تاریخ انتشار خبر:
شنبه 7 اسفند 1400
تعداد بازدید:73
آیات الاخلاق با حضور حجت الاسلام و المسلمین غفاری (متن برنامه 2 دی 1400)
صیرفی: الذین آمنو و تطمئن قلوبهم بذکرالله الی بذکرالله تطمئن قلوب بذکرالله
برخیز برات عاشقی داده خدا احسان قدیم را فرستاده خدا در کوچه روزگار غم هست ولی آرام کند دل مرا یاد خدا *
سلام خدا بر پیامبر رحمت و خاندان مطهر و پاکش (اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم )سلام خدا برحضرت زهرا امام مهدی عجل الله تعالی فرجه شریف سلام خدا به شما اهالی ارجمند یادخدا وقتتان بخیر خیلی خوش آمدید افتخار دارم که این لحظات را درکنار شما سپری کنمو الحمدالله که اینجا هستیم و خدا این توفیق را به ما عطا فرموده است. سرور ارجمندم معلم اخلاق عزیزمان ازشهر قم جناب حجه الاسلام و مسلمین جناب استادغفاری عزیز قدم رنجه کردند سلام علیکم و رحمت الله
استاد غفاری: سلام علیکم ورحمت الله محضرحضرتعالی وعموم بینندگان عزیز که ان شاالله بنا دارند بدون ظاهر بینی و با تلاش صادقانه رضای خدا و مراحل الهی را یاد بگیرند عرض ادب و تهیت دارم و امیدوارم خدای متعال این لحظات را برای ما وعزیزان بیننده زمینه بیداری حقیقی قرار بده و اگر بیدار هستیم شکر نعم به جای بیاوریم و به امیدخدا آن باشیم که حضرت حق ما را برآن آفریده ان شاالله
صیرفی: خیلی خوش آمدید ممنونیم از قبول دعوت و قبول زحمت .در محضر استاد اما چند جلسه اخیر را به مراقبه و تفکر پرداختیم خلاصه از جلسه قبل را باهم مرور می کنیم و برمی گردیم وبا هم کلاس درس امروز را آغاز می کنیم .
خلاصه جلسه گذشته :برخورد حاشیه ای با امری به نام تفکر،یعنی انسان باید از اهمیتی که به خود قاعل است و اهمیتی که به سعادت خود قاعل است تفکر را در متن قرار دهد و بلکه اگر ببیند هیچ برنامه ای با اهمیت تر ازاین موضوع نیست آن را در محور متن قرار دهد
مثل آن مرکز سنگ آسیاب همه برنامه ها به دور این می گردند یعنی به جای اینکه این ضربه ببیند این چون در مرکز قرار گرفته برنامه ها از این تغییر پیدا می کنند ،این تفکر نیامده در کنار زندگی قرار بگیرد
تفکر آمده زندگی را معنا ببخشد زندگی با خدا بودن ،یعنی به عشق او حرکت کردن یعنی او را فراموش نکردن او بی نظیر است *لا شریک له*است من فقط مال او هستم و او مدیر من است من لذت می برم از اینکه مدیر من کسی است که اگر امکان داشت بر فرض محال مثلا بگویند اموراتت را به دست خودت می دهیم من می گویم ،نه ، من جاهلم من عاجزم من ضعیفم ،باید اموراتم به دست آن قادر مطلق باشد باید دست ارحم الراحمین باشد کی مریضی برای من خوب است؟اصلا خوب هست ؟ نمی فهمم. من صلاح مصلحت خویش را میدانم ؟ بی پولی خوب است ؟ صدمه می زند یا نمی زند ؟ من چیزی بلد نیستم. چرا؟چون یک دیوار بین من و پشتش فاصله می اندازد.
صیرفی :مثل همیشه تمنای ابتدای برنامه ما هست که در طول برنامه حالا که به یاد ما هستید بزرگواری بفرمایید 30000720شماره پیامک برنامه است سوالات و پیشنهادات و هر نکته ای که به نظرتون می رسد کمک می کند به بهبود برنامه از ما دریغ نفرمایید و اگر از برنامه رضایت دارید به شماره تلفن 162 روابط عمومی سازمان اعلام بفرمایید یکی از فرصت های که می شود از فضای مجازی بهره برد صفحه یاد خدا هست که می توانید یکی از دنبال کنندگان باشید و در اشتراک گذاری مطالب ان شالله سهیم باشید .
