرف را می زند وچند دری وری دیگر هم می گوید :* ان ترید الا ان تکون جبارا فی الارض *پس معلوم می شود شما یک آدم زورگویی می باشید به هرکس زورت برسد * وماترید ان تکون من المحسنین *تونمی خواهی مصلح باشی خود این عبارات این ادم قبطی نشان می دهد که اینها حضرت موسی را بعنوان مصلح می شناختند وحضرت موسی بین بنی اسرائیل اصلاح می کرده است ،بنی اسرائیل مشکلی برایشان پیش می آمده به دادشان می رسیده است 0

حالا این ازترس جانش همه اینها را زیر پایش می گذارد (معلوم است حضرت موسی را اینگونه می شناختند ، اینکه حکمی که خداوند داده بودند بروند به بنی اسرائیل رسیدگی کنند کاملا ازحرفهای این آدم معلوم می شود ، می گوید می خواهی مرا بکشی یادت باشد شما دیروز با یک مشت یک نفر را کشتی نیا سراغ من پس شمایک آدم زور گویی هستی پس نمی خواهی از مصلح باشی بیخود اسم خود را مصلح گذاشته ای (کاملا مشخص است که حضرت موسی یک چنین موقعیتی دربین بنی اسرائیل داشته است ) خب این فرار می کند واین مطلب لو می رود آن کسی هم که درگیر بوده است خیلی خوشحال است که رمزی را کشف کرده است چون نمی دانستند آن دیروزی به دست چه کسی کشته شده است 0می رود وگزارش می دهد ، با این گزارش شرایط حضرت موسی خیلی بد می شود یک جلسه فوری تشکیل می شود درسنای مصر ودر دربار فرعون جمع می شوند همه ی بزرگان فرعون هم هست آنجا ،حضرت موسی خیلی هم بدخواه داشته ، خود فرعون فقط خداوند دردلش یک محبتی انداخته بود از بچگی در بزرگی یا ازبین رفته بود یا کم شده بود وبعد هم هرچه به او می گفتند گوش نمی کرد ودیگر نمی توانست مقاومت کند در حقیقت خوب خودش هم یک چیزهایی متوجه شده بود ند مجموع شرایط حضرت موسی متزلزل بوده این جلسه که تشکیل می شود شور می کنند تصمیم قتل حضرت موسی را می گیرند وحضرت موسی فرار می کند 0

آیه 20 * وجاء رجل من اقصا المدینه یسعی *یک مردی از دور دستهای شهر می آید به سراغ حضرت موسی * یسعی * ( سعی به معنای تند راه رفتن )دوان دوان می آید به سراغ حضرت موسی * قال یا موسی ان الملا یاتمرون بک لیقتلوک *معلوم می شود در دربار فرعون یک کسی بوده یا ازنزدیکا که باخبر شده اند از این شوراء وتصمیم قتل برعلیه حضرت موسی را بعد می گویند در آن مجلس حتی فرعون می گوید آسیه را چه کنم ؟او دیوانه وار عاشق موسی است سلام الله علیه می گویند قبل ازاین که او باخبر شود باید کار را تمام کنیم او در مقابل عمل انجام شده قرار بگیرد( اینطور در داستانها گفته اند )

خوب این شخص می آید خبر می دهد * وجاء رجل من اقصی المدینه یسعی قال یموسی ان الملاء یاتمرون بک لیقتلوک * ( ملاء :به سران قوم گفته می شود که در خدمت یک فرمانروا هستند قرآن برا ی فرعون ملاء ذکر می کند برا ی حضرت سلیمان ملاء ذکر می کند برا ی بلقیس ملاء ذکر می کند روءسای قوم که درتحت پادشاهی هستند مثل وزراء ،فرماندهان سران قوم خلاصه )

می گوید *یا موسی یاتمرون بک * اینها تصمیم گرفته اند * لیقتلوک * هم رائ شده اند که تو را بکشند * فاخرج * زود بروید بیرون ازشهر خارج شوید

*انی لک من الناصحین * من برای شما ازناصحین وخیرخواه شما هستم گزارش می دهد به حضرت موسی 0بعضی ها احتمال می دهند او همان مومن آل فرعون بوده است یعنی جناب حذقیل ، می اید خبر را می دهد ( خدارحمت کند حاج آقای سلحشور را که بسیار خدمت کردند وفیلمنامه حضرت موسی را تمام کردند که گاهی ما درجلساتشان بودیم وبعد دیگر موفق نشدند وماند همینطور )آیه 21 * فخرج منها خائفا یترقب * از شهر رفتند بیرون ترسان ومراقب حواسشان به این طرف وآن طرف بود 0درآنجا ( آیه 18)دارد * فاصبح فی المدینه خائفا یترقب * وقتی خبررا به حضرت دادند از شهر زدند بیرون * خائفا یترقب **فخرج منها خائفا یترقب قال رب نجنی من القوم الظالمین *گفت خدایا مرا از قوم ظالم نجات بده ،چون در معرض خطر بودند هرلحظه ممکن بود ماموران دربار بیایند وایشان را به قتل برسانند یا دستگیرش بکنند حالا از شهر بیرون رفتند وهیچ چیز هم ندارند جز لباس تنشان دست خالی چون تدارکی ندیده اند فرار کردند از شهر درحقیقت

* رب نجنی من القوم ظالمین * یعنی خلّصنی منهم والحفظنی من لغوبهم یعنی من را از دست اینها خلاص کن دست اینها به من نرسد ،آیه 22 * ولما توجه تلقاء مدین * حضرت موسی رفتند تا به مدین رسیدند یکدفعه آثار شهرودرودیوار را دیدار کردند، درداستانها نوشته اند که حضرت موسی سه روز در راه بوده اند بدون غذا فقط از علف بیابان ارتزاق می کردند به شدت گرسنه بودند که به شهر رسیدند 0

ان شاءالله داستان ورود به شهر که بسیار قابل توجه است وسرفصل جدیدی در زندگی یک ولی الهی است ان شاء الله دربرنامه بعد.

صیرفی : ان شاء الله 0 خیلی متشکر وممنونیم از لطف وبزرگواری حضرتعالی

ازهمراهی شما هم کمال تشکر را داریم

خداوند را در نخستین روزهای نوروز قسم می دهیم به وجاهت حجه ابن الحسن العسگری عجل الله تعالی فرجه الشریف

الهی چنان کن سرانجام کار

توخوشنود باشی وما رستگار

دسته بندی :