یاد خدا 13 اردیبهشت 1401
رساله حقوق امام سجاد علیه الاسلام با حضور آیت الله تحریری (متن و صوت برنامه یاد خدا 13 اردیبهشت 1401)
بسم الله الرحمن الرحیم
صیرفی:الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن القلوب
برخیز برات عاشقی داده خدا احسان قدیم را فرستاده خدا در کوچه روزگار غم هست ولی آرام کند دل مرا یاد خدا
سلام خدا برپیامبر رحمت وخاندان مطهر وپاکشان اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم سلام خدا بر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف وسلام خدا بر شما اهالی ارجمند یادخدا وقتتان بخیر خیلی خوش آمدید خدارا شکر می کنم که همنشین شما هستیم با یاد و ذکر خدا افتخار داریم محضر سرور ارجمندم آیتالله محمد باقر تحریری قدم بر چشم من گذاشتند آقا سلام علیکم ورحمه الله
آیتالله تحریری:سلام علیکم و رحمه الله و برکاته
صیرفی:خدا حفظتان کند ما خدمت استاد داریم یک دوره رساله حقوق امام سجاد علیه السلام را می آموزیم رساله حقوقی که حالا استاد تحریری بر آن شرحی نوشتند این شرح چاپ رسیده و مورد اقبال عمومی قرار گرفته است شما هم می توانید استفاده کنید و کتاب را تهیه و بهره برداری کنید
حقوق مختلفی را تا امروز به ما یاد دادند مختصری از جلسه گذشته که در ماه مبارک رمضان بودیم و ازحق روزه و روزه داری برای ما گفتند ،مروری داشته باشیم و برگردیم کلاس درس امروز ما فکر می کنم قرار هست از حق دست بشنویم
خلاصه جلسه قبل:
یک فرمایش از امیرالمؤمنین علی علیه السلام در نهج البلاغه عرض می کنیم که ۴حکمت را حضرت برای روزه بیان فرمودند که ما سعی کنیم که حدالامکان روزه های ما به سوی این امور برود که این آثار برای ما ظاهر بشود" تسکینا لاطرافهم "یکی این هست که اعضا و جوارح یک سکونتی پیدا می کند وقتی انسان سعی می کند که امساک کند از خوردن و آشامیدن یک امور مباح يک آرامشی برای این اعضا و جوارح در روزداری پيدا مي شود
علی علیه السلام فرمود "هبنی صبرت علی حر نارک فکیف اصبر علی فراقک "این درک فراق نسبت به خدای متعال که درک دوری از خدا هست این برای همگان تحقق پیدا نمی کند عده ای که در سیر کمال هستند برایشان این مسائل پیدا می شود لذا روزه یک چنین جایگاهی دارد که این درک ها را عمیق می کند روزه زبان بهتر هست از روزه شکم
صیرفی: ۳۰۰۰۰۷۲۰مسیر ارتباط پیامکی ما و شما هست همینطور
@yadekhoda_qtv
که فضای مجازی برنامه یاد خدا هست منتظر لطف و عنایت و لطف شما هستیم آقا وعده فرمودید از حق دست می خواهید بفرمایید تا از حضور شما بشنویم بفرمایید
آیت الله تحریری:بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و صل الله محمد وآل الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین
و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا و بایدیکم الی تهلکه
امام سجاد علیه السلام در این رساله شریف حقوق اعضا و جوارح را برای ما بیان فرمودند که البته همه این حقوق با دقتی که در آن داشته باشیم آن حق نفس انسانی هست که برای انسان هست منتها انسان فعالیتهای گوناگونی دارد که هر یک نقش خاصی در جان و روح او می گذارد که عضو دیگر آن فعالیت را ندارد چشم فعالیتی دارد گوش فعالیتی دارد که هر یک از آنها علاوه بر آن روابط فیزیولوژیکی که در بدن انسان دارد تحت اشراف نفس انسانی هستند و به اختیار انسان کار می کنند که منتها یک فرق اساسی که بین نجار و آن تیشه و اره هست و ما با این اعضا و جوارح این هست که این تیشه و اره شعور ندارد اما این اعضا و جوارح که ابزار فعالیت ما هستند به نوعی شعور دارند لذا وقتی که ما توجه داشته باشیم بعضی امور را حس می کنیم و درک می کنیم اگر این ها شعور نداشته باشند قطعا آن اموری که جنبه های درکی دارد از این طریق به ما نمی رسد در واقع یک شعور رابطه ای دارند واسطه ای دارند از این نظر این حقوق و این وظایف این اعضا و جوارح هست که اگر یک وقت ما این وظایف انجام ندهیم