تاریخ انتشار: شنبه 7 اسفند 1400
تعداد بازدید: 51

یاد خدا 27 آذر 1400

تهذیب نفس با حضور آیت الله رحیم توکل (متن برنامه 27 آذر 1400)

صیرفی :الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن

قلوب

منم که عصمت الله وبه ساق عرش* زیورم حبیبه خدا منم *حباب نور داورم* رضای او ولای من ولای او *که من ولیه الله زهر بدی مطهرم *فدک چه جلوه ای کند به پیش گاه دولتم *که مالکیت جنان به کف بود چو حیدرم

اللهم صل علی فاطمه وابیها و بعلها و بنیها وسرالمستوع فیها بعدد ما احاط به علمک

سلام خدا بر پیامبر رحمت و خاندان پاک و مطهرشان اللهم صل

علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سلام خدا برحضرت زهرا

(س)و سلام خدا بر امام مهدی (عج)سلام خدا به شما اهالی ارجمند

یاد خدا شهادت حضرت زهرا(س)محضر یکایک شما عزیزان

تسلیت عرض میکنم ان شاالله نگاه و دعای حضرت مادر بدرقه

راه همه ما باشد با افتخار امروز یاد خدا را در محضر سرور

ارجمندم یکی از فرزندان حضرت زهرا(س)حضرت آیت الله سید

رحیم توکل عزیز دنبال خواهیم کرد سلام علیکم و رحمه الله

استاد توکل:و علیک سلام رحمه الله وبرکاته

صیرفی:تسلیت عرض می کنم ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله

علیها.محضر استاد درباره تهذیب نفس و طهارت باطن صحبت می

کنیم این عنوان کلی سلسله جلسات درس اخلاقی است که محضر

شریف آیت الله توکل عزیز هستیم وقلب سلیم موضوع اخیری

هست آغاز کردیم خلاصه ای از جلسه قبل را ببینیم برمی گردیم و

کلاس درس امروز را پیش می گیریم .

خلصه جلسه گذشته :افرادی که گناه مبتلا هستند گام اول این هست

به کدام گناه مبتلا شده ،چشمانش ناجور است ،زبان وی کنترل

ندارد ،در مورد پا ،در مورد دست ،در مورد شکم ،درمورد

شهوت کجای این انسان می لنگد و به گناه داخل می شود اول باید

منشاء گناه مشخص شود این که معلوم شد گام دوم آغاز می شود

این علت گناه 3 عامل مهم دارد کدام عامل باعث شده این فرد به

این گناه داخل شود اگر عامل را درست پیدا کند یک انسان خوب

وقوی کسی است که نسبت به کارها اطلاعات لازم را دارد و می

داند اگر علت این هست درمان آن چیست اگر خود گناه معلوم

علت گناه هم معلوم شود و درمان درست هم اقدام شود این انسان

به زودی از گناه خارج می شود یک عامل عامل غفلت است اگر

انسان تا متوجه احوا خود هست که مشکلی پیش نمی آید زمانی که

توجه برود کنار و انسان غافل شود *الناس نیام فاذا ماتوا

انتبهوا*مردم در خواب هستند زمان که بمیرند تازه بیدار می شوند

این *الناس نیام*مردم درخواب هستند این خواب خواب غفلت

است تا انسان متوجه هست می داند فعلش گناه هست در محضر

خداست در دید حق تعالی است دارند برای انسان یادداشت می

کنند همه کارها هست تا آگاه هست به گناه داخل نمی شود کی به

گناه داخل می شود؟ زمانی بی توجه می شود ،غافل می شود

صیرفی :30000720مسیر ارتباط پیامکی ما و شما هست منتظر

دریافت پیامک های شما هستیم قبل از برنامه آقای حسین زاده

عزیز تهیه کننده محترم برنامه به حاج آقا توکل از ابراز لطف ها

ومحبت ها التماس دعا ها سوالات شما بینندگان خوب برنامه که

شکل های مختلف به دست ما می رسد از کشورآلمان و کانادا هم

تعدادقابل توجهی پیام دریافت کردیم و به مباحث آیت الله توکل

ابراز علاقه کردند به جلسات اخلاق این روزها.خیلی ها دوست

دارند مثل قدیم بازار درس اخلاق از نظر من گرم تر بود وشاید

گرفتاری های امروز نبود و علما در نقاط مختلف شهرمثلا

یکشنبه ها فلان استاد بزرگوار جلسه درس اخلاق دارند مردم

برنامه و زمان خودشان را تنظیم می کردند و این را بعنوان یک

نیاز جدی زندگی می دونستند این روزها درپیام های مردم شنیده

ام و متوجه شده ام که گمشده خیلی از مردم همان واعظی هست که

آنها را راهنمایی کند واعظی که از حرف دل بزند و الحمدالله ما

روزهای شنبه یاد خدا خاصه والبته تمام جلسات سعی بر این

مسئله است منتها شنبه ها درس اخلاق را می آموزیم حضور

حضرتعالی خیلی از این سوال ها وخواسته های مردم اجابت شده

در این چند سال. سلام مردمی که ازطریق شماره پیامک برنامه و

چه عزیزانی که به 162 شماره روابط عمومی سازمان تماس

گرفته بودند تعظیم می کنیم از شما که دغدغه دارید. برای ارسال

نظرات و پیشنهاداتتون ممنون ومتشکریم .

استاد توکل:بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد وآله

طاهرین دربحث قلب سلیم یک معنا را بررسی کردیم به طور

اجمالی انسان درتهذیب نفس وارتباط درون با خدای عالم به جایی

برسد اگر گناه با تمام جذبه هایش جلو بیاید با همه جلوه هایش

مطرح بشود انسان به سلامت باشد از این جلوه ها و نغلزد معنای

دوم این بود که آنچنان معرفت در این دل حاکم بشود که درک

معرفت این دل را بلرزاند انسان ترسان و خائف باشد از درک

معرفت بالا و شناخت بالا این مسلما مقدماتی را می طلبد که

انسان بتواند به این مقام دست پیدا کند مقامات بسیار سنگین است

وهرکسی هم به این مقامام ودرجات راه ندارد در ادامه در

خصوص مقدمات صحبت خواهم کرد وباید ایجاد کند تا آرام آرام

در درونش نورانیت پیدا بشود و در آن نورانیت باطن معرفتها

ظهور پیدا کند این معرفت ها دل انسان را بلرزاند چون بحث

معرفت و خشوع در برابر معرفت آمد ما به حاشیه رفتیم که

خوف به اعتباری دو نوع است یکی خوف الرهبه است و دیگری

خوف الخشیه است و هر رد علت دارد خوف الرهبه مربوط به

گناهان خود فرد است در مدت زمان عمرش از او اعمالی صادر

شد به باورش رضایت خدای عالم نبود از اینکه بر این عملکرد او

مورد مواخذه قرار بدهند یا بر او عقابی بفرستند از این جهت

خائف است این خوف هراس از عملکرد منفی خودش است یک

خوف هم خوف اخشیه هست که که بحث اصلی ما بر محور این

خوف است انسان به درک و فهم بالایی دست پیدا کند به اندازه

ظرف وجودی اش معرفت را در خودش ایجاد کند واین معرفت

بشود دل لرزان و ترسان بشود درباره خوف ارهبه که انسان

گناهانی انجام داد وبراین گناهان خائفه مسلما اگر انسان بخواهد به

گناه داخل بشود علتی باید در کار بیاید انسان این عالم این عالم

اسباب و مسببات .هر امری در این عالم انجام بشود علتی دارد

این گناهان ما هم علتی دارد و تا ما عامل گناه را کنار نزنیم هر

آن در معرض سقوط قرار داریم و عامل ایجاد گناه عرض کردم

در مجموع به 3 عامل برخورد می کنیم که هرکدام از این 3

عامل کافی است که در برابر گناه زمین بخوریم و آن دیگر

بستگی به درایت خود انسان است .این 3 عامل کدام عامل او را

به گناه وارد کرد باید نوع عامل را شناسایی کند بعد وقتی علت

بررسی شد اقدام کند آن علت را از خود دور کند در همین حین

مطلبی عرض کنم از خدای عالم جدا تشکر کنیم به هر طرف که

نگاه می کنیم باب رحمت الهی باز است خداوند عالم برای ما باب

توبه را باز گذاشت گناه به هر مرحله که از ما انجام شود بشر نا

امید نشود بگویید من دیگر گناهانم زیاد است و دیگر اهل جهنم

هستم این نا امیدی بسیار بد است اگر به تعداد ذرات عالم هم گناه

کرده باشیم در رحمت خدا باز است باید آدم به یک راهی برود که

این رحمت ها را دریافت کند در رحمت مسدود نیست چه بسا یک

آهی از یک انسانی در دل کل گناهان را پاک می کند این دنبال آه

بودن بسیار مهم است یک عزیز بود خواست به نماز جماعت

برسد با سرعت آمد و رسید به در مسجد دید که مکبر در حال

سلام پایان نماز است نگاهی به جمعیت کرد سر به دیوار گذاشت

دچار حالتی خاص شد پرسیدند که چه شده گفت خیلی دویدم به

جماعت برسم اما نرسیدم و ناراحتم چرا محروم شدم گفت من هر

دور نماز را به جماعت درک کردم معامله باهم کنیم گفت چه

معامله ای این جماعت من هرچه ثواب داشت مال تو این آهت مال

من چه بسا یک آه از سینه پر سوز این آه جدا غوغا می کند ما

باید کاری کنیم آن آه در ما پیدا بشود بعد آن انسان در محضر خدا

بنده خوبی نبوده ،خداوند همین را می خواهد ما بفهمیم بنده خوبی

نبودیم و خطاب به موسی می شود موسی چاکر من باش موسی

به فکر رفت هرچه بخواهم انجام دهم باز همین یک لطفی است

شکر جدیدی می خواهد به خدا عاجزم چون هر کاری کنم باز

همین کار توفیقه و باز شکر جدید برای خود می خواهد گفت

موسی همین مقدار که فهمیدی نمی توانی شاکر واقعی باشی حق

شکر را ادا کنی همین شکر من است خدای متعال به ما نیازی

ندارد می خواهد ما بفهمیم بنده خوبی نبودیم و لااقل این فهم

عاملی بشود از این بعد با گذشته خود فرقی کرده باشیم این طور

نشود که من همان آدم قبلی همان کارهای قبلی و برنامه های قبلی

را داشته باشم تکانی به ما بدهد این تکان گاهی یک تکانی است

که مثلی عزیزان دارند که می شود یک شبه ره صد ساله را طی

بکند از آن تکان ها گاهی می خوریم *ان لربکم فی ایام دهرکم

نفحات الا فتعرضوالها*در ایام عمرتان نسیم رحمانی گهگاه می

وزد در معرض آن قرار بگیرید اگر وزیدن گرفت شامل حال شما

بشود این گناه کردن ما 3 عامل دارد عامل اول عامل غفلت است

که جلسات قبل من مختصری به آن پرداختیم چون اگر بخواهیم به

بحث غفلت ورود کنیم دست کم باید 60 جلسه بحث نیاز دارد

خیلی کوتاه اشاره میکنیم به نکته نگاه کنید در روایت خداوند عالم

برای هرچیزی حدی قرار داده اگر انسان آن حد را انجام دهد

واجب را ادا کرده نماز در طول روز 17 رکعت انسان این مقدار

را بخواند حق نماز را دراین باب ادا کرده است ماه رمضان یک

ماه روزه دار باشد حق صیام را ادا کرده درطول عمر حج یک

باربرود حق حج را ادا کرده خمس یک پنجم از اموال زکات یک

دهم مال .اگر این ها را همه را ادا کند حق را ادا کرده آن که در

روایات و آیات حدی برایش تا اینجا نگذاشتند حد ما را امر کردند

تا می توانیم زیاد ترهم انجام دهیم وآن ذکر الهی هست *اذکروالله

ذکرا کثیرا*قید کثرت آورده اند نه اینکه هر اینکه هر چه کردی

ادای حق کردی ،نه بسیار به یاد خدا باشیم حالا چه اسراری در

بین هست دریایی اینجا باز می شود اینجا چیست که می گویند مرا

زیاد به یاد داشته باشید موسی پیغمبر است میگوید خدایا یک

جاهایی نمی شود یادت باشم و انسان شرم دارد نام تو را جاری

کنم خطاب آمد موسی *ذکری حسن علی کل حال*

صیرفی :از حضرت زهرا (س)یاد کنیم و بین برنامه بهترین

فضاست برنامه یاد خداست و یاد حضرت زهرا جدا از یاد خدا

نیست و ما اعتقاد داریم این 14 نور تجلی خدای متعال هستند و

زهرا (س)مادر همه خوبیهای خیر کثیر هستند عرض ارادتی

خواهیم داشت و برمی گردیم و بخش پایانی فرمایشات استاد توکل

را خواهیم داشت .

استاد توکل:از این جهت فرمودند زیاد به یاد خدا باشید و چه سری

در این مووع هست خود یک بحث مستقل را می طلبد که در این

یاد خدا چه برکاتی هست فرمودند خدا را کثیر به یاد داشته باشید

باز برای اینکه مطلب برای عزیزان بهتر جا بیافتد آدم وقتی می

خواهد مسافرت برود اتاق را مرتب می کند پارچه ای نمدار روی

مبل و میز می کشد گرد وغبار همه را پاک می کند پرده ها را

می کشد و در را می بند می رود یک هفته بعد می آید دست به

مبل می زند گر و غبار دست او را غبارآلود می کند کسی نباید

برود همین غبار هوا روی اجسام نشست و باعث این گر و غبار

شد کسی درآنجا رفت وآمد نکرد. روح انسان بسیار حساس هست

در روز هم با مظاهر گناه بسیار در تماس است اسباب غفلت هم

بسیار فراوان است اگر انسان مراقبت نکند این گرد وغباری که در

این جلوه های گناه وجود دارد روح را کدر می کند و روح از

صفای باطن جدا می کند از این جهت به ما دستور دادند زیاد به

یاد خدا باشیم این روح را تلنگر بزنیم تکانی بدهیم تا گرد وغبار

کنار برود ارتباطات هرچه باشد باز هم محکم تر می شود انسان

به یک جا برسد که در درون جانش آنچان ارتباط محکم باشد که

انسان جلوه های گنه را نبیند جذبه گناه را نبیند آنقدر گناه در

نظرش حقیر بیاید به دیده حقارت نگاه کند شهوت حرام می آید

لذتی به دنبال دارد نکبت هایش چه برخورد هایش چه ظلمت

هایش چه تعفن ها قطع ارتباط با خدای عالم چه می شود رو

برگردانندن ائمه چه به همین مسائل فکر کند بگوید نه واقعا نمی

ارزد برای همین پیغمبر اکرم اگر ما بخواهیم توجه را مثال بزنیم

توجه به خدا اگر تجسم پیدا کند شکل پیغمبر اکرم خواهد شد ذکر

خدای عالم اگر بخواهد تجسم پیدا کند به ائمه اطهار شبیه می شود

چیزهایی هست که الفاظی نداریم حق مطلب را ادا کنیم الفاظ اینجا

قاصر هستند اینجا الفاظی وجود ندارد پیغمبر اکرم است گل سرسبد

عالم است حتی مقام امیرمومنین ازپیغمبر پایین تر است افتخار

این انا عبد من عبید محمد افتخار حضرت امیر به این است این

آقای عالم .هرچه بخواهیم بگوییم الفاظ واقعا عاجزند جبرئیل

*عظنی*مرا موعظه کن جبرائیل واقعا شاگرد حقیر پیغمبر بود

بدون تعارف حتی اذکار را بلد نبودند حضرت به آنها آموخت

*کبرنا فکبر ملائکه *تکبیر گفتیم آنها تکبیر گفتند بلد نبودند در

صحنه ها چه بگویند ما گفتیم *لااله اله الله *آن را یاد گرفتنداینجا

جای این ذکر است وقتی بحث نعمت های خدا به میان می آید ما

الحمدالله می گفتیم و آنها آموختند جای حمد وثنا اینجا هست آنکه

حتی در بیان اذکار نمی داند چه بگویم و باید اهل بیت به آنها بیا

مزند و از مقام اهل بیت پایین تر هستند اما حضرت جبرائیل

*عظنی*مرا موعظه کن این درسی برای ما است آنکه توجه تذکر

ارتباط همه چیز در او ذوب شده است اینگونه می فرماید جبرائیل

گفت یا رسول الله هر طور میخواهی باش بدا ن زمانی این عمر

خط پایانی خواهد داشت تمام می شود با خوشی با سختی با

گرسنگی و سیری با گناه با عصمت به هرحال این عمر را پایانی

است از پایان به بعد چه میخواهی بکنی *احب ما شئت فانک

مفارقه*به هر چه می خواهی علاقمند باش ولی بلاخره روزی

تورا از محبوبت جدا می کنند *ما شئت فانک ملاقیه*هر چه دلت

می خواهد بکن اعمالت را به ملاقاتت می آورند .این اعمال خودت بود .

صیرفی:خیلی ممنون ،شاید بهترین حرف که از این جلسه بخاطر

بسپاریم اینکه هر جور می خواهیم زندگی کنیم فقط بدانیم پایانی

هست و نزدیک هم هست و دیگر از آت لحظه کاری از ما ساخته

نیست .خدا را به وجاهت حضرت زهرا (س)قسم می دهیم و دعا

می کنیم الهی چنان کن سر انجام کار تو خشنود باشی وما رستگار


دسته بندی :

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها

2024-05-02 20:52:07