یاد خدا 29 اردیبهشت 1401
آیات الاخلاق با حضور حجت الاسلام و المسلمین غفاری (متن و صوت برنامه یاد خدا 29 اردیبهشت 1401)
بسم الله الرحمن الرحیم
صیرفی:الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن القلوب
برخیز برات عاشقی داده خدا
احسان قدیم را فرستاده خدا
در کوچه روزگار غم هست ولی
آرام کند دل مرا یاد خدا
سلام خدا بر پیامبر رحمت و خاندان مطهروپاکشان اللهم صل محمد و آل محمد و عجل فرجهم، سلام خدا بر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و سلام خدا بر شما اهالی ارجمند یاد خدا وقتتان بخیر خیلی خوش آمدید الحمدلله که توفیق داریم کنار شما همنشین باشیم و خاصه اینکه سرور ارجمندمان استاد اخلاق بزرگوارمان استاد غفاری قدم بر چشم ما گذاشتند آقا سلام علیکم و رحمه
استاد غفاری:سلام علیکم محضر حضرتعالی و عموم بینندگان عزیز و شیفتگان و علاقمندان حقیقی قرآن و عترت انسان هایی که می خواهند که طول زندگی شان سرشار باشد از خدا و رضایت خدا و اطاعت خداعرض ادب و تهیت دارم و عالی ترین توفیقات را از خدای متعال برایشان مسئلت دارم
صیرفی:خيلي متشکر از تشریف فرمایی حضرتعالی و لطف و آقایی و بزرگواری شما ،آیات الاخلاق، قرآن کریم ،عنوان بر محور مباحث ما هست در محضر سرور ارجمندم حاج آقای غفاری عزیز، خلاصه ای از جلسه گذشته را باهم مرور می کنیم و برمی گردیم خدمت شما شرفیاب خواهیم بود
خلاصه جلسه قبل:
اصلا جان دین این محبت هست یعنی اولا شما نگاه نکنید فقط به یک نماز ،به یک روزه،به این که بانوی مومنه حجاب را مراعات کرد به اینکه به حرام دست نزدیم و فحش ندادیم و دروغ نگفتیم ،این اعمال کار خوبی هست،زیارت رفتیم،مسجد رفتیم ،نماز را خواندیم،بسیار خوب،اما،آن معنایی که جان دین معرفی شده ،نص روایت این هست که ،بخاطر خدا دوستداشتن یک معنایی هست ،دوست داشتن خدا اصل است،بدنبال دوستداشتن خدا ،دوستداشتن کسانی که بخاطر خدا باید آنها را داشته باشیم
چیزی که مانع این معنا هست عبارت از این هست که این محبت به خاطر خدا که عرض کردیم مهم ترین عمل باید حساب شود و محکم ترین حلقه ایمان ،چیزهایی را تقویت می کند و چیزهایی به آن صدمه میزند حضور مسجد،مسجدی که برنامه الهی در آن زنده هست حضور در مجالس علم،علم که می گوییم مراد علوم آخرت و تربیت الهی هست ،حضور در مجالس، عزاداری حضور در مجالس اظهار شادی برای اهل بیت،مجالس سالم،مجالس کاملا به اصلاح با اخلاص و دارای شرایط ،تقویت
صیرفی:وقتتان بخیر و ممنونیم از انتخاب و نگاه شما
۳۰۰۰۰۷۲۰مسیر ارتباط پیامکی ما و شما هست همینطور شماره تلفن ۱۶۲روابط عمومی سازمان صداوسیما هست که می توانید نظراتان را از این طریق با ما مطرح کنید با افتخار محضر حاج آقا هستیم