حاج آقا غفاری از مراقبه و تفکر فرمودید از تفکری که می تواند مفید و سازنده باشد و اگر حواسمون به کلید واژه های قرآنی نباشد می تواند غیر رحمانی و غیر سازنده و مخرب هم باشد. در رابطه با مراقبه خیلی حرف شنیدیم به طور مثال شنیدیم که در زمان دفاع مقدس خیلی از شهدا و رزمندگان یک صفحه و انگار یک کارنامه ای داشتند و صبح ها با خودشان یک قراری می گذاشتند و شبها آن را حسابرسی می کردند و رسیدگی می کردند در طول روز هم مراقبه می کردند یا شنیدم از یکی از بزرگان که می فرمودند صبح که بیدار می شوید مشارطه ،مراقبه ،محاسبه در طول روز مراقبت کنید و پایان روز هم حساب و کتاب کنید همه این ها راشنیدیم ببیندگان عزیز ممکن است از ما بخواهد یک نسخه بسیارعملیاتی و قابل دسترس در واقع دریافت کند ما به دنبال این هستیم اگر بر ما منت بگذارید یک نسخه مشخصی که بتواند مراقبه را بر ما آسان کند بفرمایید .
استاد غفاری :بسم الله الرحمن الرحیم این نکته ای که اشاره فرمودید بسیار مهم است انسان بخواهد مراقبه داشته باشد به چه معناست؟ مراقب چه کسی باشد ؟در واقع یعنی مراقب خودش باشد .خطرها او را تهدید می کند مراقب باشد خطر شناس می تواند مراقب خوبی باشد و سعادت شناس می تواند مراقب باشد چه گنجی می خواهد به وی برسد و چه خطری او را تهدید می کند هر دو اگر سنگین شد .انسان خیلی جدی می شود این بزرگانی که فرمودید در همین جدیت ،جدیتی با شکوه ، به شکوه انسانی اینان رسیده اند این ها یکپارچه اراده بودند چرا؟یک کلمه از قرآن کریم آیه شریفه ،وآن را آنقدر محکم گرفته بودند وامکان نداشت این یک کلمه را رها کنند .همه وجودشان نشان می داد که ملتفت هستند آیه 14 سوره شریف علق که می فرماید"الم یعمل بان الله یری"مگر این انسان حواسش نیست که خدا او را می بیند این فطرت است که زمانی که من در محضر شما هستم ادب محضر شما را باید مراعات کنم در حضور والدین هستم سعی میکنم مناسب ادب وبه میزان جایگاه آن ها حاضرباشم درکنار افراد محترم انسان نسبت به حضور احساس شرم می کند احساس حیا دست می دهد این انسان ها رسیده بودند به این حقیقت انسانیت که قبل از همه اگر از وی بپرسید در کنار چه کسی هستی؟ من در محضر خدا هستم و او می بیند او تمام شئونات من را ،ظاهر وباطن من را به همه اشراف دارد در پیام باطنی الهام می شد پس مراقب باش عظیم ترین محضر عالم است تعبیر شعر حافظ "در محفلی که خورشید اندر شماره ذره است ".یک محفلی هست که خورشید با همه عظمتش ذره می شود یعنی خیلی کوچک تو را راه داده اند که در این محفل باشی و خدا دارد تو را می بیند پس حرفی که می زنید خدا دارد این را می بیند و می شنود پس در ذهنت نسبت به دیگران کوچکترین بدی و خوبی که می خواهد خطور کند خدا دارد نظاره می کند و خدا آن را خواهد آورد خدایی که می بیند می آورد خدای قادر است وادارشان می کرد به بزرگترین نگهبانی چون می دیدند خیلی با عظمت خلق شدند خدا اینان را با عظمت خلق کرده می دیدند خدا می خواهد خیلی این ها را عزیز کند خیلی شریف کند بزرگی عطا کند و که فرمود: شما مال من هستید این خیلی مهم است .این حدیث قدسی چقدر باعظمت است انسان باید روی آن تفکر کند عزیزان تفکر کنند مضمون این حدیث "یابن آدم" فرزندآدم "خلقت الاشیاءلاجلک "همه چیز را بخاطر تو خلق کردم این اشیاء این زمین و زمان و این امکانات را فقط برای انسان خلق شده "و خلقتک لاجلی "اما تورا برای خودم خلق کردم خیلی با شکوه است
خیلی عظیم است خالق همه عالم بگوید من تورا برای خودم می خواهم یعنی تو هم مال من باش و جای دیگری نرو ،به سمت تو دعوت فرستادم به وسیله انبیاءبه وسیله فطرت به وسیله پیام های باطنی و بیرونی دعوتت کردم تو با من باش "من کان مع الله کان الله معه"تو اگر با من باشی من با تو هستم خود از تو حمایت می کنم حفاظتت می کنم این حفاظت الهی را ما هنوز تجربه نکرده ایم هنوز ما این عهد صادقانه را محکم نکردیم عزیزانم بدانند یک کار است و بسیار کارستان است این قدر که از معرفت نصیبمان شده کم است ؟نه نمی گوییم کم است و واقعا باید قدردان باشیم واقع باید این نکته را عنایت داشته باشیم و بنده ضبط صوت و بلندگویی هستم که پیامی را برسانم اگر احساس کنند که نکند این پیام مبدا شیطانی دارد همین الان خاموش کنند و گوش نکنند و اگر حس کردند و به وضوح دیدند که چیزی نیست جز اینکه پیام انبیاء وپیام رسول مکرم امام عصرو اهل بیت ابلاغ می شود سر سوزنی مسامحه کنند خود ضرر کرده اند و خود من هم مسامحه کنم ضرر کرده ام این پیام های انسانی است این پیام برای فلان اداره ،جاه و مقام حتی فلان کار سیاسی و اجتماعی نیست .نه خیر این پیام انسان است این انسان زنده بشود فردی و اجتماعی خانوادگی وسیاسی همه امورات رقمش درست می شود این انسان اگر هویتش گم نشود .ما برای این آمده ایم این برنامه براین معنا تلاش می کند ان شالله ،بنا هست که او بنشیند و تفکر کند عظیم ترین جایگاه برای او تعریف شده است و قرار شده خدای متعال ضمانت کرده اگر با من باشی من حمایتت میکنم من باتو هستم حفظت می کنم آقای طباطبایی رضوان الله تعالی بارها یاد کردیم بزرگانی که در مکتب انسان تربیت شدند حالا به کجا رسدند ما نمی دانیم اما در و زندگی نامه ویاداشت های خودشان نوشتند :حوادث خیلی سنگین بود اگر عزیزان به تاریخ مراجعه کنند ایشان در سنین خردسالی پدر را از دست می دهند و یتیم بودند و تحت کفالت دیگران و خویشان قرار می گیرند و سختی های زیادی تجربه می کنند در جوانی ایشان در آن زمان سختی شدید به سمت نجف حرکت میکنند و خیلی سخت بوده در بلاد غربت بدون امکانات کافی .امکانات به شدت ضعیف بوده بعضی بینندگان که می فرمایند ماهم سخت زندگی می کنیم تصور میکنم اگر سرگذشت ایشان را مطالعه کنند یقین می کنند که یک دهم سختی آقای طباطبایی را ندارند اما تعبیر این هست فراز و نشیب ها که بود من میدیدم آن جا که می خواهد بلای سنگینی من را هضم و نابود کند یک دستی می آید من را بیرون می کشد ونمی گذارد از دست بروم و همه این سختی ها در اراده این مرد بزرگ اگر نتیجه این سختی این باشد که مرد بزرگی مثل قاضی را پیدا کند ایشان تحت تربیت یک مرد خدا قرار بگیرد که آنجا عظمت ایمان در وجود ایشان ظهور پیدا کند به قدری عظمت پیدا کرده بودند که آقایانی که بعدها ایشان را در قم دیدند می گفتند به قدری فروتن و متواضع بود که آرام با طومانینه بود پرسیدم از یکی از اساتید که شما از چه کسی بیشتر استفاده کردید فرمود از آقای طباطبایی بعد گفت نه از گفتارش ،بلکه درکنار ایشان قرار می گرفتید آرامش می گرفتید عرض کنم عزیزانم ما می توانیم در کنار خدا قرار بگیریم نه صرفا پیش آقای طباطبایی.شما نگویید الان دست من به امثال آیت الله بهجت و طباطبایی نمی رسد این طور نیست در حال حاضر ما در محضر خدا هستیم و فقط در غفلت هستیم اگر همراهی کنیم رب العالمین در ما اثر می گذارد و ما را آرام می کند آرامشی که به اصلاح رنگ آن محصول کارخانه خدا هست نه بشر، تا از دست برود تا موجود دیگری بیاید و این را برهم بزند در سخت ترین نا آرامی ها آرامشی بی نظیر خدا می دهد چون قرار نیست نابود بشود می آید تا محک بزند عیار طلا را بالا ببرد نا خالصی ها را کنار بزند لذا به اندازه خدای عالم به بنده خود سختی می دهد در سختی ها حمایت هم می کند به اندازه امکانات می دهد این روایت را عرض کنم که حضرت صادق که "به قدری به رویت خدا دل خوش می شود که خدای عالم به این بنده کل ثروت عالم را بدهد خیر درآن است و سخت ترین فقر را هم بدهد خیر در آن نهفته است این مضمون روایت بود که عرض کردم که حضرت می فرماید امر مومن عجیب است بزرگترین ریاست را بدهند خیر درآن است چون ریاست را به
عشق خدا خرج می کند نه اینکه رئیسی بیاید در فرصتی عجیب و غریب گیر بیاورد که برای این ریاست که چقدر جان ها را از دست رفتند و صدمات تحمل کردند .
این بیاید اسم خدا روی آن بگذارد و اما به کام شیطان به کام فساد وجاه طلبی به قیمت بهم ریختن امور مملکتی که اسم آن مملکت شیعه است و مملکت امام زمان است این خرابی ها را انسان باید بفهمد از کجا است ما برگردیم هم خودم رئیس باشم کارمند و کارگر باشم بازاری باشم و هر کجا باشم ما باید افتخار اهل بیت باشیم و نمی توانیم اینگونه باشیم الا اینکه این یک کلید واژه را که عرض کردم گم نکنیم و "الم یعلم بان الله یری "چون خدا می بیند کار من زیبا می شود و به عشق او حرف می زنم او مرا نظاره می کند حرف بیهوده نمی زنم نماز می خوانم او رصد می کند و عاشقانه می خوانم با تمام شوق می خوانم می شود انسان .انسان که شد ،خدای متعال معلم وی می شود
صیرفی : چقدر در سختی ها هم" الم یعلم بان الله یری" می تواند آرام بخش و مونس انسان باشد انسانی که گرفتار بلاها می شود و گرفتار و تنها بی کس می ماند و دلگرم به این آیه باشد "الم یعلم بان الله یری "محضر قرآن کریم مشرف می شویم و بر می گردیم بخش پایانی فرمایشات استاد غفاری عزیز را خواهیم شنید "الم یعلم بان الله یری" این آیه نسخه ای است که امروز از حضور استاد غفاری عزیز یاد گرفتیم و از محضرشان سوال کردیم یک حرف کوتاه و کلید واژه ای گنجی که ما به واسطه آن بتوانیم به مراقبه دست پیدا کنیم حرفی که پیچیده نباشد و در دنیای امروز بشود به عزیزان مختلف منتقل کنیم حرفی که اینقدر موجز واثرگذار باشد که تکانمان بدهد
استادغفاری :به محضر امام جواد مشرف شدند درروایت هست که از حضرت یک نصیحت خواستم و ایشان به بیان دیگری روایت کردند" اعلم انک لن تخلو من عین الله فانظرکیف تکون "بدان هیچوقت از چشم خدا دور نمی افتید به تعبیر مسامحه ما همیشه خدا هوای ما را دارد هیچوقت از دید او مخفی نمی مانیم "فانظرکیف تکون "حالا می خواهی چگونه باشی ؟که خداوند درعالم ملکوت به من افتخار کند؟چطور باشم که تمام کارهایم را او کفایت کند ؟خدا فرموده است اول باید از دل خود شروع کنی نه صرف اینکه بعضی اشتباه می کنند و می گویند هرچه می خواهی کن و دلت پاک باشد این نسخه ای شیطانی است عزیزانم دقت کنید دل اصلا نمی تواند پاک باشد . دزدی کنم و بگویم دلم پاک است به شخصی توهین کنم و دلم پاک باشد حلال و حرام را رعایت نکنم و نماز نخوانم دلم پاک باشد .نه شیطان قوی تر از آن است که بخواهد مجال دهد که دل پاک باشد عین ناپاکی می شود البته شیطان برای اینکه او را گول بزند می گوید اسم این را می گذارم دل پاک .یک اسم و کلمه پاکی نباید ما را گول بزند بینید کلمه خدا هم نباید ما را گول بزند .عده ای از منحرفین کلمه خدا را دارند معاویه هم کلمه خدا را داشت یزید هم . انسان نباید گول بخورد تا از ناحیه خدا تصدیق بشود فطرت انسان دروغ نمی گوید هر کار غلطی که می کنیم باید بیاید پیش مهندسین عالم که اهل بیت سلام الله علیها بودند به این معنا که هندسه و اندازه وجود انسان را به اذن خدا میدانستند و خدا علم این آگاهی را به آن ها داده بود
نه اینکه تجربه کرده باشند *نگار من به غمزه به الهی عالم شده بود مسئله آموز صد مدرس شد از او باید یاد گرفت فرمود هرکار غلط و بدی که می کنید گویی به دلتان خنجر می کشید دل مجروح که نمی تواند پاک باشد لذا از دل شروع می شود تاکید میکنم عزیزانم دقت کنند "الم یعلم بان الله یری"در دل باید قرار بگیرد در دل باید کاشته شود بعضی بزرگان چنین تعبیر کرده اند در امثال این همینطور که به یک کودک حرف زدن یاد می دهی به دل خودت این را تلقین کن تاکید کن شنیده اید می گویند در روانشناسی که تلقین اثر گذار است بالترین تلقین ها تلقین خیالی نیست مثل این است که در شدت گرفتاری وانمود کنم که خوب می شود آن هم تاثیر دارد اما روانشناسی دروغ باطل است اما انسان حقیقتا یک مطلب حقی را که بالاترین حقایق پشتیبان آن است وخدا می بیند آیا بالاتر از این حق هست این باید تلقین شود خدا می بیند چه زمان ؟ همیشه می بیند کجا؟ کجا ندارد همه جا و در همه مکان ها نظاره گر است .دید او نافذ است .اصلا با همین التفات خود خواهی ها سوخته می شود با آگاهی به همین موضوع جدال های درونی خاموش می شود در محضر خدا حرف بیهوده ای بخواهم بزنم از حضور او شرمنده می شوم . همه انسانها خرابی هایی داشته التفات به اینکه خدا می بیند من را شرمسار می کند و این شرم مبارکی است به اصلاح سرقفلی دارد یعنی من صبح که از خواب بیدار می شوم مهم میدانم که عزیزان بدانند اگر مهم ندانند می آید و می رود اول جایگاه و اهمیت خود را بدانیم مگر تمام کارهای شبانه روز را برای خود نمی کنیم پس ما مهم هستیم البته مهم تر از آنیم که برای خود کار دنیایی کنیم خیلی بالاتر از این هستیم خدای متعال جایگاه ما را رفیع قرار داد لذا باید صبح ها با کمال حساسیت بررسی کنیم که موفق بودم یا نه اول بسم الله الرحمن الرحیم و بایاد خدا شروع می کردند نفس کشیدن بیداری را . بنده سراغ دارم کسانی را که اول که بیدار میشود با نام خدا مودب رو به قبله می ایستد و اول به حجت خدا سلام می دهند اول با عرض ادب به ساحت بزرگترین مخلوق خدا روز را شروع می کنند پس من باید چه کنم مشخص شد با آن بسم الله وسلام معلوم شد من چه کاره هستم مشارطه شکل می گیرد یعنی اینکه ببینیم امروز می خواهیم چه کنیم امروز روزی تو شد هنوز نمرده ای اجل نرسیده می خواهی چگونه رقم بزنی دل چه کسی را شاد کنم؟ خدا شاد کنم حجت خدا راشاد کنم که اگر چنین کنم عالم شاد می شود این را در جلسه بعد توضیح می دهیم بعضی علمای ربانی فرمودند اگر من خدا را شاد کنم اثر این شادی به کل عالم منتشر می شود خدا کند گم نشوم قرار بگذارم با آن قرار تا روز من روز انسانی بشود
صیرفی:الهی چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار