حدیث روز
امام علی(ع): بهترین علم آن است که مفید باشد.

یاد خدا 21 آذر 1400

قواعد قرآنی با حضور حجت الاسلام و المسلمین عظیمی (متن برنامه 21 آذر 1400)

صیرفی: الذین آمنو و تطمئن قلوبهم الی بذکرالله تطمئن قلوب بذکرالله

*گرنگاهی کند به ما زهرا* دردها را دوا کند زهرا*

*کم مخواه ازعطای بسیارش *کانچه خواهی عطا کند زهرا*

سلام خدا بر پیامبر رحمت و خاندان مطهر و پاک ایشان (اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم )سلام خدا برحضرت زهرا امام مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف سلام خدا بر امام مهدی (عج )وسلام خدا به شما اهالی ارجمند یادخدا وقتتون بخیر خیلی خوش آمدید خدارو شکر می کنیم که توفیق پیدا کردم محضر شما عزیزان همنشین باشم و افتخار می کنم که این لحظات عمرم را با یاد و ذکر خدا سپری خواهم کرد محضر سرور ارجمندم استاد محترم تفسیر قران کریم آقای دکتر سید محسن عظیمی قدم رنجه کردند فرمودند آقا سلام علیکم و رحمت الله

استاد عظیمی: سلام علیکم ورحمت الله خدمت بینندگان عزیزعرض ادب و سلام دارم صیرفی :خیلی ممنون خیلی خوش آمدید ممنون از تشریف فرمایی شما ما امروز قرار قاِعده جدیدی را حاج آقا عظیمی شروع کنیم وبه طبع خلاصه جلسه قبل نیازی نیست اینجا وقراراست چند آیه ای که کمک میکند آغاز بحثمان از آغاز سوره معارج از آیه معارج آیه تا 19 تا23باهم بشنویم و ان شاءالله کلاس درس تفسیر امروز را باهم آغاز کنیم

صیرفی:محضر استادعظیمی هستیم قاعده جدیدآغازکنیم

استاد عظیمی :بسم الله الرحمن الرحیم الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی سید نا محمد وآل طاهرین.

لا سیما بقیه الله الاعظم فی الارضین روحی و ارواحنا العالمین له الفدا

از سه سال پیش تقریبا ما یک مسئله ای را مطرح کردیم که درمدت این سه سال درگیر این مسئله ایم ویک ادعایی کردیم، ادعا کردیم زندگی بدون قانون امکان نداره

از طرف دیگرهرقانونی ضامن سعادت بشر نیست. چه بسا قوانینی که باعث تباهی شده وخسارات عظیمه به بار آورده . لذا ما معتقدیم تقنین در قانون گذاری آن هم قانون صحیح قانونی که بتواند سعادت انسان را تضمین کند بدون شناخت آدمی ابتراست.

قابل قبول نیست. نتیجه خوبی ندارد .اما شناخت انسان اولین پیش نیاز ومهم ترین

پیش نیازقانون گذاری هست یک ضرورت بی بدیل وگریز ناپذیری است که بسیار مشکل است ما باید انسان را بشناسیم تا بتوانیم برای او برنامه نویسی کنیم برای وی قانون گذاری کنیم.وقانونی که ضامن سعادت باشد. اما شناخت انسان کار آسانی نیست. انسان یکی از پیچیده ترین وتودرتوترین سخت افزارهای است خدا ساخته است. یکی از سخت ترین کتاب های آفرینش است. قطعا انسان یکی از بزرگترین آیات خدا است آیت الله العظمی درعالم ،انسان است لذا سخت است شناخت انسان.

دانشمندان هم تا به امروز نتوانسته اند یک تعریفی که اجماعی باشد، برای انسان ارائه کنند لذا ما از سه سال پیش این بحث را مطرح کردیم.

برای شناخت انسان که ما باید انسان را بشناسیم تا برای او برنامه ریزی کنیم چاره

ای نداریم مگر این که به قرآن مراجعه بکنیم وکلام خالق انسان را بررسی بکنیم در

این سه سال12مسئله را الحمدالله موفق شدیم درباره انسان بیان بکنیم.

(اصاله الانسان،قاعده تقویم،قاعده فقر،قاعده ازاضطرار،قاعده اطمینان،قاعده تجارت،

قاعده خسارت،قاعده امانت،قاعده تکریم،قاعده تفضیل وآخرین قاعده ای که گفتیم

قاعده مبلغ علم وقاعده سوال بود)

این شد 12مطلب درولای این 12 مطلب حتی یک قاعده دیگر هم بحث شد که ما نه

به طور خاص و اسم خاص که *خلق الانسان ضعیفا* انسان نا توان است.

اما یک قاعده ای گفتیم به نام قاعده فقر قاعده فقر یک مجموع ازمطالب بودیک

مجموعه ای ازقواعد بود که انسان ندارد ،نمی داند، نمی تواند ،می خواهد، این شد

قاعده فقرهرکدام ازاین گذاره های قاعده فقر ،خودش یک قاعده بود. نداری، یک

قاعده است ،ندانی باز خودش یک قاعده بود قاعده مبلغ علم ،ناتوانی ،یک قاعده است

که قاعده ضعف است.

*خلق الانسان ضعیفا *در مورد این ها صحبت شد. ما در نهایت به بحث رسیدیم که

توی این قواعد سه قاعده خیلی مهم است واین سه قاعده درآمدهای بسیار دارد.

پیامدهای بسیار دارد اگر شما می خواهید انسان را تعریف کنید حتما این سه قاعده را

باید دقیق بررسی کنید.

قاعده فقر،قاعده مبلغ علم همان جهالت انسان وقاعده ضعف قاعده ناتوانی. این ها

خیلی آثار دارد.یکی از آثارش را ده بیست جلسه درباره اش صحبت کرده ایم.چون

انسان نمی داند می پرسد،چون ندارد می خواهد قاعده سوال،اما امروز می خواهیم

در باره این بحث کنیم که جهل،فقر،ضعف یعنی نادانی،ناداری،ناتوانی بعلاوه

خواهش،نیازاز خواستن. علاوه براینکه پرسش و درخواست را درانسان به وجود

می آورد آثار دیگری دارد خصوصیات و ویژگی های دیگری برای انسان رقم می

زند.

اینجا نشسته ایم فکرکنیم خیلی ساده است خیلی بحث فلسفی پیچیده ای نیست انسان

نمی داند فردا چه اتفاقی می افتد جاهل است،چیزی در دستش نیست که مثلا بگوید

نمی دانم چه اتفاقی بیافتد ولی خودم را آماده کردم سرمایه هایم را کنارگذاشتم

هراتفاقی بیفتد بتوانم درمقابل اتفاق مقاومت کنم. فقیر ،نه می داند نه چیزی دارد.

حالاممکن است کسی بگوید من ندارم ولی می توانم ،توانایی که دارم آماده ایستادم

هراتفاقی که افتاد طبق همان اتفاق تصمیم می گیرم ومشکلاتم ،نه خیر آقا، انسان

نمی داند فردا چه اتفاقی می افتد مبلغ علم او پایین است. فردا و فرداها چیزی هم در

دستش نیست خالی است، اگراتفاقی افتاد بتواند کاری انجام بدهد توانایی هم ندارد

خوب انسانی که ندارد نمی داند نمی تواند، طبیعتا چه اتفاقی برای او می افتد.

شما زمانی که نمی دانی فردا چه اتفاقی می افتد عائله مند هم هستید 4 تا 5تا بچه

داری زندگی دارید می ترسید ترس ،تحیرهم هست البته عرض می کنم،اولین نکته

ترس ،حزن، نا امیدی ،تحیر،تردید، تزلزل، نا آرامی ونهایتا افسردگی.

این ها آثار طبیعی آن سه ویژگی ذاتی انسان،انسان قاعدتا باید بترسد ومی ترسد.

انسان قاعدتا باید نا امید بشود شما پرازنیازهستید اماهیچ ابزاری در اختیارتان نیست.

فقیرمحضی ،فقرمحض ،فقرجزء ذات توهست .نادانی و جهالت جزء ذات توهست

ناتوانی جزء ذات توهست می خواهم اما ندارم ،می دانم ،نمی توانم ،نمی دانم

قراراست فردا چه اتفاقی رخ دهد، خود به خود ناامید می شوم.

منی که جاهل هستم درهرمسئله ای که می رسم مردد می شوم نمی دانم کدام راه

درست ،کدام راه غلط، به فرض اینکه مطالعه ای بکنم یک چیزهایی بفهمم یک

تصمیمی بگیرم چون ذاتا مرددم ،چون ذاتا ،جاهل ومردد هستم دررفتار،دراقدام

،مردد می شوم متزلزل می شوم یعنی تردید در تصمیم گیری ،تردید در اندیشه ها

وافکارتزلزل در رفتار واقدام می شود.

ببینید یک کسی رفته است پیش طبیب، طبیب می گوید که شما فلان مرض را داری

باید امروزعمل جراحی کنی بعدازآن توضیح می دهد خطری ندارد الان چون ما

عمل جراحی نداریم تصمیم گرفتن برای ما آسان است.

خود را بگذارید جای مریضی که قراراست عمل قلب بازانجام بدهد. می گویند باید

عمل قلب بازانجام بدهید با خودش فکر میکند ،با دو نفرمشورت می کند نمی داند

جهل دارد،کم کم می ترسد،بعد می گوید خیلی خوب عمل می کنم، طبیب یک

کاغذی را جلوی شما وخانواده شما می گذارد ومی گوید امضا کنید.از یک طرف

تضمین داده برای شما هیچ اتفاقی نمی افتد.

بعد این کاغذ را جلوی شما می گذارد ،اگراتفاقی افتاد رضایت بدهید که ما مقصر

نیستیم،این ترس فرد را بیشترمی کند این جا است که آن تردیدوجهالت باعث

ترس وتزلزل درقدم می شود.بر فرض این که باز خود را راضی بکند وآن

کاررا انجام دهد نا آرام است به هم می ریزد همه این ها روی هم رفته ترسیدن

غصه خوردن حزن، یاس ،تحیر، تردید، تزلزل اقدام نا آرامی که در وجوداو ایجاد

می شود نهایتا انسان را افسرده می کند بعد از اینکه همه این ها آمد انسان تعطیل

می شود متوقف می شود.

انسانی که قراربود حرکت بکند به یک جاهایی برسد که درقاعده سوال گفتیم که

بهترین چیز این است که انسان فضل الهی را دریافت کند به فضل الهی برسد به

آن عظمت و معظمات برسد متوقف می شود ،می ایستد.

این نتیجه طبیعی فقر ،نتیجه طبیعی جهل واگر این ویژگی های نتیجه طبیعی فقر

ضعف جهل انسان هست جلوگیری نشود انسان نمی تواند به فعلیت برسد.

خیلی طبیعی ،خیلی واضح ،انسان ترسوی، محزون، مایوس ،متحیر، متزلزل

قطعا نمی تواند درست ببیند ،نمی تواند درست بشنود ،نمی تواند درست بفهمد

،درست درک بکند.

