صیرفی : بسم الله الرحمن الرحيم

الذین آمنوا وتطمئن قلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن قلوب

*شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم* یادی از صحن وسرایت نکنم میمیرم*

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

سلام خدا بر پیامبر رحمت و خاندان مطهر و پاکشون اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد و عجل فرجهم سلام خدا بر امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف و سلام خدا به شما اهالی ارجمند یاد خدا وقتتون بخیر خیلی خوش آمدید خداروشکر میکنم باز هم توفیق داریم با شما همنشین باشیم و افتخار دارم محضر سرورارجمندجناب حجت الاسلام والمسلمین استاد غفاری عزیز

عرض ارادت و خوش آمد داشته باشیم آقا سلام علیکم و رحمت الله

استاد غفاری : سلام علیکم محضر حضرت عالی و عموم بینندگان و مشتاقان معارف قرآنی و کلمات نورانی اهل بیت عصمت و طهارت عرض ادب و تحیت دارم امیدوارم ان شالله این فرصت کوتاه یک زمینه توجه و تنظیم برنامه خدا پسند برای همه عزیزان و این بنده ناچیز هم باشه ان‌شاءالله

صیرفی: خدا حفظتون کنه خیلی ممنونیم از تشریف فرماییتون قبول دعوت و قبول زحمتی که فرمودید مهمان ما هستند از شهر کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه( سلام الله علیها ) قدمتون به روی چشم ما خدمت استاد غفاری عزیز داریم راجع به یاد خدا صحبت میکنیم اصل شیرازه مباحثشون و جلسات اخلاقشان پیرامون ذکر الله است حالا آمدیم به تفکر رسیدیم و از تفکر به یاد مرگ خلاصه ای از جلسه قبل رو ببینیم یاد مرگی که قرار هست هم دنیا ما را آباد کنه هم آخرت مارا

خلاصه برنامه قبل:محبت نباید باشه این خیلی مهمه عزیزانم دقت کنن این اسمی نیست، یکی بگوید من محبت ندارم بسیاری از وقت ها نفس انسان به انسان کلک میزنه محبت داره اسمش را می گذارد نه بابا گاهی من دیدم کسانی

را و شما هم دیدید که می‌گویند دنیا که چیزی نیست درحالی که* باش تا محک تجربه آید به میان* اونجا معلوم میشه اوف اوف اوف اون روزی که قرار بود که از چیزی دل بگیره یا یک چیزی از دست رفت دیدیم چقدر بهم ریخت گفتیم دروغ گو، یعنی شما خودتم حواست نبوده، شما داشتی محبت را عبارت ...واقع نبود لذا امر بسیار حساسی است این امر حساس به برکت دوام یاد مرگ ،یاد رفتن ،تدریجا جنسش ذوب کننده دل بستگی است زاهد یعنی کسی که امور فانی دل او را نمی‌ برد زاهد آدم بی رغبت است نه به این معنا که رغبت نداره خیلی رغبتش بالا است اتفاقا اهل دنیا رغبت ندارند اهل دنیا رغبتشونو در جایی خرج کردند که هدر میره و اصلا رغبت به او تعلق نمیگیره و دارند آتش می‌زنند حس رغبتشونو، او میگه من رغبت میکنم مرغوبم اون امری است که هم در دنیا هم آخرت باید حامی من باشه و همه جانبه مرا حفاظت کنه و مرا از بلا دور کنه من مگر عاقل نیستم من دلم رو به او میبخشد.

صیرفی: یاد مرگ، یاد مرگی که فرمودید خودش اساسا هدف نیست خودش یک ابزار یا یک وسیله اصلاحی است که اون تفکر را از خطا مصون بداره تفکر را بهش جهت بده ، حفظش کنه مقومش باشه حالا قرار شد ما از کجا سوالمون شروع شد از این که یاد خدا گاهی نیستیم فرمودید تفکر کمک میکنه گفتیم آقا تفکرمون گاهی بیهوده میره گفتید یاد مرگ میتونه جهتش بده چند جلسه راجع به یاد مرگ خیلی صحبت های فوق‌العاده ای شنیدیم از شما که به جای اینکه افسرده شیم اتفاقا یاد مرگ سازنده است دلبستگی قطع کن و غل و زنجیر باز کن پای انسانه اقا حالا این یاد مرگ باعث میشه تفکر تمیز بشه و مرتب بشه و حرکت دهنده بشه نتیجه و میوه چی میشه؟

استاد غفاری: بسم الله الرحمن الرحيم مقدمه بسیار کوتاه در عرض شاید دو دقیقه که این که یاد مرگ عزیزان هم جدی بگیرند این حرف بنده رو سیاه نیست

صیرفی: خدا حفظتون کنه

استاد غفاری: بنده خیلی به اصطلاح اصلا جسارت نمیکنم هرچی اینجا گفته میشه و بیان میشه متعهدیم روز قیامت ما مسئول هستیم یعنی باید در همین برنامه هم بنده به یاد مرگ باشم که قرار است این‌ها نتایجش آنجا منعکس بشه لذا عزیزان هم عنایت داشته باشند سر سری بگیریم باختیم تفکر را گفتیم خب دائما نیست خب دائما نیست چون ما غفلات داریم ، دلبستگی ها داریم اونها باید تعدیل بشه گفتیم یاد مرگ را عزیزان هم باید برنامه کنند خب برنامه که شد کم کم می‌بینند در خلواتشون نه برنامه الکی ۱۰ تا کار می‌کنند حالا اونجا فکرمو یکم بردم سمت یاد مرگ این خودِ گول زدن هست باید بشینم به فکر باشم ولو عیب ندارد مثلا قرار است فاصله محل سکونت تا محل کارم را ۲۰ دقیقه سوار اتوبوس باشم فکرم را میتونم از جاهای دیگه ببرم و ۱۰ دقیقه به یاد مرگ و رفتن باشم اصلا به خودم بگم مثل بچه ای که بهش حرف زدن یاد میدن تلقین کنم تو قرار بری حواست باشه مبادا اینو از یاد ببریم چطور چجور تولد از مادر یک لحظه حساسی است این رفتن هم یک لحظه حساس لحظات حساس باید در یاد باشند تا من متناسب عمل کنم .

این یاد مرگ دلبستگی را تعدیل کرد دل فارغ خوب تفکر میکنه یعنی چی یعنی اون دلبستگی میتونست مزاحم بشه حتی تفکر شما اشاره فرمودید میتونه بکشونه به سمت اینکه من دارم تفکر میکنم تو چی تفکر میکنم که حالا چطوری پول در بیارم الان قرار نبود تفکر اینا باشه شما قرار بود تفکر ی از جنس انسان ساز داشته باشی نه پول ساز پولو وقت دیگه فکر دیگه فکرش را میکنی آن هم با چهار چوب شما مشکلت این است که انسان متفکری نبودی هر روز بنا باید باشه من که به یاد مرگ هستم ذکر و فکر ملاحظه کنید توامان باید برن به پیش چطور برای نماز یک اذان و اقامه داریم با این یاد مرگ درون من آزاد است برای اینکه فکر کنه در اصلیات بگو ببینم رابطه ات با خدا چیه درست شناختی عقایدت درست است یا نیاز به تکمیل داره هر کدوم راهر کسی سهل‌انگاری کرد صدمه میبینه صدمه اش هم حالا مثل اینکه ببینید آیا اینکه مثلا همه پناه برخدا همه سرطان بگیرن پناه بر خدا خدا بلا رو دور کنه این بلای اخیر رو هم دور کنه انشاالله به حق محمد و آل محمد اما اگه همه مریض بشوند مگه مریضی خوبش میشه یک نفر مریض بشه میگن خوب بشه از مریضی بیاد بیرون اگر همه مریض بشوند مریضی چیز خوبی میشه؟ ملاحظه بفرمایید اینکه همه غافل باشند نباید مارا گول بزنه یا بسیاری ها غافل هستند نباید مارا گول بزنه بیننده عزیزم بدان که این نفس قرآن است و این در فطرتش نشان میابد گناه دیگران بر تو نخواهند نوشت تو نسبت به گناه دیگران آنقدر مسئول هستی که اگر حرف شنوی داشتند تذکر بده امر به معروف و نهی از منکر را بکن اما* لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى* هرکسی وزر خودش را میده ملاحظه میفرمایید پس من باید حواسم به خودم یاشه دیگری می‌خواهد بره جهنم آقا اگه او می‌خواد بره جهنم نصیحتم گوش نکرد ابوجهل شد ملاحظه میفرمایید من نمیرم باهاش یکی از آقایان وجوهات شریعت آورد بودن بهش بدن و دیدن نه مشکل داره و این آقا آماده نیست مشکلاتش حل کنه گفت فلانی ببین من به اصلاح هستم اما قرار باشه شما بری جهنم من اگر تا لب جهنم هم بیام داخل جهنم با تو نخواهم آمد اشتباه نکن هرچی تو میخواهی نخواهم کرد یعنی من بنده هستم درچهار چوبی من کارم رو انجام میدم گم نکنیم ما خودمون رو گم شدن اون زمان اتفاق میوفته که ما یاد مرگ رو شوخی میگیریم به جدی ترین وجه باید به یاد مرگ باشیم در نتیجه میدان تفکر باز می‌شود این میدان تفکر باید باشه التفات به معامله من با خدا با خودم و با خلق بیش از سه تا که نیست من سه رابطه دارم یک رابطه با خالقم دارم یک رابطه با دیگران دارم یک رابطه شئونات خودم شخصی تونم ملاحظه میفرمایید کدوم اولاست که التفات بشه منی که فهمیدم همه امور دست حضرت حق و از اون ناحیه همه نواقص حل میشه و به وسیله انبیا رسونده که اگر ارتباطم من با او صادقانه و درست و محکم بکنم مطیع رضای او باشم و امر او باشم او همه جانبه حمایتش را میکنه درسته یعنی حمایتی که من آماده هستم دریافت کنه او که حمایت میکنه اما تا من آماده نباشم هدر میره این حمایت من لایق نبودم رحمت را نگرفتم و الا رحمت منتشره، دیگه آماده میشم به دنبال این تفکر و به دنبال تنظیم رابطه با خدای متعال به یک چیز ملاحظه کنید عالم را خدای متعال داره مدیریت میکنه حاکم است و تنها حاکم است حاکم حقیقی خدا است ما اگر یک جا حرکتی میکنیم همش تحت حکم الهی یا میگیره یا نمیگیره یا اذن داد میگیره یا اذن نداد نمیگیره من که این را فهمیدم ملاحظه میفرمایید یک چیز را مراقب میشم یک چیز هست که مرا محروم خواهد کرد یک چیز..