استاد غفاری:بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان جلسه ای آیات الاخلاق شده ،ما از اساتید این را یاد گرفتیم از محضرشان که در همه آسیب ها و عیب ها در امورات دنیوی و آخرتی حتما باید دنبال ریشه ها باشیم ریشه عیب تا خشکانده نشود دوباره از جای دیگر ،شاخه اش را زدیم دوباره جوانه میزند سوال این هست ،واقعا الان در آنچه را که ما دین داری نام می نهیم شما ملاحظه می کنید سبک هایی مختلف از زندگی شکل میگیرد بعضی هستند مثلا این ها دین دار هستند یا نه؟میگویند ما دین دار هستیم این چه دین داری هست؟ می گوید ما نماز یاد گرفتیم و می خوانیم،ما به زیارت امام زاده میرویم ما خدای نکرده گوشت حرام نمیخوریم ما از گوشت ذبح شده به طریق شرعی استفاده می کنیم ما قرآن در خانه داریم ،این شد یک سبک ،می گویند ما در دین داریم ،از شخصی من می پرسم ،شما نسبت دین،بله من هم دارم ،چطور دین داری هستی؟من نماز و روزه گاهی می خوانم گاهی نذری می دهم ونذر امام حسین میدهم گاهی محرم شربت می دهم به عشق امام حسین، می گوید این دین نیست؟، چرا به دین ربط داریم گوید من به زیارت مشهد میروم ، کربلا هم رفتم،از یک شخصی سومی می پرسم که آقا جان شما چطور دین ،بی دین،میگوید ما هم دین دار هستیم،می گویم چگونه ؟میگوید من مسجد محله میرم ،الحمدالله ،میگوید خانواده ام حجاب را مراعات می کنند، مواظب هستیم به موسیقی حرام گوش نمی دهیم ،بسیارخوب...میگوییم :شما کسب و کار هم دارید میگوید:بله ،آیا رفتی مسائل کسب و کارت را یاد گرفته ای از بعضی ها من پرسیدم کمی رفتم جلو،گفتند فلانی ما حرام نمیخوریم مقداری ادامه دادم بنده خدا حرام گویا فقط این می داند که از کسی دزدی کرد حرام هست،دزدی را حرام می داند،من دیندارم ،دروغ هم نمیگوید، می خواهد بگوید من به دین توجهی کردم اما رمز این اختلاف بنده دو سه تا را گفتم شاید اگر انواع دین داری را ما آنطور که افراد انتخاب گویا کرده اند انتخاب کردند دارند بشماریم از بیست و سی و چهل تا عبور کند حالا من بچه شیعه ها را می گویم، سراغ سایر فرقه ها نرفتم ،ملاحظه می فرمایید چرا اختلافات بوجود آمده؟این اختلافات ریشه اصلی
عبارت از این هست که این فرهنگ نشده که دین آنی نیست که من گزینش کنم ،دین آن هست که خدا فرستاده هست باید بروم یاد بگیرم اولش را ،آخرش را،وسطش را،اصلش را،فرعش را،نتیجه چه می شود؟اصلی ترین ایرادها و انتقادها که انبیا داشتند از قوم خود این بود که چرا شما یک سنگی بی جان را می پرستی ؟چرا با خدا اشتباه گرفتی؟چه خاصیت داره؟کجا خاصیت دیدی که به آن چسبیده ای؟جواب چه بود؟آیه بنده می خوانم که:* و اذا قیل لهم اتبعوا ما انزل الله* به آنها گفته می شود که بیایید به سمت آنکه خدا فرستاده به سمت دین خدا بیایید ،بت پرست ها چه می گفتند:* قالوا بل نتبعوا ما الفینا علیه آباءنا*یک راهی را رفتند ما همان را میگوییم ما دنبال آنها می رویم،بعضی ها در همین زندگی دینی خود به اصطلاح فقط آبا و اجداد می روند .می گوییم چرا شما فلان مسئله را خیلی جدی نگرفتی ؟می گویند پدران ما این را مهم نمی دانستند .شما نماز می خوانی؟می گوید :بله ،می گوییم چرا شما به این خوبی ،مسجد نمی آیی که نماز هم می خوانی و مواظب هستی؟ می گوید ما از بچگی عادت نکردیم،وقت نماز مثلا که که میشود پدرم اول وقتم اگر نبود وسطای وقت یا مغازه را میبست یا همانجا نماز را می خواند،من هم یاد گرفتم نمازم را می خوانم،اما مسجد عادت نداشت بیاید،آیا همان اشکال را که کفار داشتند و نیامدند به سمت دین ،ما که آمدیم به سمت دین،با همان اشکال کفار دین داری کنیم؟که پدران ما فلان کار را می کردند ماهم می کنیم فلان را نمی کردند پس ما هم نمی کنیم ،این غلط هست ،آیه هشدار می دهد در ادامه آن ،یک اصل عقلی را* اولو کان آباوهم لایعقلون شیئا* یعنی شما می گویید من دنبال پدرم می روم ولواینکه هیچی نداند،ولو در جائیکه هیچ نمیداند ،شخصی بود که خانه کوچک بود و اهل عیالش زیاد بود روایت معنا می کنم ،حضرت می گفتند چرا خانه را بزرگش نمیکنی ،امکانات ظاهرا نمیرفته به خانه بزرگتر ،گفت چون پدرم در این خانه زندگی کرده من هم قسم خورده ام در این خانه باشم،حضرت انتقاد کردند کار درستی نیست،پدرت اشتباه و غفلت کرده،اگر پدر اشتباه کرده،و کم عقلی کرده،امکانات داشت جای وسیع تهیه کند اما نکرده،شما می خواهی همانطور باشی؟این منطق غلط است سبک زندگی عده ای از بچه مسلمانها،فقط این نیست که پدر یک مثال هست،پدر یعنی کسی که نزد انسان یک حرمتی دارد قرار نیست هر کسی که حرمتی دارد ما سبک زندگی را از او الگو بگیریم،او حرمتی دارد ما سبک زندگی را شبیه او کنیم باید سبک زندگی هر کسی را مسلمانی را مسجد رفتن را،برم یا نروم ؟به دستور خدا عمل کنم ببینم رسول خدا ،اهل بیت،چه گفته اند هیات برم یا نه؟ببینم امام زمانم چه دستور داده ،دستور داده ،پدرانمان نمی رفتند ما می رویم،فلان کار خيرات را ما اصلا خانوادگی اعتقاد نداریم ،و نکرده ایم ،عزیز من تو مومن هستی تو که علما را شناختی تو که دیدی از صفات مومن یکی آن هست که*مما رزقناهم ینفقون*اهل انفاق هست، اهل احسان هست،احسان را خدا دوست دارد ،تمام شد یعنی عقلی خدا به ما داده این عقل اگر زنده شد این عقل اگر دین را فهمید ،نه دین را فقط تقلید کرد،دین تقلیدی انسان را خیلی عقب میزند لذا پیام این جلسه عبارت از این هست که از دین تقلیدی می خواهیم به دین حقیقی برسیم باید چه کنیم؟راه عبارت از این هست که نگاه کنیم که کجا بخاطر صرفا عادتی که از پدر،یا از فامیل ،یا از یک نفری که او را محترم می دانم صرفا بخاطر او کاری را را عادت کردم ،نه،کافی نیست ،اگر دیدیم که رًای خدا در امر دیگری هست بندگی خالص و حقیقی این هست که غیر هر کس باشد،هرکس،من بنده اش نیستم،تبعیت هم شرطش این هست که من مالکی می شناسم به نام خدا او باید برای من برنامه بریزد ،خوابیدنم برنامه دارد خدا،حتی در روایت هست که پیامبر اسلام به ابوذر فرمودند که شما حتی در خوابیدن نیت داشته باش ،با برنامه بخواب،آخه در خواب نمی خواهم کاری انجام دهم،بله درست هست ،اما، می توانی قصد کنی که خدایا می خوابم که بدنم به حالت استراحتی برسد و بلند بشوم بندگی تورا کنم ،خدایا به این امید که در خواب یک بشارتی به من بدهی یک مژده خوب معنوی در خواب به من عطا کنی،عیبی ندارد که،خدایا می خوابم که بیدار شدم خدمت اسلام کنم خدمت به خلق کنم خدمت به پدرو مادر کنم بروم کسب حلال کنم این ها همه خیلی عالی هست بخاطر خدا بخوابم ،حتی در خوردن ،برای خوردن برنامه هست اولا باید حلال باشد اسراف نکن ،بخاطر خدا غذا بخور،مگر نماز هست؟