گاهی اوقات یک شک به انسان وارد می شود انسان لکنت زبان می گیرد چون

ترسیده چون دارد غصه می خورد چون نا امید شده یک دفعه استعدادهایش کور

می شود نمی تواند به جایی برسد نمی تواند درست فکر کند می شود

*صم و بکم عمی *وقتی انسان شد *صم و بکم عمی *می شود

*فهم لا یرجعون*دیگر نمی تواند برگردد *فهم لایعقلون*فهم لا یرجعون*لایعقلون

یعنی توقف،یعنی ایستایی، یعنی ساختمان وجودی انسان به خاطراین ویژگی ای که

آن از صفات انسان هست متوقف می شود واگر توقف کرد این آیه شامل حال وی

می شود که*ان شر الدواب عندالله الصم البکم الذین لا یعقلون*

بدترین جنبدگان نزد خداوند کسانی هستند که نمی توانند تعقل کنند. کرولال هایی

هستند که نمی توانند تعقل کنند اما حالا نگاه کنید این ویژگی هایی که گفتیم

من مجبورم این ها را مرتب تکرار کنم که عزیزانی که برنامه را دنبال می کنند

حواسشان باشد چه چیزی را می گوییم این کلمات در ذهنتان باشد ترس ،حزن، اندوه

،یاس، تحیر، تزلزل، بی قراری، ناآرامی وافسردگی ،شد 7تا عنوان، این عناوین ،

خصوصیات لازمه ، سه عنوان آن سه صفت، جهل و فقر وضعف اما ،این 7عنوانی

که مطرح کردیم می تواند از انسان جدا باشد یعنی می تواند که نباشد، ببینید ما

درقاعده سوال خواهش می کنم دقت بفرمایید ،درقاعده سوال مطلبی گفتیم ،همه

انسانها همیشه درهمه حال درهمه شئون جاهل هستند ومبلغ علمشان پایین است

لذا همه انسانها چون جاهلند سوال دارند پرسش دارند شما به هیچ وجهه نمی توانید

پرسش را ازانسان بگیرید

یعنی الان اگربنشینید یک فرشته بیاید شروع کند به پاسخ دادن سوال های انسان

،قرآن بیاورد وتک تک سوال ها را پاسخ بدهد، سوال های امروز شما پاسخ

داده شود دوباره فردا شما بیایید با یک دفترچه ازسوال های جدید، اصلا قرار نیست

سوال تمام بشود چون واقعیت ها در این عالم بی نهایته هرچی هم که جواب آورده

بشود سوال تمام نمی شود هرچه هم که به انسان بدهند خواهش در وی تمام نمی

شود اگر تمام عالم را هم به انسان بدهند باز چیزی دیگری درخواست می کند چون

ذاتا فقیر است زیرا پرسش هم به خواهش هم به معنای درخواست لازم است .

جهل وفقراز انسان جدا نمی شود اما آن 7عنوانی که گفتم ترس وحزن ،تحیر وتزلزل

،ناآرامی وافسردگی اینها می تواند ازانسان جدا بشود این پیامدهایی که امروز داریم

راجع به آن صحبت می کنیم این پیامدها قابل انفکاک از انسان است و می شود

ازانسان جدا کنیم .

صیرفی : دقایقی در محضر قرآن باشیم برمی گردیم چند دقیقه تا پایان وقت

داریم یک وعده ای به ما دادید .

استاد عظیمی :انسان را اگر رها کنند تا در جلسات بعد مفصل خواهیم گفت خود به

خود انسان باید بترسد و می ترسد ایرادی هم به او نیست انسان اگر متصل به ذات

اقدس الهی نشود وارتباط برقرار نکند ،باید غصه بخورد ،غصه گذشته را انسان

گاهی یک نگاهی به گذشته خودش می کند می بیند چه نعمت ها وفرصت هایی

را از دست داده است

لذا حزن وغصه ،آن یک انسان فقیر وجاهل که می توانست ازاین فرصت ها چه

استفاده هایی بکند و الان نگاه می کند می بیند تمام این فرصت ها را ازدست داده

غصه می خورد ترس وحزن که آمد انسان که دارد غصه می خورد وچیزی

هم دست او نیست نه علمی ونه توانایی دارد مایوس که شد متحیر می شود متحیر که

شد، متزلزل می شود، متزلزل که شد ،بی قرار می شود بی قرار که شد، افسرده

می شود، این طبیعی است برای انسان یعنی اگر شما انسانی را دیدی که افسرده

است و می ترسد محزون است ،به او ایراد نگیرید این مقتضای طبیعی انسان بودن

است اما قرآن می گوید می شود یک کاری کرد که تو نترسی لذا این تعبیر در قرآن

تکرار شده عده ای را معرفی می کند.

