یاد خدا 9 دی 1400
آیات الاخلاق با حضور حجت الاسلام و المسلمین غفاری
(متن برنامه 9 دی 1400)
صیرفی: الذین آمنو و تطمئن قلوبهم بذکرالله الی بذکرالله تطمئن قلوب
"اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و ابیها و السر مستودع فیها بعدد ما احاط به
علمک "سلام خدا بر پیامبر رحمت و خاندان مطهر و پاکش اللهم صل علی محمد وال
محمد وعجل فرجهم سلام خدا برامام مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف سلام خدا بر
اهالی ارجمند یادخدا وقت بخیر خدا را شکرمی کنم امروزتوفیق داریم به یاد خدا
باشیم و در این مسیر حرکت کنیم و ایام الله 9 دی روز بصیرت را هم گرامی می
داریم محضرسرور ارجمندم استاد غفاری بزرگوار و عزیزهستیم معلم اخلاقی که
از شهرکریمه اهل بیت شهر مقدس قم قدم رنجه فرمودند سلام علیکم ورحمته الله.
استادغفاری:سلام علیکم ورحمه الله به محضر حضرت عالی و عموم بینندگان عزیز
وتشنگان معارف الهی وکسانی که حقیقتا دنبال این هستند که تا می توانند قدم قدم
و یقینا برای عزیزانم بسیاری از آنها روزی هایی خدا عنایت فرموده که تا می توانند
نزدیکتر بشوند به رضایت خداوند عرض ادب و تحیت دارم محضر همه آنها
ان شاالله.
صیرفی: خیلی محبت فرمودید که تشریف فرما شده اید ما خدمت حاج آقای غفاری
آیات الاخلاق در قرآن کریم را در مورد بحث گفتگو و مباحثه قرار دادیم و دراین
مدتی که مهمانشان بودیم مطالب مفید و ارزشمندی الحمدالله رب العالمین یاد گرفته
ایم این جلسات اخیردرباره مراقبه خیلی صحبت کردیم
و راجع به آیه شریفه* الم یعلم بان الله یری*جلسه ای که گذشت تک نسخه و کلید واژه خیلی از اتفاقات را شنیدیم و یاد گرفتیم.
خلاصه جلسه قبل: این آیه شریفه 14 سوره علق که می فرماید* الم یعلم بان الله
یری* مگر انسان حواسش نیست که خدا دارد او را می بیند این فطرت است که وقتی
من در محضر شما هستم ادب حضور شما را رعایت کنم. کنار والدین هستم آنجا
مناسب محضر آنها حاضر شوم کنار افراد مودب و محترمی هستم انسان نسبت به
حضور شرم می کند احساس حیا به او دست می دهد این انسانها رسیده بودند به آن
حقیقت انسانیت که من مخلوق هستم قبل از همه گفتی کنار که هستی من کنارخدا
هستم. عزیزانم می توانیم ما کنار خدا قرار بگیریم نه صرفا کنار آقای طباطبایی شما
نگویید الان دست من به آقای بهجت نمی رسد نه این حرف ها نیست الان ما
می توانیم در محضر خدا باشیم فقط غافلیم اگر همراهی کنیم رب العالمین در ما اثر
می گذارد رب العالمین ما را آرام می کند به آرامشی که رنگ آن به اصطلاح
محصول کارخانه خدا است ،نه بشر تا از دست برود تا موجود دیگری بیاید آن را
برهم بزند.
در سخت ترین ناآرامی ها آرامشی بی نظیر خدا به او می دهد چرا او چون گم نشده
است او قرار نیست نابود شود.سختی ها می آید تا محک بزند،عیار طلا را می
خواهد بالا ببرد.
صیرفی: اگر خواستید خلاصه این جلسه را مرور کنید روی سایت شبکه قرآن
ومعارف سیما مراجعه کنید وآنجا آرشیو های برنامه یاد خدا را ببینید.
در صفحه مجازی هم می توانید به آرشیو صوتی تصویری که همکاران قرار می
دهند گزیده ها و ویدیو کلیپ ها ی بسیارناب خوبی که انتخاب می کنند و جدا می
کنند می توانید به اشتراک بگذارید برای عزیزان که درفضای مجازی این اتفاق ها
زیاد بشود که آن فرصت بودن فضا به تهدیدات غلبه کند.
حاج آقای غفاری فرمودید اگرانسان بداند که خدا می بیند مشارطه اول روز و مراقبه
در طول روز او و محاسبه پایان روز او رنگ بوی دیگری می گیرد.