۲ چیز نیست اون هم عبارت از لجبازی است در مقابل امر خدا که مثلا خدا میگه اینو بذار اینجا من میگم نه این نه درمقابل امر الهی انسان را هلاک و محروم میکنه تمام مراقبت به این است که این نه را نگم به دستگاه خدا یعنی اولین ثمره ای که به برکت اون تفکر در من ایجاد میشه عبارت از این هست که قبح معصیت قبح نافرمانی و خراب کردن ارتباط با دستگاه خدا را خوب میفهمم پس این نیست که من در آوردی و سلیقه ای بگیم حالا من در دلم با خدا خوبم یعنی چی میگم خدایا دوستت دارم اما دوستت دارمی که خدایا بگی مال بده به کسی نمیدم و بگی خوابتو بزن پاشو ۲ رکعت نماز بخوان نمیخوام خدایا شما دستور بدی من فلان‌جا حاضر باشم نیستم ولی دوستت دارم این رو ما میگیم محبت لفظیمحبت بدون شاهد این دروغ هست این محبت نتیجه بخش نیست محب دلش به رضای محبوب میتپه یعنی اگر دلم دغدغه او را داره این تفکر داره به من یاد آوری میکنه مگه تو محبوبتو پیدا نکردی محبوبتو پیدا کردی داره سیر فکری میکنه لازمه این محبت چیست کجا کم گذاشتی کجا درست رفتی کجا غافلانه رفتی کجا رو به شکلی که او نمیخواد رفتی یک جایی ما میریم نه اونطور که خدا میخواد مثال را عرض کنم متاسفانه خیلی ها مبتلا هستند مثلا وقت فرض کنید محرم صفر است می‌گوید میخواهم خیرات بدهم کسی خیرات میده و واقعا هم میخواد احسان کنه نمیخواد ریا کنه من میپرسم ازش شما حقوق واجبتو انجام دادی شما خمس به گردنت بود ادا کردی میگه نه شمایی که خمس ادا نکردی خب امام حسین (سلام الله علیه ) رئیس دین و امیر دین است امام است او دستور اولیه اش این است شما واجب را انجام بده دین فردی باعث میشه مستحبات از واجبات جلو می‌ افتند از واجبات و خراب می‌شود اون مستحبات. الان طلبکار آمده میگه طلب مرا بده امام حسین دستور داده چون امام حسین امام دین هست امام حسین این دین را محافظت فرموده و رسونده ملاحظه میفرمایید اهل بیت اومدن بیان کردند آقا جان طلب کار اومد طلبش و خواست شما هم داشتی دین می‌گوید دیگه تعطیل نکن بده طلب را من میرم زیارت امام رضا غلط است این زیارت امام رضا بده؟ نه عالی اما الان چون بد تنظیم کردی تفکر جلوی این بد تنظیم کردن را میگیره این تفکر حتما نیاز داره جلسات قبل عرض کردیم ارتباط با عالم مطمئن و امین اون باید باشه تا علم افزایی دائما باشه هر روز من چند دقیقه بنا گذاشتم که ببینم کی هستم و مرگی هست و ببینم دارم چیکار میکنم ۱۰۰ درصد فطرت من پس بیداره این یک حرکت فطری. بینید آقای صیرفی اگر بخاطر خدا شد چه شود یعنی یکی میگه من یاد مرگ میکنم میگه چرا چون دیدم، تجربه کردم دیدم خاصیت هایی داره یکی میگه من یاد مرگ میکنم خاصیت هایی داره سر جای خودش محفوظ ولی خدا اینطوری بیشتر دوست داره اخلاص در یاد مرگ اخلاص در تفکر اصلا تفکر اونوقت نتیجه ای میده بالا تر از نماز نه به جای نماز باز هم این کج فهمیه نماز جای خودش را داره اما کسی که نماز می‌خواند و این تفکر را موفق می‌شود چه نمازی می‌شود و تفکرش در عالم ملکوت چه نوری در جان او می‌نشاند

صیرفی: وقتی میگه* ایاک نعبد *خیلی فرق میکنه

استاد قفاری: عالم مخلتف میشه او از عالم حقه و دروغ و کلک ...پدر مملکت ما از حقه و دروغ و کلک در آمده ما به هم دیگه رحم نمی‌کنیم من نمیگم بعضی از مسئولین یا کارمندان نه اونا هم جزوء از این کشور هستند کاسبینی هستند که متاسفانه بی انصاف هستند گاهی کارمند ها بی انصاف هستند گاهی صاحب خانه بی انصاف هست گاهی مستاجر بی انصافه گاهی کارگر بی انصافه گاهی کارفرما بی انصافه هر جای ما اون تفکر میتونیم ما یقین کنیم بابا اینا اهل تفکر نیستند که اینجوری دارن کج می‌بازند ما میدونیم ما حدس میزنیم کسی که اهل تفکر باشه و مرگ را فراموش نکنه دستش جرات نمیکنه به سمت تخلف بره نمیتونه بره ملاحظه میفرمایید یا یک آقایی میگفت پدرش رو توصیف میکرد میگفت بقدری پاکیزه بود

دائما به یاد اهل بیت و خدا و مرگ بود پیشش می‌نشستیم فرصت نبود صحبت دیگه ای بشه تعبیرش که به قدی پاکیزه بود که گویا این آقا دروغ و کلک بلد نیست اصلا بله بلد هستن اما چنان حذفش میکنن از ساحت خودشون گویا ملکی است که به شکل انسان زندگی میکنه مارا برای این دعوت کردند که این زندگی را بکنیم اشاره فرمودید در یکی از نوبت ها که در این دنیا اثرش ظاهر میشه صد در صد حجت خدا اگر انسان تحت تربیتش قرار گرفت و حقیقتا لبیک گفت به او ما عادت داریم گاهی لبیک زبانی میگیم نه این لبیک زبانی یک عددی هست اما دروغ نباشه دروغ نباید باشه باید حقیقتا در عمق باطن باشه خدایا اونچه که تو میخواهی پس میخواهی من نرم اونجا میرم میپرسم رفتن حرامه نمیرم ، حلاله میرم فلان مال دست بزنم به فلان جا نگاه کنم فلان صدا رو گوش کنم همش رو میرم یاد میگیرم دین سلیقه ای ممنوع شد انسان بنا گذاشت که این تفکر رو داشته باشه یکی از مهم ترین برکاتش که در ادامه صبر بر اطاعت است و مراقب دستور خدا بودن است که این مراقبت در خروجی تفکر با یک چیز اتفاق میوفته که اون هم ذکر است . ذکر الموت مارا می‌بره به فکر و فکر مارو میبره ب ذکر الله . دیگه در ذکر الله من میبینم بهترین نتیجه تفکر این میشه با خدا باشی خوبه با خدا باشی امنه حامی داری حامی که تمام این کهکشان ها به امر او هست و خودش وعده داده که حمایت کنه و او حکم می‌کند و با او زندگی کردن خوش است انبیا اومدن تا ما با خدا زندگی کنیم

صیرفی: بله خیلی متشکرم،خیلی ممنون محضر قرآن کریم مشرف میشیم برمیگردیم بهش پایانی رو با استاد غفاری عزیز خواهیم نشست

....صیرفی: با افتخار خدمت شما هستیم چند دقیقه پایانی برنامه هست و حضور محترم سرور ارجمندم استاد غفاری عزیز آقا با افتخار خدمت شما

استاد غفاری: بله،نیاز به مراقبه یک کلمه بسیار مهمی است که انسان باید بداند که در خطر است اگر یوسف صدیق فرمود :

**انَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي **

شوخی نکرد که جدی تر از راه خدا و یاد خدا ما تو این عالم چیزی نداریم به قدری این انسان در معرض خطر است و نقشه های این نفس سنگین است و این نفس دستیار بسیار قابلی است برای ابلیس و ابلیس به دستیاری این نفس پدر مارو در میاره أَعْدَی عَدُوِّ هست این نفس دشمن ترین دشمنان معرفی شده حالا که اینطور چاره نیست الا این که انسان با یک خیز باتنی حقیقی به برکت اون تفکر که عزیزانم نباید قطعش کنند هر روز باید یک صفتشون این باشه پرسیدند از مادر ابوذر که ابوذر چکاره است حاصل جوابش این بود اگه کاری نداشته باشه میشینه کناری و به فکر فرو میره در روایت هست که فرمودند: (کان تکثر كانَ أكثرُ عِبادَةِ أبي ذَرٍّ التَّفكُّرَ) ببینید یعنی ابوذر و خواستید به یاد بیارید نگید کسی که دائما نماز می‌خواند نمازش هم می‌خواند مستحبی هم می‌خواند اما ابوذر باید در خاطره شما آقایانی می‌فرمودند یکی از بزرگان وعلما را توصیف می‌کردند می‌گفتند می‌رفتید پیش او می‌دید تنها که نشسته عمیق به فکر فرو رفته این تفکر خیلی مهمه اما فرمودید شما که نباید این تفکر رها بشه چون رها بشه بازم به اصطلاح نفس مصادرش میکنه میره سراغ چرت و پرت ها این تفکر یعنی انسان که فهمید مدیریتش میکنه اولا ترین تفکر این است که من امر خدا در رابطه ام با خدا در بهشت و جهنمی که خدا متعال وعده داده و ترسانده از جهنم بله به اون وعده داده به این تهدید کرده و انذار کرده داخل پرانتز میگم این نباشه که ما انذار های الهی را سبک بشماریم گویا خدا همیشه رحمت داره خدا سر جای خودش به کسانی که لایق هستند رحمت میفرسته و به ابوجهل ها معاندین و فرعون ها خدا عذاب میفرسته پس کسی بخواد خودشو شبیه فرعون کنه داره حذی از عذاب دریافت میکنه و خودش داره انتخاب میکنه خدا را انبیا معرفی کردند خدا اسم رحمت داره خدا اسم غضب داره فطرت من با رحمت عجين هست مواظب باشم به سمت غضب نرم اسباب غضب را من نباید فراهم کنم اسباب

غضب بی ادبیه بی ادبی دستگاه خدا معصیت

انسان دستورات را یاد نگیره و معصیت کنه

مسامحه کنه در امر الهی سهل بگیرد مثلا مهم نیست

این مهم نیست خیلی گناه بزرگی است و از این گناه گناهان دیگه شروع میشه ملاحظه بفرمایید

بنده خدایی میگه ۲ تار مو مهم نیست که بابا اهمیت ۲ تار مو نیست اهمیت دستور خداست اگر امام زمان سلام الله علیه بفرمایند این آب را این ور بگذارید این مهم نیست که دستور ایشونو بی اعتنایی کنید خیلی بد میشه ولو یک کار جزئی بخواهند اشتباه نکنند عزیزانم صحبت این نیست که ما کی هستیم مارا خدا فطرتی داده که به اعلا علیین دعوتمون کرده راهش را ما بلد نیستیم راهش عبارت از این است که دستور خدارا مهم بدانیم من خوشم نمیاد اگر فرزندی دارم اگه دلشو ببینم ببینم من ازش یه خواسته مهمی داشتم ولی اون گفت مهم نیست من دلم میگیره از این فرزند چرا خواسته منو شما مهم ندونستی دلیلش این است که رابطه ات را با من رابطه قوی نمیدانی این در معرض آسیب قرار میده بچه را چطور میگیم آق

والدین میشه صدمه میبینه اگر بخواهد توهین کنه به امر پدر خب امر پدر کجا امر خدا کجا ملاحظه میفرمایید

ما این که میوفتیم به گناه یا غفلات میاد حق الناس گرفتار میشیم زبانمون باز میشه خدای نکرده بی‌حرمتی میکنیم مال این است که غفلت میکنیم از اهمیت امر خدا حاصل تفکر عبارت از این می‌شود که اهتمام به امر خدا در وجود ما جدی میشه و واقعا فعلیت پیدا میکنه دغدغه دنیا را ندارم چرا امرش به دست خداست آخرت هم همینطور اگر دغدغش را دارم فقط دغدغه اینو دارم که مبادا من اشتباه کنم منی که در چهار چوب قرار گرفتم نه به کسی پا ميندازم وظایفم یاد گرفتم درست حرکت میکنم وظایفم شاق نیست این دین آسانی است ملاحظه میفرمایید کسب و کار من میکنم خدا دستور داده حق نداری بی اعتنا باشی نسبت به ضعفا نمیتونی بی اعتنا باشی یه چهار چوب واجبی داره به نام خمس و ذکات چهار چوب های مستحب داره باز هم همشون به نفع خود من ملاحظه میفرمایید انفاق دستور داده بکن ولو انفاق

مستحبی اول اما واجبات انجام میدم بعدا میام لباسم پاکیزه لباسم حلال رزقم حلال غذایی که خوردی هم حلال با این وضع حلال می‌ایستم من میگم خدایا اومدم بنده تو باشم نماز می‌خوانم ببینید این نماز زمین تا آسمان فرق داره با کسی که مسامحات کرده لباسی که در حال نماز میپوشه با چه پولی اومده غذایی که الان خورده الان در درونش غذای شبهه ناک است یا غذای حرام است یا چی آقای ما این مراقبت انسان را به تعبیر علما ربانی یک پارچه نور می‌کند تو همین دنیا منور میشه و در همین دنیا با نهایت آسودگی یعنی بهشتش از همینجا شروع میشه بعد به حقیقت بهشت بعد از اینکه از این عالم منتقل شد متوجه میشه و رو میکنه که حقیقت بهشت و یک وادی عظیم الشان بهشت که لقا رب هست که ما به لقا دعوت شدیم به اون مجلس شکوهمند دعوت شدیم

صیرفی: آقا خیلی متشکریم الهی چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار یا علی مدد محتاج دعای خیر شما هستیم حاج آقا خیلی متشکریم

پشت هر کوه بلند سبزه زاری است پر از یاد خدا