،درجلسه بعد بیشتر توضیح می دهم *لاخوف ولا هم یحزنون *این انسانی که جاهل

است ندارد نمی داند غافل است طبیعی هست و باید مضطرب باشد خدا یک جایی

می گوید" یا ایتها نفسه المطمئنه" اطمینان به او می دهد می گوید *الا بذکرالله تطمئن

القلوب*این انسانی که قاعدتا باید،مردد باشد قاعدتا باید متزلزل باشد مردد دراندیشه

،متزلزل درقدم ،یک جایی خدا می گوید*یثبت الله آمنوا بالقول الثابت فی الحیاه الدنیا

وفی الاخره *یعنی انسان متحیر، مردد ،متزلزل را خدا ،

تثبیت می کند ثابت قدم واستوار می کند همانطور که گفتید طبق نص صریح قرآن

انسان می تواند باشد ،این خیلی حرف سنگینی هست خیلی باید دقت داشته

باشید.

انسان می تواند انسان باشد ،فقیر باشد، جاهل باشد، ضعیف وناتوان باشد، اما نترسد

قاعدتا باید بترسد اما غصه نخورد اما متحیر و متزلزل و نا آرام نباشد افسرده نباشد

قرآن می فرماید درسوره معارج *ان الانسان خلق هلوعا واذا مسه الشرو جزوعا واذا

مسه الخیرو منوعا *این سه ویژگی به مقتضای خلقت او بیان می کند می گوید

انسان موقعی که خلق شد هلوع خلق شد هلوع یعنی حریص یعنی کم طاقت دوم

می گوید *اذا مسه الشر*گرفتار که شد به یک مصیبتی که دچار شد *جزوعا * جزع

وفزع می کند ،بی قراری می کند وطرف دیگر * واذا مسه الخیر *یک نعمتی که به او داده شد منوعه ،بخیل است

،مناع نمی گذارد این به دیگری برسد چرا انسان هلوع است چرا حریص است چرا

جزوع وبی تاب است چرا منوع وبخیل است یا فرض کنید در سوره اسرا می

فرماید *یدع الانسان و بالشردعاءه بالخیر*انسان بدی ها طلب می کند، چنانچه خوب

ها را طلب می کند نمی فهمد انسان دیگر یعنی چنان التماس می کند که خدا یک

بدی را به او برساند فکر می کند آن بدی خوبی است *عسی ان تکرهوا شیئا

وهوخیرلکم *چه بسا شما چیزی را خوب می دانید

درحالیکه بداست *یدع الانسان بالشر*انسان به طلب شر می کند دعا می کند خدایا

فلان چیز را به من بده درحالیکه شر است *دعاءه بالخیر وکان الانسان

و عجولا*،پس انسان 4 ویژگی دارد هلوع،جزوعه ،منوعه ،عجوله ،چرا چون

فقیرهست چون جاهل است چون ضعیف است یک راه برای حل این مشکل وجود

دارد **للمصلین الذین هم علی صلاتهم دائمون **

یعنی می شود این ها نباشد انسانی که اصلا هلوع خلق شده اصلا این طور آفریده

شد می تواند اینها نباشد که البته من این نکته راعرض کنم ما امروز نتوانستیم قاعده

را بیان کنیم بعضی از قاعده ها با یک جمله می شود توضیح داد ولی بعضی را باید

یکی دو جلسه درموردآن صحبت کردیم تا ذهن آماده بشود وما قاعده را توضیح

دهیم.

صیرفی : محضر شما بینندگان ادامه همین بحث را به شرط حیات ادامه خواهیم داد

.الهی چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی وما رستگار

دسته بندی :