عزیزانم این را مقدمه نماز ،مقدمه کار اطاعت قرار می دهی ،می خواهی اطاعت خدا را کنی،میخ اهی مسجد بروی ،برای ضعفا کمکی کنید و سهیم باشی،بیمارستانی ،مسجد،مدرسه ای که در راه رضای خدا می خواهد برنامه داشته باشد شماهم می خواهی سهیم باشی غذا می خورم تا خدایا قدرت بگیرم بروم این کارها را انجام دهم پس تبعیت کورکورانه ممنونع ،بنده مثال در این میزنم که فقط مثال اشاره کنم تا در قسمت بعد،که معنا قرآن خواندن کور کورانه ممنوع ،خدا دستور داده چطور قرآن بخوانیم؟فقط گفته اند الفاظ آن را بخوانیم؟ نه،معانی و مقاصد قرآن،اغراض خدای متعال را یاد بگیریم ،ان شاءالله
صیرفی:ان شاءالله، خیلی متشکرم
قرآن را با این نگاه بخوانیم که ان شاالله به جان دل ما بنشیند
بسم الله الرحمن الرحیم...
محضر قرآن کریم مشرف شدیم و حالا در بخش پایانی کلاس درس آیات الاخلاق محضر حاج آقا غفاری نشستیم
استاد غفاری: عرض کردیم تبعیت کورکورانه ممنوع آیه همین را پیام داد که پدران ،ولو معلم،گاهی معلم ،گاهی داداش بزرگ هست،گاهی شخص محترمی هست راهی نشان داد اگر آن راه از روی فهم بود اما تابع رضای بود و راه هدایت بود من باید بروم چشم را نمیبندیم ما،مومن انسان مسلمانی که واقعا دلش به حال خودش می سوزد و می خواهد به بهشت برسد غفلت را بر خود حرام می کند ،مثال زدیم ،قرآن خواندن عیب بر مسلمان هست که فقط به الفاظ اکتفا کند جدا این بنده عرض کنم این عزیزان تحقیق کنند این جور قرآن خواندن مثلا فلان آقا ما میبینیم گاهی تجلیل می شود ما هم خوشمان می آید ،فلانی قاری هست و با تجوید می خواند ،این اهمیت که به الفاظ داده آیا به همان اندازه ،یا کمتر به فهم قرآن، بعد فهم آن عمل به آن،دین دین عمل هست،دین کلاس نظری و ذهنی نیست که مطالبی حفظ شود آمده انسان را بسازد پس باید آن را یاد بگیریم ودر وجود پیاده کنیم با تجسم آیه قرآن در وجود من بیاید باید در وجود من ذکر خدا بیایید در وجودم ترس از جهنم خدا بیاید باید در وجود من شوق به بهشت بیاید باید در وجود من محبت خدا بیاید، آیات قرآن که می خواهی شما این اغراض قرآنی بگیری و از غیر او جدا شوی ،این قرائت به تنهایی قبول نیست بنده به عنوان خادم بسیار کوچک دین عرض می کنم مورد رضایت اهل بیت نیست ،که فقط ما جلسه تشکیل دهیم و آنجا صوت قرآن را بخوانند و بگوییم الحمدالله این الفاظ را ما شنیدیم چون هم فارس بودیم ما را معذور دار ما معانی بلد نیستیم اگر کسی هم که معانی خوی بلد هست و استفاده کرده از بیان علما ،نمی خواهیم بیاید و درخواست نمیکنیم بیاید ،برایمان معانی را توضیح دهد،عزیزانم بدانند اهل بیت از این جلسات خوششان نمی آید چرا؟ چون اهداف کنار ماند ،واضح هست نباید خوششان بیاید ،اینهمه تاکید کردند که بنده خدا بشوید ،این فقط به لفظ قرآن اکتفا کردن قبول نیست ،انسان را بنده خدا نمیکند،مثال دوم نماز هست ،چرا شما اینطور نماز می خوانید ؟چرا با عجله نماز می خوانید؟ می گوید در خانه ما این طور هست،این نشد، تقلید کورکورانه ممنوع،نماز را باید یاد گرفت ،نماز یک آرامش می خواهد نماز یک حضور قلب می خواهر نباید حواستان جای دیگری برود ،باید توجه کنی خودت را در نماز نگه داری باید با کمال ادب در نماز باشی ،ادب من درآوردی نه،بدعت در نماز ،مثلا چطور در نماز دستمان را روی سینه بگذاریم نه،این ادب بین مخلوقات هست،خدای متعال چجور دستور داده،یعنی با خشوع و خضوع و آرامش باشی در نماز،موقعی که میروی به رکوع با کمال تعظیم ،تعظیم کن در برابر خدا،خدایی که همه جا حضور دارد،به سجده میروی با نهایت کوچکی،به تعبیر آقای بهجت رضوانالله علیه ،خودت را هیچ حساب کن در محضر خدا،این معانی را من باید یاد بگیرم ،یعنی چه،خانه ما اینجور نمی خوانند من هم نمیخوانم،بعضی حتی نمازشان غلط هست میگوییم چرا بعد از رکوع خوب نمیایستی،قبل از ایستادن سجده میروی،میگوید ما اینجور یاد گرفتیم،آقا غلط یاد گرفتی ،بعد از رکوع باید قیام کنی کنی و بایستی و بدن آرام بشود بعد به سجده بروی،خواستم عرض کنم که مثال زیاد هست ...آیا شما دین داری شما چیست ؟میگوید نماز و روز،نه،رسول مکرم فرمود که محکم ترین حلقه ایمان در جلسه قبل عرض کردیم،بخاطر خدا محبت ورزیدن هست ،شما می شنوی در افغانستان یا آفریقا ،آمریکا هر جا مومنی صدمه دیده ،در لبنان ،در هر جای دنیا آیا دلت به درد می آید آیه غصه دار میشوی؟محزون میشوی؟میگویی به من ربطی ندارد،نه،پس شما از ایمان بدوری،نگو من دین دار هستم بگو من چند قسمت از دین را مختصر ،یک ذره،رها نکردم،با دین داری ما فاصله داریم چرا؟به دلیل اینکه نرفتیم یاد بگیریم ما؟نرفتیم از ناحیه اولیای الهی و علمای ربانی رساله عملیه را نگرفتیم حتی واجبات و محرمات را لااقل که محل ،یاد بگیریم عزیزانم این دین ها در خطر هست ،دینی که از کوچه بازار فقط گرفته شود با کوچه بازار هم از دست داده می شود،از دست میرود باد آورده را باد می برد ،دین را تا فرصت داریم دقیق یاد بگریم ،نمازمان می شود معنادار،می شود با شکوه ،روزه ما می شود باشکوه ،دعا خواندن هم همین طور،در عرف جامعه ما دعا می خوانند یک دعای مفصل را می شکنند تا خسته شوند می خوانند این را ما یاد نگرفتیم از روایات و آیات،این نیست که،ثانیا دعا خواندنی که نیست دعا خواندنی هست باید خدا را بخوانیم،دعا انجام دادنی هست ،یک عملیاتی هست که از دل شروع می شود حتی بعضی آیات گفتند عزیزانم شب جمعه هست دعای کمیل می خواهی بخوانی لازم نیست کل آن را بخوانی یک صفحه را با حال نشاط توجه بخوان اما یک صفحه ای باشد جدا دلت با خدا باشد این بالاتر است از اینکه کل دعای کمیل بخوانی اما نفهمی چه شد و چه نشد،معانی را توجه کن ،دل به دعا بده ،در دعا واقعا در محضر خدا سائل باش،واقعا بخواه با تمام وجود گدایی در خانه خدا گفت گدایی در خانه میخانه طرفه اکسیرهست یک گنج هست هرکسی هر چه شد خدا داد ،بخواه از خدا رایگان می بخشد رایگان می دهد ان شاءالله به برکت تعالیم اهل بیت ما دین حقیقی را یاد بگیریم بعضی ها دلخور هستند میگویند ما دعا می کنیم مستجاب نمی شود،عزیزانم بیا راه بندگی خدا درست یاد بگیر ،که مجموع آن تقوا هست،آنطور که دین دستور داده ،نه دین من درآوردی بدرد ما نمیخورد،تا بدرد دستگاه خدا بخورد ،بدرد آخرت ما نمیخورد از خدا مدد بخواهیم حقیقتا نماز را برویم یاد بگیریم،دعا را یاد بگیریم،با قرآن انس بگیریم ان شاءالله با مجالس سالم کلمه سالم بنده تاکید می کنم ،مجالس با اخلاص ،متاسفانه دکان با نام باز میکنند با نام دین،اصلا توصیه نمیشود کسی برود جایی که واقعا جای خودنمایی نیست ،عده ای جمع شدند چند نفر خالصانه می خواهند که راه خدا را یاد بگیرند تحت نظارت علمای متقی می تواهند دین و دین داری یاد بگیرند به برکت این حضور ها ان شاءالله ما بنده خدا خواهیم شد
صیرفی:ان شاءالله دست دل ما و توسل شب زیارتی سیدالشهدا علیه السلام
استاد غفاری:صلی الله علیک یا اباعبدالله، ولو کم هست اما امیدوارم به همین کمی که عزیزان عنایت میکنند و در آخر این جلسات دلی به سمت سیدالشهدا معطوف می دارند،با دل رفتن آسان هست ،حتی عزیزانی هستند که هزینه را ندارند که الان بروند به نزدیک حرم سیدالشهدا، اما با دل در یک آن حاضر باشی به قدرت خدا سیدالشهدا می بیند و دستگیری می کند ان شاءالله
این فراز را بنده عرض می کنم محضر عزیزان که خاندان پیامبر را بعد از اینکه قضیه تمام شد این اهل جفا دیگر تمام شده بود اگر سیدالشهدا مزاحم دنیایشان هم بود ،که بله، دعوتشان می کرد به آخرت ،دنیای حرام آن ها را به زحمت می انداخت از میان برداشتند،کسی نشد از این خبیث ها و از این گرگ صفت ها بپرسد دیگر خانواده را چکار دارید؟این ها کجا مزاحم شما هستند؟حالا از شدت قساوت چون شیطان سوارشدن بود خدا را فراموش کرده بودند آوردند برای اینکه طعنه بزنند و دل آن ها را بسوزانند از کنار قتلگاه عبور دادند زن و بچه را،زینب مظلوم آمد آمد کنار بدن اباعبدالله، زینب بدن می شناسد ،چون زینب شخصیت الهی هست،او توضیح داده نشده ،زینب مقامی دارد دونفر مقام ویژه دارند مخصوصا در میام بانوان بعد حضرت صدیقه طاهره یکی حضرت زینب و یکی در حضرت فاطمه معصومه در قم،زینب می شناسد ،مشاهده کرد آمد دید یک بدنی که بدن سیدالشهدا بود به رو افتاده یک بدن بدون سر، تصور بفرمایید عزیزانم ببیند اصلا جنازه عادی برادر خواهر ببیند بی تاب می شود ،جنازه که نه تیر خورده باشد هیچی نشده باشد کجا مانده بدنی یک جای سالم با آن وضع رقت بار تعبیر بعضی این هست یک جا را پیدا نکرد زینب تا دلش را با آن آرام کند و بوسه بردارد زبان نزدیک آن رگ های بریده کرد،جایی را بوسیدم که رسول مکرم نبوسیده بود ،صلی الله علیک یا اباعبدالله
صیرفی:صل الله علیک یا اباعبدالله
خدا را به وجاهت سیدالشهدا قسم میدهیم و دعا می کنیم
الهی چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی وما رستگار