تاریخ انتشار: چهارشنبه 17 فروردین 1401
تعداد بازدید: 97

یاد خدا 7 اسفند 1400

تهذیب نفس با حضور آیت الله رحیم توکل (متن برنامه یاد خدا 7 اسفند 1400)

صیرفی:بسم الله الرحمن الرحیم الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن قلوب

یا اباالحسن یا موسی بن جعفر ایها کاظم یاابن الرسول الله یا حجه الله الی خلقه

یا سیدنا و مولانا انا توجهنا واستشفعنا وتوسلنا بک الی الله وقد مناک بین یدی حاجتنا یا وجیها عندالله اشفع لنا عند الله

سلام خدا بر پیامبر رحمت و خاندان مطهر و پاک ایشان

" اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم "سلام خدا برحضرت موسی بن جعفر باب الحوائج (ع).

سلام خدا برامام مهدی(عج) وسلام خدا برهمه شما و اهالی ارجمندیاد خدا.

ان شاالله به همین زودی زیارت بامعرفت آستان مقدس حرمین کاظمین روزی همه ما بشود و بتوانیم درآن صحن و سرا محضر حضرت باب الحوائج موسی بن جعفر وحضرت باب المراد حضرت جوادالائمه باشیم عرض ادب و ارادت کنیم تسلیت عرض می کنم شهادت حضرت باب الحوائج را آرزو می کنم که دعا یشان و نگاهشان بدرقه مسیرزندگی همه ما باشد.

افتخار می کنم لحظاتی از زندگیم را در کنار شما با یاد خدا هستیم.

حضورسرور ارجمندم که از فرزندان حضرت زهرا(س) هستند عضو محترم مجلس خبرگان رهبری حضرت آیه الله سیدرحیم توکل قدم بر چشم ما گذاشتند کلاس در اخلاق پیش روی ما خواهد بود ان شاالله سلام علیکم.

حاج آقا توکل: سلام علیکم ورحمه الله و برکاته.

صیرفی:خلاصه ای از جلسه گذشته را با هم مرور می کنیم و برمی گردیم با آمادگی بیشتری بر گردیم سرکلاس استاد هستیم خلاصه جلسه قبل:در روایت آمده *من زهد فی الدنیا*که در دنیا زهد اختیار کند حالا زهد معنایش چیست در قرآن کریم سوره حدید *لکیلا تاسوا علی ما فاتکم ولا تفرحوا بما آتاکم *آنچه از دست دادی خیلی برایش غصه نخور آنچه به دستت می آید خیلی هم شادی برایش نکنید آنکه رفته فردا می آید آنکه آمده فردا می رود خیلی دل به آن نبندید اگر انسان در دنیا زهد اختیار کند ذیل آیه چندین برکت را بیان کرده من یک نکته را عرض کنم*اثبت الله الحکمه فی قلبها*خداوند کسی که زهد داشته باشد حمکت را در جانش تثبیت می کنم ، برای این که به مقاماتی دست پیدا کنید این مقامات موونه می خواهد. موونه هم زحمت دارد

اگر یک پرده ای را کنار بزنندچیز کمی از آن طرف پرده به ما نشان بدهند

آیا دوست ندارید کل عالم را بدهید یک بار دیگر آنجا را ببینید.

جدا حاضراست بدهدچون ما از این وادی دور هستیم فقط داریم می گوییم.

آنهایی که رسیده اند حتی از بحث این موضوع اشکشان جاری می شود.

گریه می کنند.

*گفته بودم که چوآیی غم دل با توبگویم*چه بگویم غمم ازدل برود چون تو بیایی*

صیرفی :مثل همیشه برنامه خودتان را شما هستید که اهالی اتاق فکر این برنامه اید

با فرستادن سوال ، پیام ها ، انتقاد و پشنهاد،کمک کنید به برنامه.

30000720 خواهش می کنم به صورت پیامکی و162 شماره تلفن سازمان نظراتتون درباره برنامه بدهید و درفضای مجازی ما را دنبال کنید.

این لطفتان را ادامه بدید در فضای مجازی و در تطهیر این فضا و در ارتقای فهم و نگاه مردم با اشتراک گذاری پست ها و ویدیوها وفایل های صوتی تصویری.

تهذیب نفس و طهارت باطن عنوان کلی درسی است که4 سال در خدمت شما هستیم رسیدیم به قلب سلیم و در ذیل گفته ها از خوف برایمان گفتید.

حاج آقا توکل: بسم الله الرحمن الرحیم

در ادامه بحث قبلی عرض کرده بودم که برای عمل عام برای مقام عام عمل عام نیازاست برای مقام خاص عمل خاص نیاز است. برای عمل اخص عمل اخص نیاز است.

عمل عام یعنی آن عملی که همه انجام می دهند و لذا برای عامه مکلفین این تکلیف شده است، عمل به واجبات و ترک محرمات،اگر این عمل عام انجام شد مزد آن بهشت خواهد شد،بهشت به معنای عام آن. واگر کسی مقام خاص بخواهد باید در کنار عمل عام یک عمل خاص انجام بدهد،که به شهدا مثال زدیم، آنها آمدند و جان خود را به خداود عالمیان اهدا کردند، خداوند هم به این کار خاص آنها مقام خاص اهدا کرد و به مقام *عند ربهم* اینها را نائل فرمود.

حال اگر انسان بخواهد یک مقام اخص داشته باشد،برای مقام اخص کار اخصی باید انجام بدهد، که انسان باید خودش را برساند به نفس مطمئنه در تمامی قرآن یک جاداریم *فدخلی جنتی* آن هم دادن به نفس مطمئن یعنی این ها از شهدا بالاتربوده اند. شهدا جان عنایت کرده اند ولی این ها در طول زمان جان کف دست گذاشته اند تا به این مقام بخواهند برسند.

ولذا یک جا جنتی داریم آن هم داده اند به نفس مطمئن. شما نگاه کنید در سوره بینه

*ان الذین آمنوا وعملوا الصالحات و اولئک هم خیرالبریه*آن هایی که ایمان کسب کرده اند و دنبال عمل صالح بوده اند بهترین بندگان خدا هستند،در روایت دارد خداوند از مومن خلقی محبوب تر نیافرید لذابه"خیرالبریه" اشاره دارد،لذا تا اینجا معنای عام است چون تمام اهل ایمان،اهل ایمانند و عمل صالح،امام جلو تر که می رویم جدا می شوند و شاخه شاخه می شوند اولین نکته *جزاوهم عند ربهم*

جلوتر*رضی الله عنهم و رضوا عنه* به جایی می رسند خدا از اینها راضی است و اینها از خدا و این مقام دوم خاص. این مال چه کسانی است *ذلک لمن خشی ربه*

آنهای که به مقام *خوف الخشیه*دست پیدا کرده اند، یعنی از عمل عادی انجام واجبات و ترک محرمات بالاتر آمده اند به معرفت دست پیدا کرده اند.

معرفت یک کار خاص است،این کار خاص به دنبال دارد مقام خاص را مقام خاص چیست *عنده ربهم*اول آیه و مقام رضا در دنبال آیه این دو تا مقام خاص هستند.

ولذا خیلی ها اهل البیت هستند ولی *عند ربهم *نیستند خیلی ها اهل البیت هستند اما به مقام رضا دست پیدا نمی کنند.

چون یک کارعام انجام داده اند.حضرت نوح پیغمبر اولوالعزم است همسرش در خط شوهرش نبود جنا ب لوط پیغمبر عظیم شان همسرش در خط شوهرش نبوده است.

*ضرب الله مثلا للذین کفرو امراه نوح و امراه لوط*آنقدر کارشان منفی بودبرای اهل کفر خداوند آنها را مورد مثال قرار داد کنار پیغمبر معجزه پیغمبر قیافه پیغبرکار پیغمبر رفتار وکردار، آن هم نوح پیامبر اولوالعزم ، انسان کنارانسان کنار این انوار الهی باشد واصلا رنگ نگیرد خیلی باید خبیث باشد.

خدا این موارد را به عنوان مثل در اهل کفر بیان کرده است،به مقابل نگاه کنید فرعون ملعون است، ادعای احمقانه خدا بودن را سر داده است ،*ان ربکم الاعلی*

من بالاتر از خدا هستم ، زن فرعون در کنار این مرد و در قصر خدایی فرعون و هرچه می خواست در اختیارش بود،طلا جواهرات ،جا ومقام،نوکر کنیز،در محلی که هر زنی مد نظرش هست آماده است و کنار فرعون ملعون یک گلی در می آید که اینقدر این گل تابنده و نورانی بودکه،خداوند عالم این را برای اهل ایمان مثال می زند، خیلی مهم است *و ضرب الله مثلا للذین آمنوا امرات فرعون*اینقدر این زن اوج معنویت گرفته است برای اهل ایمان خداوند مثال قرار داده است.

کنار فرعون کنار مظهر کفر فساد در آن خانه ایی که در و دیوارش کفر می بارید یک هم چنین گلی در آمده است،فرعون دید که نه این زن برنامه هایی دارد که به کلام موسی پیامبر می خورد،او را خواست وبا او صحبت کرد،او گفت من طرف موسی هستم و حرف او درست است اعجاز هم آورده است، تو قبول نکردی مثل آن را بیار نتوانستی بیاوری حق با موسی است، فرعون آسیه را به شدت زد ولی او از موسی دست نکشید، او را به چهار میخ بست که چنگک های فلزی تیز داشت به بدن ضربه می زد بدن را پاره پاره می کرد.گفتن آن ساده است یک کارد به ما بخورد دادمان در می آید که با چنگک ها بدش را پاره می کردند ولی زن فرعون از ایمان دست نکشید.او را میخکوب به زمین کردند، این یک جور شهادت است شهدای ما یک تیر خوردند افتادند یا دریک آن در انفجار تکه پاره شد یک دفعه جان داد ولی در این جا آسیه را زجرکش کردند، گاهی انسان طاقت دیدن چنین صحنه هایی را ندارد.

*رب ابن لی عندک بیتا فی الجنه* خدایا من عادی کشته نشده ام به یک ضربه کارد و خنجر کشته نشده ام خدا برا من بنا کن بهشتت را می خواهم این کار، کار خاصی است خیلی مهم است انسان یک جان داشته باشد بعد به این شکل در راه خدا بدهد.

صیرفی:محضر قرآن کریم سوره تحریم آیه11

حاج آقا توکل:این مقامات عام ،خاص ،اخص ،لذا شهدا کار خاص کرده اند،زن فرعون کار خاص کرده است اما این کار خاص کجا آن کار خاص کجا، اینها مقام *عند ربهم*دارند اما خود این مقام را همه عزیزن کار خاص هم انجام داده اند اما با یک تیر کشته شدن کجا! این طور شهید شدن کجا،در کربلا خدا لعنت کند

عمر سعد را همان اول کار لشکر به من نگاه کنید تیراول را من می زنم،به امیر عبیدالله بگویید من اول شروع کرده ام با همان تیرلشکرعمرسعد تیرباران کردند

که بخشی ازیاران امام همان اول کاربرزمین افتادند.با تیر افتادند زمین خوب این یارامام حسین(ع) مقام بسیار بالا تمام بلاها را به جان خریدنداما همان اول با یک تیر شهید شدند، سعیدبن عبدالله تا ظهر عاشورا ایستاد، امام در حال نماز خواندن است،جلوی امام ایستاد تا امام تیر نخورد از هرجا تیر می آمد جلوی تیر را می گرفت بعد اتمام نماز سعید به زمین افتاد امام دید در بدنش 13 چوبه تیر نشسته بود،یک تیر کجا 13 تیر کجا آن هم شهید است این هم شیهد است.

امام آمدند بالاسر سعید،سعید یک جمله گفت :یا حسین(ع) آیا من به عهدم وفا کردم،

باز خودش را بدهکار امام می دانست،فرمودند: آری وفا کردی ودر رفتن به بهشت

پیشی گرفتی. درباره جناب حبیب دارد این تعبیر در اصحاب را من فقط در حبیب دیدم،وقتی حبیب بر زمین افتاد*بان الانکسار فی وجه*درچهره امام شکستگی نمایان

شد،امام دلش شکست امام ناراحتی را درچهره ظاهر کرد،حبیب هم شهید است سعید شهیدهم است مابقی هم شهیدند،شهدا هم با هم فرق دارند.

جناب عباس وقتی بر زمین افتادند،*الان انکسر ظهری*حضرت عباس هم شهید است،مقامی به ایشان می دهند که مابقی شهدا غبطه می خورند،اینها همه مقام شهدا است ،ولذا آن هایی که مقام خاص می خواهند کار خاص بایند انجام بدهند.

آن کار خاص باعث می شود به مقام خاص می رسندحال اگر مقام اخص می خواهی کار اخصی باید انجام بدهید،کار اخص همان نفس مطمئن است.

واقعا کارسختی است رسیدن به مقام نفس مطمئن لذا قرآن دارد*رجال لا تولهیهم تجاره ولا بیع عن ذکرالله*مردانی هستند که همه اگر بلغزند او از خدا غافل نمی شود.

این ها یک امر کار کردند یک امری جنگیدند،شهدای ما در خیابان ها بعضی ها بودند خیلی تقیدی هم نداشته اند، رفتند جبهه متحول شده اند برگشتند با مقام عظیم شهادت،بعضی هایشان مردم عادی کوچه بازار بودند یک امری مبارزه کردند،این ها آن مقام *عنده ربهم* آن مقام بالا هستند،خیلی ها زنده شان مرده متحرک هست بعضی ها

مرده شان زنده است.

حال انسان بخواهد به این مقام ها دست پیدا کند*عنده ربهم* را به کسی مفتی نمی دهند،مگر مراقبت داشته باشد،*رضی الله عنهم و رضوا عنه*افرادی هستند به مقام رضا دست پیدا کرده اند، ان شاالله در دنباله بحث بعدی عرض خواهم کرد که مقام رضا از کجا به انسان می رسد،به جای برسد خدا از شما راضی شما از خدا راضی

آیا این را به همین راحتی به شما می دهند با انجام واجبات و ترک محرمات می دهند،همین طور معمولی به افراد می دهند؟به کسانی می دهند*ذلک لم خشیه ربه* این مال اهل معرفته.

اما اگر یک جای خاص می خواهی آن یک جای خاص که *عنده ربهم *باشد این است *ذلک لمن خشیه ربه*دل پاک شده باشد نورانی شده باشد به آن نگاه بی اندازند، آنقدر معرفت بالا برود که دل را ترسان و لرزان کند عظمت او را بگیرد به ترک حرا م یا عمل به واجب می دهند؟ بین ما اهل ایمان زیادند واقعا متدینند اگر هم حرامی انجام بدهند واقعا توبه می کنند اشک هم می ریزند ولی دل لرزانی در مقابل عظمت خداوند ندارند،اهل بهشتند *خیرالبریه*هستندخدا به این ها احترام قائل است.

شکی در این نیست اما اهل بهشت بودند کجا اهل معرفت بودند کجا، خیلی فرق می کند این موضوعی را که گفتم به عزیزانم عرض می کنم برای من مجری محترم برای همه افراد راه باز است کی مرد میدان.

صیرفی: تقدیر و تشکر از حضور شما خدایا به وجاهت باب الحوائج موسی بن جعفر(ع) قسم می دهیم خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار


دسته بندی :

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها

2024-05-15 07:31:19