ما بیشتر از انذار شنیدیم از شما در جلسه ای که گذشت شاید بیشتر بیم و انذار در
مراقبه شکل گرفت.بیستر مراقبت بود که دچار تفکر شیطانی نشویم.
ما در طول روز و در طول زندگی مان اتفاقات مبارکی هم می توانیم رقم بزنیم
غافلیم از آن و به یک تعبیری من یک جایی خواندم و شنیدیم ،غلط بود شما اصلاح
بفرمایید می گویند نفحات یک زمینه هایی که پیش می آید اگر آن ها را به
موقع گره ای باز کنیم و پیگیری کنیم این باب بسیار مبارکی بر روی ما گشوده
می شود ما از این هم غافلیم و به تعویق می اندازیم حالا پیش آمد چه لزومی دارد
انجام بدهم حالا من کار واجب تری دارم اولویتم فعلا تحصیل است این ،فرزندم
.
استاد غفاری :بسم الله ارالحمن الرحیم
دو قضیه
اول : نقل شده به شخصی غافل دنیا طلب ثروت و امکانات هم داشته آدم بلهوسی
بوده به اصطلاح نقل شده در یک کوچه ای داشته رد می شد
می بیند در زمین یک نوشته افتاده نگاه می کند می بیند بسم االله الرحمن الرحیم نوشته
شده است اسم خدا است نقل شده با همان حال غرور و مستی می خواست رد شود که
یک باره اسم خدا است روی زمین افتاده ، در درونش یک پیامی می آید تو هر کاره
ای هستی این را بردار این زمین نماند. بسیاری هستند که مبتلا به معصیت گناه
هستند نمی خواهند با خدا دشمنی کنند. اسیر نفس خود هستند اسیر گرفتاری ظلمات
خود هستند اما نه دشمن خدا نیستند این فرد را می شود ادب کرد برد حتی معطر
کرد آن کاغذ را احترام کرد زمینه آن درست شد.
حجت خدا حضرت موسی بن جعفر(ع)عبور می کردند از کنار خانه شخصی دیدند
صدای سازآواز و مراسم معصیت بر پا است وضعیت خوبی نبوده، خادمی آمده بود
بیرون تا کاری انجام دهد امام همان لحظه می رسند سوال می کنند. که صاحب این
خانه عبد یا آزاد، بنده است یا آزاد، خادم متوجه نمی شود حضرت چه می فرماید.
فکر می کند این برده است یا خریده شده می گوید نه آقا این آزاد است این خودش
غلام دارد بنده دارد،امام می فرماید اگر بنده بود این طوری بساط راه نمی انداخت
ورها نمی کرد این طوری بساط به پا نمی کرد.
این صحبت طول می کشد که بشر می بیند غلام دیرآمد، غلام می رود خانه بشر
می رسد چرا دیر آمدی می گوید کسی سوال کرد صاحب این خانه بنده است یا آزاده
من گفتم آزاده و آن شخص جواب داد اگر بنده بود این طور حرکت نمی کرد یک
ادب به خرج داد یک بسم الله الرحمن الرحیم خدا حجتش را مامور کرد باید بری و
این رانجات دهی و آنجا تلنگر اصلی به بشر خورد وآنجا بیدار شد نه من بنده هستم
من غلط کردم
پیاده آمد بعضی ها گفتند تا آخر امر پای پیاده ماند که من پای پیاده بیدار شدم من
دیگر کفش نمی پوشم به او می گفتند بشر حافی پا برهنه.
پا برهنه دوید پیش حضرت و گفت من غلط کردم من راه را گم کرده بودم تازه بیدار
شدم شما به دادم برسید وامام عنایت کردند.
گاهی حادثه ای رخ می دهد مثلا یک پیر مرد گرفتاری ضعیفی کارش به شما می
افتد به من می توانم کاری کنم و در باطنم یک ندایی میگوید حتی گاهی من درخانه
نشسته ام یک دفعه ببینی به کجا می روی خودت را گول می زنی یا واقعا در راه
هستی.
صیرفی: داستان بشر را خیلی شنیده بودم که حضرت موسی بن جعفر (ع)این طور
فرمودند اما این قسمت را برای بار اول است که می شنوم این نفحه از اینجا شروع
شد که نامه ای را روی زمین دید و یک تلنگر ایجاد شد.