در یک مرحله منکر انجام آن امور قبیح بشویم که این دست این کار را نکرده، این چشم این کار را نکرده قرآن می فرماید که "ما این دهان را می بندیم"الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد و ارجلهم بما کانوا یکسبون"در سوره مبارکه یس آیه ۶۵ این را بیان می فرماید آن وقت گاهی انسان به اینجا می رسد که اعتراض می کند این اعضا و جوارح چرا بر ضرر ما شهادت دادی ،این ها می گویند خدا ما را به نطق درآورد آن خدایی که هر چیزی را به نطق درآورده البته طبق این آیه همه موجودات یک شعور خاصی دارند که در بعضی از مواقع ظهور پیدا می کند نبی اکرم (ص) سنگریزه بر رسالت آن حضرت شهادت داد و عده ای از این طریق مسلمان شدند ،در قیامت ودر عالم دیگر این شعور ظهور پیدا می کند عرض کردم در جلسه گذشته این عوامل دیگر احکامشان فرق می کند یکنواخت نیستند مشترکاتی دارند این دست هم چنین هست "تکلمنا ایدیهم" لذا این دست که به ناحق سیلی زده این اگر منکر شود به هر حال خودش شهادت می دهد انسان دیگر نمی تواند منکر شود شهادت علنی هست از خود انسان بر خود انسان، لذا هر یک از اعضا و جوارح فرمودند ایمان دارند ایمان دست آن وظایفی هست که بر او نهاده شده که من واجبات دارم و محرماتی دارم واجبات دست جهاد هست یکی صدقه واجب دادن هست خمس و زکات صدقه مستحب دادن هست بیعت با امام است این بیعت عمدتا با دست انجام می شود امضای انواع شهادت نامه هایی که خوب هست و این وظایفی هست که بطور کلی هر کدام نقش خاصی در روح می گذارند آن محرمات این چنین هست یک کدورتی در روح انسان می گذارد وقتی انسان دارد رشوه می گیرد ولو در خفا هست رشوه دهنده و رشوه گیره اما به هر حال در محضر خدا هست این ربا می گیرد ربا از محرماتی هست که عمدتا با دست انجام می شود غش در معامله ،دزدی، نگارش مطالب انحرافی ،که من خدای نکرده چیزهای بنویسم که اعتقاد دیگران را سست کنم و از بین ببرد فرمودند تا وقتی که این نگارش هست آن آثار مترتب می شود در مقابل آن نگارش معارف دین فرمود شخص از دنیا می رود تا وقتی که این نوشته ها هست از طریق نوشته ها ثواب ،اجر،برای این شخص نوشته می شود لذا چقدر در روایات به ما سفارش کردند که بنوسید "قید العلم بالکتابه"علومتان را با کتابت محدود کنید، حفظ کنید "اکتبوا فانکم لا تحفظون حتی تکتبوا"امور مفید هست اگر انسان مسائل علمی هم که مفید هست در جامعه با همین نیت بنویسید برای خدمت مردم، نه برای خودخواهی و پول و امور دنیایی، برای منفعت مردم ،تا وقتی که این نوشته ها هست این آثار خوب بر شخص مترتب می شود بنابراین ،این ها آن اموری هست که انسان به واسطه دست می تواند انجام دهد ممکن هم هست به واسطه دست یک خونی را امضا کند فرمودند سه نفر در ظلم شریک هستند یکی ظلم کننده(ظالم)،در قتل شریکند ،کشنده، دوم امر کننده ای به آن ظلم، عامل، امرکننده به آن کشتن، که اگر کشته به ناحق باشد سوم آن کسی که رضایت دارد پس معلوم می شود این ها مراتبی هست برای انسان که تاثیر می گذارد هر یک از این شئون انسان در سرنوشت او ، در سرنوشت جامعه، می فرماید که عده ای را مواخذه می کنند که شما در ظلم بنی امیه شرکت کردید، ما آن موقع نبودیم ،اینکه شما راضی بودید به فعل یزید ،ما در حال حاضر هم داریم عده ای خوشحالی می کنند همان به هر حال جهنمی را که یزید و یزیدیان داشتند این هم که راضی هست با اهمیت رضایت به این عمل فجیع از این عالم برود و توبه نکند همه این ها به شرط عدم توبه هست ،تاثیر منفی می گذارد ما نمونه های زیادی در زمان ائمه از این قبیل مسائل داریم در جنبه های خوب و جنبه های بدی تا کنون هست تا زمان امام زمان هم هست بعد از زمان امام عصر ،وقتی حضرت ظهور می کند تکلیف از بین نرفته این نفس انسانی قابلیت برای شروع را دارد منتها ما باید آن مواظبت را داشته باشیم
صیرفی:متشکرم محضر قرآن کریم مشرف می شویم و برمی گردیم و با افتخار ادامه کلاس درس امروز را خواهیم داشت ....
با افتخار خدمت استاد تحریری هستیم حق دست در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام و چه بسا خیلی وقت ها با دست خودمان کاری را انجام ندادیم اما با رضایت و تبعیتمان و همراهی مان ولو با چهره در هم نکشیدمان شریک می شویم خدای نکرده
آیتالله تحریری:گاهی با سکوت،در جایی باید حرف بزنم ، ساکت می شوم از این سکوت امضا می فهمند یعنی جایگاهی دارم اینجا باید به هر حال مواخذه میشوم چرا با این سکوت حقی را ضایع کردی یا باطلی را تثبیت کردی هم ضایع کردن حق لذا ما چند روایت در این زمینه برای هر یک از این محرمات عرض کنیم که در قسمت قبلی این روایت را اجمالا عرض کردیم از رسول خدا از همیاری با ستمگران هر کسی هم میخواهد باشد.حاکم باشد مدیر باشد و هر کسی که به هر حال دارد یک ستمی به کسی میکند وقتی قیامت شود ندا دهنده ای گوید ستمگران و یاری رساننده به ایشان کجا هستند آن وقت آن یاری دهنده هارا بیان میکنند کسی که برای آنها دواتی را لیقه کرده است تا مرکب در آن بریزد حال آن موقع قلم و مرکب بود الان به نوع دیگری در این ابزار ها و این ها مینویسند این ها همان است یا کیسه ای را برای آنها بسته یا قلمی را برای آنان تیز کرده است تا این حد! پس ایشان را با آنان مشهور میکنند یعنی همه را در یک جا بیاندازید آنقدر عدم توجه به این وظایف کار ساز است مسئله نگارش این مطالب انحرافی رسول خدا فرمودند "من سن سنه سیئه" کسی "سنت سیئه" ایجاد کند" وزرها و وزر من عمل بها الی یوم القیامه" آن کسی که به آن عمل کرده است و به آن اعتقاد پیدا کرده است تا قیامت بر عهده او هست لذا فرمودند خیلی بد است کتاب های انحرافی را فرمودند مطالعه آن حرام است چون من اهل آن نیستم که بتوانم پاسخگو باشم حتی مطالعه کتاب های انحرافی که من زمینه ای است برای انحراف را دارم تثبیت نشده اعتقاداتم فرمودند حرام است ما باید اول روی امور اساسی حرکت کنیم و اهلش را بر ما بیان کردند عرض کردیم زمان امام حسن عسکری یکی از علما دارد مشکلات و ایراداتی به قرآن مینویسد این نیامده نظر اهلش که بپرسد اما طالب حق بوده است یکی از شاگردانش میفرماید تو می توانی نفوذ کنی نزد استادت و آن کار مخفی اش را به تو بگوید وقتی این را گفت این حرف من را به او بزن چون او طالب حق بود این فرمایش حضرت که تو احتمال نمیدهی گوینده این سخنان مطلب دیگری ارائه کرده باشد تو نفهمیده باشی بخاطر نفهمیدنت اشکال گرفتی به قرآن کریم همین کار را کرد و آمد و فهمید که نه این مطلب، مطلب حقی است پرسید این مطالب از کجا است تو تا به حال از این حرف های خوب نزده بودی گفت از امام حسن عسکری مطالب را ریخت دور بعد آمد خدمت حضرت به هر حال این تدوین مطالب انحرافی بدون ارجاع به اهلش و گفتن به اینها ما می بینیم بعضی ها خیلی آسان درباره دین حرف می زنند درباره قرآن حرف می زنند آن منطق قرآن را نفهمیده است به ظاهر قرآن را قبول دارد اما حرفی که می زند زیرآب قرآن را می زند و در شبکه ها پخش می شود بعضی ها هم که ضعیف الایمان هستند این را بگیرند قطعا این ارتباط تاثیر نا مطلوب دارد و توبه ی منحرف کردن به این آسانی ها پذیرفته نمیشود غیر از توبه دیگران است آن که اطراف اعتقادی ایجاد کرده است به او می گویند باید بری آن ها را هدایت کنی اگر مرده باشند دیگر اینها هدایت بشو نیستند لذا خیلی باید گویندگان نویسندگان توجه داشته باشند حتی کسانی که کتاب های علمی می نویسند مخصوصا مسائل طبی تجویز ها یی بکنند که غیر علمی و نپخته باشد اگر کسی از طریق این تجویز به ضرر جسمانی برسد او مسئول است لذا این حق دست است در مقابل آن خدمت کردن به دیگران که انسان با دست میتواند یک نامه ای بنویسد یک مشکل مومنی را برطرف کند شخص می آید خدمت امام موسی بن جعفر می گوید آقا این فرمانداری که آمده از محبین شما است به هر حال برای ما مالیات بسته است و من در مضیقه هستم اگر نامه ای برای من بنویسید به او بدهم حتما ترتیب اثر میدهد ائمه علیه السلام از جاهای مختلف در جهت خدمت به مردم بودند حالا خودش نمی تواند انجام دهد حضرت چون در محدودیت بود فرماندار و اینها که نبودند فرماندار آمده یک سفارش میکند بسم الله الرحمن الرحيم بدان برای خدا زیر عرشش یک سایه ای است در آن سایه کسی قرار نمی گیرد مگر کسی که به برادرش کار خوبی انجام بدهد کار نیکی انجام بدهد یا مشکلی را از او برطرف کند یا سروری را در دلش وارد کند ممکن است مثلا نمی تواند خدمتی کند یک قضیه ای می گوید که این خوشحال می شود این برادر تو است والسلام این نامه را آورد و از حج برگشت و به نحوی رفت در خانه این فرماندار و گفت من از طرف موسی بن جعفر نامه آورده ام همین که او فهمید از طرف مولا است با پای برهنه آمد نامه را گرفت به چشم گذارد و خلاصه آمد هم آن مالیات را محو کرد و هم اموالش را تقسیم کرد وقتی این کار را میکرد می گفت تو را خوشحال کردم؟ می گفت بله بعد سال بعد این شخص رفت نزد موسی بن جعفر قضایا را گفت این دوستدار شما این کار را کرد هر مقدار که کار هایش را می گفت حضرت چهره اش باز می شد منبسط می شد به حضرت عرض کرد کار های این شمارم خوشحال کرد حضرت گفت بله مرا خوشحال کرد امیرالمؤمنین را خوشحال کرد به خدا قسم رسول الله را خوشحال کرد این چقدر تاثیر دارد آن ها در عالم برزخ هستند امیرالمؤمنین اما به هر حال اشراف دارند بعد فرمود خدا را هم خوشحال کرد چون خوشحالی اینها همان خوشحالی خدا است"" من اطاعکم فقد اطاع الله من حاربکم فقد حاربالله من عاداکم فقد عادالله"" این چنین است لذا ما باهمین کار های کوچکمان با این اعضا و جوارح چقدر میتوانیم تاثیر عمیق در باطن عالم بگذاریم این خوشحال شدن و این ها تاثیر در باطن عالم است این پیوند ولایت را برقرار کردن است در مقابلش اگر کسی کار خلاف انجام بدهد بر علیه یک مومنی بزند یک چیزی بنویسد آبرویش را بریزد فرمودند این ولایتش را با ما قطع کرده است بر مومن است محب اهل بیت است این خیلی مهم است حال من شب های عاشورا تاسوعا تا صبح سینه بزنم اما در بازار که می روم اعتنایی به محبین اهل بیت به مستمندان ندارم بلکه کار های انجام میدهم که به ضرر آنها تمام میشود این خیلی فایده ندارد باید این فعالیت های ما فعالیت های معنا دار بشود و عمیق شود آنطور که خود اولیا خواستند لذا باید این توجه را همواره ما داشته باشیم با توجه به این وظایف بتوانیم حقوق این وظایف را که در واقع حقوق بندگی خدا متعال است مراعات کنیم
صیرفی: خیلی متشکرم از لطف و بزرگواری حضرت عالی از همراهی شما کمال تشکر و سپاس را دارم خدا را به وجاهت حضرت امیر علیه السلام قسم میدهیم و دعا می کنیم الهی چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار