یاد خدا 27 فروردین 1401
تهذیب نفس با حضور آیت الله رحیم توکل (متن و صوت برنامه یاد خدا 27 فروردین 1401)
بسم الله الرحمن الرحیم
صیرفی :بسم الله الرحمن الرحيم الذین آمنوا وتطمئن القلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن قلوب اللهم رب شهر رمضان الذی انزلت فیه القران وافترضت علی عبادک فیه الصیام صل علی محمد وآل محمد وارزقنی حج بیتک الحرام فی عامی هذا وفی کل عام و اغفرلی تلک الذنوب العظام فانه لایغفرها وغیرک یا رحمن و یا علام سلام خدا برپیامبر رحمت و خاندان پاک و مطهرشان اللهم صل علی محمد و آل محمد عجل فرجهم سلام خدا بر امام حسن مجتبی کریم اهل بیت سلام خدا بر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و سلام خدا بر شما مهمانان ماه مبارک رمضان اهالی ارجمند یاد خدا وقتتان بخیر طاعاتتان قبول خیلی خوش آمديد تبریک عرض میکنم ایام میلاد کریم اهل بیت در نیمه رمضان هستیم و این روز ها و شب ها که متعلق به آقا جانمان امام مجتبی علیه السلام هست چه قدر خوب است که افراد دست به کار های خیر می زنند به بهانه سفره کریمه اهل بیت خیلی ها اهل کرامت می شوند سلام عرض می کنم خدمت سرور ارجمندم عضو محترم مجلس خبرگان رهبری استاد اخلاق عزیز ارجمندمان حضرت آیتالله الله توکل آقا سلام علیکم خیلی خوش آمدید قبول باشد طاعات و عباداتتان
آیت الله توکل : و علیکم الاسلام و رحمه الله و برکات ان شا الله موید باشید
صیرفی: بزرگوارید و اسعدالله ایامکم مبارک باشد ولادت امام مجتبی علیه السلام
آیت الله توکل: اسعدالله ان شاءالله
صیرفی : زنده باشید . دلم می خواهد ولو به قدر یک جمله از ارادت محضر امام مجتبی علیه السلام داشته باشیم آقا خیلی مردم اعتقاد دارند به سفره امام مجتبی علیه السلام نانوایی هایی را میروند صحبت میکنند بانی می شوند نان را مجانی می کنند در این دو سه روز ایامی هم هست که این ایام البیض دعای مجیر می خوانند به هر بهانه ای افراد خودشان را در نیمه رمضان میخواهند به خدا نشان بدهند و یک عمل صالحی را در این ماه مهمانی داشته باشند از حالت دست خالی در بیایم
آیت الله توکل : این امام مظلوم یک ویژگی هایی دارد که هر ویژگی بحث مفصل برای خودش میطلبد به ما فرمودند که مردم را به دین دعوت کنید "بغیر السنتکم" غیرزبانی که مردم ببیند عملکرد هاتان را با عملکرد دل ها را به دست بیاروید نه با زبان چون بین زبان و عمل خیلی فاصله هست گفتن ها آسان هست شنیدن ها آسان تراست که مرد میدان عمل است؟ خدا لعنت کند معاویه را وقتی را که در شام بود تبلیغات سنگینی پیاده کرده بود به مردم این باور را داد که علی" تارک الصلاه"انقدر تبلیغات سنگین بود که مردم هم باور کرده بودند لذا وقتی در بلاد اسلامی این ندا پخش شد علی را در محراب عبادت زدند مردم شام با تعجب میگفتند علی بی نماز محراب چه کار میکرد؟ یعنی تا این حد مردم به شک افتاده بودند و یقین کردند که علی نماز نمی خواند مردی از شام به مدینه آمده بود تازه وارد شهرشده بود و راه را بلد نبود یک آقایی دارد میرود از او آدرس خواست این آقا خیلی با محبت خیلی با متانت با احترام سنگین جواب داد همین چند لحظه برخورد شیفته اش کرد گفت حضرتعالی اسم شریفتان ؟من حسن بن علی یک تکانی خورد و گفت چه گفتی گفت : "انا حسن بن علی" بعد امام خود را دوباره معرفی کرد آن فرد هرچه فحش بلد بود به امام داد از شام آمده بود مدام گفت و امام نگاهش کرد تاریخ ندارد فحش هایش تمام شد و ساکت شد خسته شد و ساکت شد فحش هایش تمام نشد. امام یا اخی العرب ای برادر عرب به تعبیر نگاه کنید یا اخی العرب از راه آمدی خسته ای بیا منزل ما یک استراحتی کن یک غذایی بخور بعد می نشینیم صحبت می کنیم این فحش مال بود یا نبود یک نگاه کرد و تازه برادر عرب،به برادر تعبیر آورده است امام گفت به منزل ما بیا استراحت بکن بعد با حجت و بینه به من بگویی و صحبت می کنیم که من آنچه گفتی برای ما نبود گفت آقا تا قبل از این دیدار من شما و پدرتان را از منفور ترین آدم ها میدانستم همین یک برخورد نشان داد به ما دروغ گفتند چون شما این جور نبودید مردم را دعوت به دین کنید "بغیر السنتکم" اگر ما بودیم جای امام حسن مجتبی اینطور برخورد می کردیم یا چهارتا فحش بالا تر به او می دادیم این ها ائمه ما الگوی ما هستند به امام مجتبی احترام بگذارید هدیه به هم بدهید افطاری سحری هرچیزی انجام بدهید اما خواهشا در مرام ائمه هم کار کنید فقط هدیه نباشد افطاری و سحر نباشد امام چکار کردند آشنا بشویم به مرام اهل بیت
صیرفی: خیلی متشکرم و ممنونم یک خلاصه از جلسه گذشته می بینیم محضر حاج آقای توکل بودیم و بحث استقامت در امتحانات الهی بود اتفاقا به داستان حضرت یوسف رسیدیم نکته نابی بود که از حاج آقا قول گرفتند از بینندگان خوبمان و نصیحت فرمودند ما از ایشان راهنمایی می خواهیم گفته بودند کمی در این هفته سوره یوسف را مطالعه کنند تا این هفته می خواهند یک نکته نابی در راستای بحثشان بفرمایند
برویم خلاصه جلسه گذشته را مرور کنیم و برمیگردیم با افتخار جلسه درس اخلاق امروز را آغاز می کنیم.
خلاصه جلسه قبل:
عزیزان تقاضا می کنم هر کاری که انجام می دهید یک بخشی هم با خودتان خلوت کنید در این خلوت کردن ها نماز بخوانید بعد ذکر خدا بگویید گاهی هم نماز را بگذارید کنار و به خودتان فکر کنید که چرا هر سال من مثل سال قبل است عوض نشدم چرا هر سال من مثل سال قبل است در من تغییری ایجاد نشد این نماز خواندم کجا رفت این روزه های من کجا رفت من در ماه رمضان قرآن خیلی خواندم نمی گویم که ختم قرآن اما یک آیه یک ختم قرآن و طی ماه رمضان چند آیه خواندم چند ختم قرآن به حساب می آید این ها همه برای من نورانیت می آورد چرا نور را احساس نمی کنم
هر باری که این دانه را بکاریید بعد که درخت شد ثمر داد بعد هر بار که میوه داد تهمت ها مسخره ها چندین برابر می شد دیگر مسخره می کردند دست می انداختند در این غربال سنگین امتحانات هر بار سنگین امتحانات یک عده میگفتند جناب نوح این که هفت باره هفتاد بارم بشود ما ایمان به تو پیدا کردیم برایمان فرق می کند ما تورا شناختیم که پیغمبر خدایی دیدیم اعجاز تورا ،این برای ما فرق نمی کند تا عمرمان برپاست کنارتو هستیم و زمانی که مردیم با اعتقادی به این که تو پیغمبر هستی میمیریم جدی عزیزانم ما در آن زمان بودیم اینجور مقاومت داشتیم بینی و بین الله
صیرفی:۳۰۰۰۰۷۲۰شماره پیامک برنامه یاد خداست منتظر فرمایشتان هستیم اگرعلاقه مند بودید نظرتان را راجع به برنامه به سامانه و شماره ۱۶۲ به روابط عمومی سازمان اعلام بفرمایید و در فضای مجازی هم می توانید به آدرس
@yadekhoda_qtv
صفحه فعالی الحمدالله هست و خیلی از بینندگان عزیزمان به لطف خدا به اشتراک میگذارند یکی دو دقیقه ای از فرمایشات کارشناسان نکات نابی از آقای توکل دیدم که انتخاب می کنند اگر در صفحه ی یاد خدا بروید این آماده است و کافی است شما آن را به اشتراک بگذارید.
منتظر لطف شما هستیم
آقا محضر حضرت یوسف بودیم آیت الله توکل: عرض کرده بودم ایشان وقتی زندان رفتند به بهانه های مختلف شلاق می خوردند گاهی برای اینکه با زلیخا همراه بشوند او را بی علت شلاق میزدند تا به ستوه بیاید و به آن گناه تن بدهد اما یوسف، یوسف بود مظهر استقامت و تحمل بلاها و ایستادگی بود اوضاع گذشت از زندان درآمد زندانی خادم ، شد عزیز مصر به آن جا رسید برادر ها در کنعان به قحطی برخوردند نزد یوسف آمدند این جریان گذشت تا به آخر کار که دیگر بنا شد خود را معرفی کند برادرها با تعجب "ا انک لانت" یوسف تو یوسف ماهستی که قصد کشتنت را داشتیم و در چاه انداختیم و ساربان تورا برد بعد نمی دانیم چه شد ؟شدی عزیز مصر؟ تو همان هستی؟ فرمودند بله من همانم بعد جمله ای بسیار مهم و خط میدهد آن جمله بسیار مهم این است که فرمودند" قال انا یوسف و هذا اخی "این برادرمن است" قد من الله علینا" خدا به ما منت گذاشت به ما محبت فرمود بعد تعبیر قرآن این است که این کلید بر همه ماهاست باید یاد بگیرید و این همه دوران عمر این همه امتحانات پشت هم دیگر تا به سخت ترین مراحل امتحان رسید وایشان ایستادند و بعد شدند عزیز مصر این جمله "به بر خطاب من یتق و یصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین" هر کسی تقوا به خرج بدهد یک قید هم دارد و یصبر و امروز با تقواست فردا نیست این ماه با تقواست فردا بی تقوا میشود امسال با تقواست سال بعد کله پا میشود دنبال گناه میرود" من یتق و یصبر" این "یصبر" همان استقامت است هر که دنبال تقوا برود و استقامت داشته باشد و صبر کند تقوا فقط گناه نکردن نیست بله جایی امروز خیلی باتقوا باشد فردا خیلی بی تقوا بشود همه جا جلوه گناه جلوه می کند چون یک مدت مدیدی جلوه گناه نیاید بسیار آدم خوبی است اگر جلوه کرد چه ؟اگر جذبه آمد بالا چه؟ گاهی انسان جایی هست که در شرکتی مراکزی هست آن افراد افراد با تقوایی هستند دنبال گناه نیستند و بستر گناه فراهم نیست چون نبود گناه هم نمی کند این باتقواست؟
نه معلوم نیست اگر بستر گناه بیاید جلو و گناه نکند با تقواست آنجا بسترش فراهم نبود برای همین می گویند بعضی ها شناگر خوبی هستند آب گیر نیاورده اند قرآن می گوید که اگر انسان افرادی هستند اگر مال به او بدهند در دادن مال طغيان می کنند اگر الان سرش پایین است مال ندارد اگر مال بده است نه اینکه دنبال گناه برود اهل طغیان میشود خب این "یصبر" یعنی تقوای ادامه دار استقامت در مسیر تقوا اگر این به اثبات رسید حال آن احرازی که عرض کردم یقینی شد حال در را باز می کنند یوسف ایستاد بلا ها را به جان خرید کم نیاورد استقامت کرد همه حرف ها را پذیرفت "یتق"درست شد "یصبر "درست شد درست شد حال به جایی رسید همه برادران او مقابل او زانو زدند به سجده افتادند این مزد تقواست نگاه به جنگ بدر کنید آیه صریح قرآن است در جنگ بدر افراد کفار چندین برابر مسلمین بودند آن افرادی بودند که عدشان زیاد بود نفراتشان چندین برابر اسب های متعدد شتر های متعدد لوازم جنگی شمشیر کارد نیزه تیر کمان همه این ها را به فراوان داشتند این طرف افراد کم بودند اما این ها ایستادند رفتند میدان و تا داستانشان بعدا توضیح خواهم داد توضیح بسیار مهمی است و ایستادند و وقتی رفتند میدان جان به کف رفتند میدان خداوند سه هزار ملک را پایین فرستاد این ها آمدند به یاری مسلمین کفار را زدند آن ها را به شکست مفتضحانه ای مبتلایشان کردند و رفتند ملائکه آمدند پایین کی به یاری لشکر اسلام آمدند این ها تا میدان رفتند نیزه را بدست گرفتند شمشیر را بدست گرفتند جان به کف گرفتند و رفتند میدان بلا تا این جا با مردم بود حالا تا اینجا خدا برکت داد بهشان ملائک آمدند در سوره عمران دارد" بلی ان تصبروا و تتقوا" اگر صبر کنید و تقوا را دنبال کنید" و یاتو کم من فورهم هذا" اگر جمعیت کفار باشند همه حمله بکنند خدا شما را یاری می کند "بخمس آلاف من الملائکه "خدا به پنج هزار ملک شما را یاری می کند اما کی یاری می کند؟ "ان تتقوا و تصبروا" نگاه کنید این ها برای ما واقعا درس است خداوند در آیه قرآن دارد داستان های عالی در خود قرآن بعضی داستان می گویند داستان سرایی دارند واقعیتی پشت قضیه نیست، داستان می بافند خیلی جذاب به خورد ملت هم می دهند اما فقط داستان سرایی به واقعیت بند نیست قرآن کریم داستان می گوید همه بیان آنچه که واقع شد و پشت قضیه داستان الهی جریان واقعی وجود دارد که خدا از آن داستان واقعی دارد خبر می دهد قضیه نوح یوسف و جنگ بدر و خنین و قضایای نمرود و فرعون همه واقع شد ،دارد قرآن خبر از این امر واقع شده را به "احسن قصص" می دهد شما نگاه کنید جناب ابراهیم که بعد توضیح خواهم داد جناب ابراهیم نبی بود رسول شد اولوالعزم شد به مقام امامت هم بنا بود دست یابد اما این مقام امامت را نمی خواست کار می خواست جناب هاجر را با فرزندش اسماعیل برد نه در بیابانی که فقط لم یزرع باشه که گیاه نداشته باشد زمینی بود که اصلابوی زراعت در آنجا نمی رفت یک دانه چهار دیواری کوتاه آن هم یک خورده از این بالا آمده گفت اینجا خانه خداست من مامورم شما را اینجا بگذارم و خودم بروم اینجا مارا به کی می سپاری گفت به صاحب همین بیت خب هاجر فرزند اسماعیل ابراهیم گذاشت آنجا دارد می رود اما بند بند جان ابراهیم پیش زن وبچه اش است دارد فرمان خدا را اطاعت می کند به هر حال علقه محبتی یک علقه باطنی انسانی هست گذاشت و رفت هاجر اعتراض نکرد ابراهیم ما را اینجا میگذاری آب تمام می شود ما به عطش باید بمیریم کجا ما را آوردی اعتراض نکرد به پیغمبر خدا معترض نشد ابراهیم هم رفت اما دلش را آنجا گذاشت و رفت حالا هاجر بلند شد دنبال آب بگردد با اینجا آب گیر نمی آید زمین بیابان است بی آب و علف است اصلا از این طرف کاروان عبور نمی کند تا یک کاروان از مسیری میرود که چاه آب باشد از آب استفاده کنند از مسیر کاروان نمی رود این را گذاشت و رفت هاجر بلند شد و اطراف کوه بود می رفت بالای کوه صفا و مروه میدید آب است دوان دوان می آمد می دید سراب است آب نبود بالای مروه در صفا آب است دوان داوان می آمد اینجا کوه بالا پایین دارد زمانی که در بلندی بود به چشم می دید آن زمانی که پایین می آمد بچه پیدا نبود با سرعت می رفت بالا که بچه را هم مواظب باشد این هفت بار رفت و آمد بار هفتم دید که چیزی زیر پای اسماعیل دارد حرکت می کند دوان دوان دید بله چشمه آب است از زیر پای جناب اسماعیل است اول امتحان سنجید به باور اینکه از عطش خواهند مرد هم و خودش و هم بچه اش به یک جست وجو مامور بود این کار را انجام داد اما معترض نبود در همان حال دویدن از ابراهیم در دل اعتراضی نداشت ،ابراهیم پیامبر خدا است فرمان خدا این است که حالا خط بالا مردن با عطش است دیگر از این بالاتر که نیست ما می میریم فرمان خدا انجام بشود ولو ما بمیریم خب این مقاومت کرد استقامت کرد محکم ایستاد دید بله آب از زیر پای اسماعیل دارد بیرون می زند آب را جمع کرد خودش آب نوشید بچه را آب داد حالا خدا چکار کرد برای او؟ قبر هاجر را با جناب اسماعیل یک جا قرار داد تمام انبیای بعد دور این قبر طواف می کنند این مزد آن استقامت است
صیرفی:
خیلی متشکرم محضر قرآن کریم مشرف می شویم با افتخار بر می گردیم بخش پایانی و حسن ختام سخنان استاد را خواهیم شنید
.....
محضر سوره مبارکه ابراهیم رسیدیم دقیقا همان جایی که بحث حضرت عالی قرار گرفته بود
آیت الله توکل: خداوند عالم کی زیر پای اسماعیل آب روان کرد ولی هاجر امتحانش را پس داد به آنجا رسید بعد از ابراهیم هر انبیایی که پایش به مکه باز شد از جمله پیغمبر اکرم فاطمه زهرا امیرالمومنین امام حسین تمام این ها که رفتند مکه در طواف خانه خدا هاجر را هم طواف کردند این مزد کار است استقامت در آنجا که یقین به مرگ بود اما ایستادند" ان تصبروا و تتقوا "ایستادند باهم خدا اینطور او را عزیز کرده است خدا اینطور بالا آورده یادم می آید که در جلساتی این مسئول وهابیت عربستان به علامه عسکری توهین کرده بود که همه شما مشرک هستید. بفرمایید برای چه مشرک هستیم؟
گفت چون دور قبر ائمه تان طواف میکنید اما اگر این شرک است پس تمام انبیا مشرکند گفت واسه ی چی گفت چون دور کعبه دارند قبر هاجرم طواف میکنند این آقا در جواب ماند و جمع را ترک کرد رفت
جواب نداشت که بدهد ، انسان بی سواد طواف کردن ها به چه نیتی است چون محبت دارد یا دارد می پرستد کدام یکی است شما چقدر از واقعیت ها دور هستید حق را درک نمی کنید من بودم در بقیع، این بالای دیوار پشت قبر اهل بیت شرطه ای بود گفتم بیا آمد جلو گفتم آیا زن و بچه هم داری گفت بله گفتم این هارا میبوسی گفت بله گفتم برای چه می بوسی این هارا گفت علاقه دارم بهشان گفتم بوسیدنشان به ملاک علاقه اشکالی ندارد؟ گفت نه علاقه دارم بهشان چه اشکالی دارد گفت شما بچه را می بوسی ما هم این قبر را به آن علاقه داریم چرا باید بگویید مشرکیم برای چه میگویی مشرکید تو بچه را ببوسی حلال است من قبر را ببوسم حرام است؟
اگر این شرک است آن هم شرک است اگر آن نه این هم نه.
استقامتی که به کار بردند خدا عزت داد آن هم چه عزتی اینطور پیغمبر اکرم دارد طواف می کند یاد هاجر و اسماعیل نمی افتد؟ حضرت امیر دارد طواف می کند یاد جریان هاجر و اسماعیل نمی افتد؟ امام زمان سلام الله که هر ساله به حج تشریف می آورند هنگام طواف به یاد هاجر و اسماعیل نمی افتند؟ یک کاری این زن کرده تمام ائمه بعد تمام انبیاء بعد به آنجا می روند به یاد این ها هستند چه مزد عظیمی چه اجر عظیمی چه افتخار عظیمی، تمام انبیا کنار قبر هاجر دور می زنند نگاه به قبرش هم می کنند به هرحال استقامت حرف اول و آخر را می زند" ربنا الله ثم استقاموا" ربنا خیلی گفتند اما در" ثم استقاموا "ماندند پیغمبر فرمودند "شیبتنی سوره هود"سوره هود مرا پیر کرد گفت چه بود؟ "فاستقم کما امرت ومن تاب معک" پیغمبر ما آنچه که به تو امر شده محکم باش به یارانت هم بگو محکم بایستند پیغمبر که مصدر استقامت است پس چه پیغمبر را پیر کرد؟
استقامت یارانش بود ،آنهایی را بعضی ها که می گفتند اما بعد نتوانستند با پیغمبر همراه و همدم بشوند آن ها واقعا لغزیدند و ریختند بعضی ها مقابل قرار گرفتند و بعضی ها انکار ولایت کردند این تعبیر را می خوانیم دنبال کنید
سوره فصلت آیه ۳۰ "ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا ولا تحزنوا"ولی این تعبیر برای که آمده قرآن دارد که باز "ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا فلا خوف علیهم ولا هم یحزنون "این تعبیر جای دیگری آمده نگاه کنیم این را با که هستند؟ تعبیر به صراحت دارد که "الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولا هم یحزنون" این
برای اولیاء الله هستش یعنی اگر بناست شما اهل استقامت بشوید و شدید از اولیاءالله قرار گرفتید حال این اولیاء الله برای کدام افراد است؟
که باز آیه صریح قران دارد که" ان اولیاوه الا المتقون" اولیاء الله اهل تقوا هستند پس تقوا اولیاء الله درست می کند اولیاءالله هم برای آن ها خوف و حزنی هم نیست اگر انسان می خواهد با تقوا باشد باید با استقامت باشد
اهل استقامتند که اهل تقوا هستند والا امروز تقوا فردا نباشد که کم می آورند یک نکته به عزیزانم بگویم آن هایی را که بیماری دیابت دارند وقتی دکتر می روند این روز قبل یک کم نرمش و ورزش می کند دیابت می آید پایین می گوید ببینید آقای دکتر دیابتم زیر صد و ده هست عالیه برای اینکه دکتر بگوید کار دست ماست می گوید برو ،ای وان سی بگیر، ای وان سی برای سه چهار ماه باهم را نشان می دهد این طرف دیروز یک ورزشی کرده پرهیزی کرده تلاشی کرده امروز پایین است اما ای وان سی سه چهار ماه را نشان میدهد و میگوید برو ای وان سی بگیر نه اینکه مال روزمره را به من نشان می دهی ای وان سی نشان میدهد اوضاعش را
صیرفی: خیلی خیلی ممنون و متشکرم باز هم تبریک میگویم میلاد عمو جان شما امام مجتبی علیه السلام
خدارا به وجاهت امام مجتبی قسم میدهم الهی چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی وما رستگار