استاد غفاری :به دنبال این حرکت خدا تشکر می کند تو ادب به خرج دادی به آن بسم
الله لایق این هستی که یک لطف دیگری را بگیری .این معنا نظیر داستان حر است
حربن یزید ریاحی درروز کربلا حر وقتی وسط جهنم بود اما آنجا که حضرت سید
شهدا هشدار داد بعضی بزرگان گفته اند آن هشدار را ببینید قبل از توبه اش است .
هشدار داد خواست اورا بترساند داخل پرانتز که شما زیاد می ترساندی من هنوز
نترساندم و هنوز خودم هم نترسیدم بینندگانی که احیانا می گوید می ترسانی این
ترس به دلشان نشست پس هنوز نترسیده ای ما این ترس را نیاز داریم این نص
روایت است دو ترس اورا رها نمی کند خرابی هایی که داشته آیا واقعا همه آن
بخشیده شد و عمری که باقیمانده آیا چه اتفاقاتی خواهد افتاد این خوقف مبارک است
این خوف انسان ساز است این ترس نباشد انسان بی باک می شود معصیت می کند
مثل آن پسر با ادبی که می گوید بی ادبی نمی کنم از پدر می ترسم نه از خودش نه
از اینکه از چشم پدر بیافتم می ترسم مرا رد کند این ترس خیلی خوبی است حفظش
می کند نه اینکه نا امید کند عین رجا و امید است دستگاه خدا است با عظمت است
خدای متعال این جرقه ها را قرار می دهد که حضرت خواست هشدار بدهد مرد خدا
شد یعنی خیلی مقامات را طی کرد عزیزانم عنایت کنند من باید حواسم باشد این سیم
وصل شد به تعبیر خودمانی یک دفعه خدا می گوید حواست هست که کجا ایستادی
حواست هست داری درست حرکت میکنی یا غلط خیلی قبله نما هست مواظب باشیم
مبادا پشت به قبله ایستاده باشیم کعبه حقیقی خدا است امام عصر است دین را بروید
یاد بگیریم تا دیر نشده دین عشق و هوس نیست دین آمده که هوس کنار برود تا من
خودم را بیابم و با یادگیری حلال و حرام .این مال را خدا گفته بده می دهم نماز
بخوان می خوانم به فلان جا دست نزن و این حرف نگو با فلانی بشین با او ننشین
با بدها نباش همنشین چقدر مهمه همنشین بود که گفت پسر نوح با بدان بنشست و
خاندان نبوتش گم شد خطبا قرآنی حکایت کرد که به نوح گفته شد
" انهوا لیس من اهلک "نه جدا شده از تو دیگر اهل تو نیست "عمل غیر صالح" این
غیرعمل صالح شد پربر خدا پس عزیزانم بدانند همین که متوجه دستگاه خدا شدند
" الم یعلم بان الله یری "خدا یعنی خالق رحمت خدا یعنی یکپارچه لطف یک پارچه
عظمت و مبادا کوچکترین بی احترامی و بی ادبی را به خودشان روا بدارند به
خودمان توهین می کنیم آن وقت که ما خراب می شویم دلی را می رنجانیم که حقی
را ضایع می کنیم یا خدا دستور داده بود این مال را بده نمی دهیم بخل می ورزیم به
خودمان خیانت می کنیم خدا کند ما بیدار باشیم واین جلسلات برای بیدار شدن
عزیزانم بدانند گاهی در نمازگاهی می روم به سمت مسجد گاهی به دل می افتد الان
بروم به فلان هیئت تحقیقی کردند هیئت سالمی هست و کاملا رضای خدا در آن
هست بروند چرا؟حالا الان نرفتم چه می شود؟ نه،یک فرصت است که چه بسا آنجا
سید الشهدا خریدار تو شد چه بسا آنجا دیگر تصمیمی بگیری که تمام برنامه هایت
روی ریل و مسیر خدا قرار بگیرد نبابد از این نفحات غفلت کرد.
صیرفی :خیلی متشکر و ممنونم خدمت استاد غفاری خواهیم بود با بخش پایانی را
ان شاالله محضرشان یاد می گیریم اما اینجا ایستگاه قرآنی است ایستگاهی که شروع
حرکت خواهد بود ان شاالله
بعضی ها زرنگ هستند اصلا می گردند به دنبال نفحه ،چقدر خوب شد این نفحات
مرتبط شد با مراقبه که جلسات اخیر راجع به آن صحبت می کردیم انگار می گردند شکار کنند این فرصت ها را می گردند از دست نرود و برخی هم بی خیال از کنار کلی راه نجات رد می شوند محضر استاد هستیم
استاد غفاری :هر دو را می بینیم هم بی خیال ها و هم حساس ها همان هایی که به
دنیا حساس هستند وهم آنان هایی که به آخرت حساس هستند هما هایی که به دنبال
آن هستند واقعا نه برای خودنمایی ،نباید گم بشوم همان هایی که اصلا برایشان مهم
نیست .چه خواهد شد .کدام درست است "هدیناه النجدین "دو راه است خیر و شر
خدا دو راه برای انسان قرار داده است ببینید به مسیر جهنم رفتن برای چه کسی
ضرر دارد خدا ؟همه کافر بشوند "گر جمله کائنات کافر گردد در دامن کبریا ننشیند
گرد "او محتاج نیست او که مالک ملک هست ملک از دست او نمی رود او که
مخلوقی نیست که متغییر بشود و در مسیر تکامل خداوند حقیقت محض است او
ضرر نمی کند او راه را نشان داده و فرصت داده بروم به سمت پایین راه هست
بروم به سمت بالا راه هست کدام راه را من باید انتخاب کنم آیا مساوی است علم و
جهل آیا مساوی است عزت و ذلت حقیقی آیا مساوی است ظلمت و و نور ،نه نور
حسی نور هدایت نور حقیقی ،رشد حقیقی که همه استعدادهای من شکوفا شود
واقعا همه خطر ها برود امنیت حقیقی چه در این سمت دنیا چه بعد از از دنیا رفتن
که عوالمی هست نمی دانیم از کمال لطفش انبیاء را فرستاده خبر دار باشید اگر خبر
نمی دادم فردا می گفتید خدایا چرا کم گذاشتید خدایا منی که عوامل دیگر داشتم چرا
به من نفرمودی تا من آماده بشوم "اللهم ارزقنی الاستعداد للموت "انسان قبلا استعداد
به موت پیدا کند اما برای این دعا چه فرمود ببینید اولین شرط برای اینکه
من برای مرگ و رفتنم از دنیا آماده بشوم چیه "اللهم ارزقنا التجافی عن دارالغرور
این خانه خانه فریب است زینت های آن فریبنده است عاقل فریب نمی خورد اما
زرنگ می گردد ببیند اینجا چه خبر است اولین شرط کسی که فریب نخورد این
است که از" التجافی دار الغرور" این قدر با تمام وجود نمی چسبد و اسیر دنیا نمی
شود خودش را فدای نا چیز نمی کند خودش را فدای فانی نمی کند نفحات که آمد
نسیم ها که آمد لبیک می گوید خدایا مرا دعوت کردی خدایا به درون من انداختی که
داری چه کار می کنی یکی از بزرگان که از اولیا خدا بود اسمش علی بود در نجف
ملا حسین قلی همدانی که خیلی بزرگوار بود مربی الهی بوده در صحن امیر
مومنین ایشان نشسته بودند این آقا می آید رد بشود مشهور بوده مسلمان معمولی
بوده اما دیده بوده ، مولا حسین قلی مثل اینکه او مستعد است که بیداری فوق العاده
پیدا کند عزیزانم این برای ما هست مبادا رضایت بدهید به سطح پایینی از دین
داری، خطر ما را تهدید می کند، خطر خطر خطر تا ما برسیم به حقیقت عشق خدا
فاصله داریم دیر می شود فرصت کم است لذا ایشان در حرم حضرت امیربه این آقا
در گوششان مطلبی می گویند یک جا من خواندم گفته بودند به گوشم این مطلب را
گفته بود نقل شده بود که اشاره کرده بود به امیرالمومنین و ضریح حضرت امیر
فرموده بود که این یک علی ،تو هم یک علی ،تناسب چقدر بر قراراست ما مگر
نمی گوییم اهل بیت را قبول کردیم حضرت رسول را و چهارده معصوم را قبول
کردیم به خودم بگویم این ها امام و تو شیعه این ها ،اینکه تو تابع این ها هستی آیا
تناسب بر قرار است یا نه؟ با این ان شاءالله خدا عنایت می کند و با این نحوه و
برنامه ،من یکی از نفرات، برای خود من، برای شما برای عزیزان بیننده بهانه ای
است که خدای متعال پیامشان را برساند ان شاءالله پیام را به عمیق ترین شکل
بگیریم وجدا بنا را بگذاریم با خودمون که نه دروغ بگویم ،نه ظاهر سازی کنیم با
خدا درست انشاءالله معامله کنیم .
صیرفی:خیلی متشکریم خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار